بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری
کد خبر : ۱۷۱۲۵۱

دیدار جهادگران دانشگاهی آذربایجان‌شرقی با خانواده سردار شهید «فلاحی‌نیا»

رئیس سازمان جهاددانشگاهی آذربایجان‌شرقی به همراه جمعی از معاونان و مدیران خود با حضور در منزل سردار شهید فلاحی‌نیا، از شهدای تجاوز رژیم غاصب صهیونیستی با خانواده این شهید دیدار و گفت‌وگو کرد.
دوشنبه ۰۹ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۷

دیدار جهادگران دانشگاهی آذربایجان‌شرقی با خانواده سردار شهید «فلاحی‌نیا»

به گزارش بازار کار، علی‌اصغر فاتحی‌فر، رئیس سازمان جهاددانشگاهی استان، روز یکشنبه، هشتم تیرماه به همراه جمعی از معاونان و مدیران خود با حضور در منزل سردار شهید فلاحی‌نیا، از شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی با خانواده این شهید دیدار و گفت‌وگو کرد. 

وی در این دیدار با بیان اینکه ایثار و گذشت افرادی مانند شهدا، لازمه و دلیل پایداری نظام است، تصریح کرد: به داشتن چنین شهیدانی افتخار می‌کنیم. جای خالی این افراد با کسی پر نمی‌شود و تمامی مسئولان و مردم مدیون شهدا هستند.

فاتحی‌فر با تبریک و تسلیت و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای تجاوز تروریستی رژیم سفاک صهیونیستی ادامه داد: خانواده این شهدا و به‌ویژه شهید فلاحی‌نیا مفتخر به شهادت پدرشان هستند و جایی برای تسلیت وجود ندارد.

رئیس سازمان جهاددانشگاهی آذربایجان‌شرقی با اشاره به درایت رهبر معظم انقلاب در مدیریت کشور تصریح کرد: اسلام با عنایت امام زمان(عج) پایدار خواهد ماند و رهبر معظم انقلاب هم با توسل به امام عصر، کشور را مدیریت می‌کنند. تمامی نقشه‌های دشمنان در خصوص تجزیه کشور با ترور سران و فرماندهان، نقش بر آب شد و خوشبختانه مردم معتقد و پای کار هستند. همگی پاسدار نظام هستیم و پاسدارها را در آغوش می‌کشیم و از برکات ارتباط با آنان بهره‌مند هستیم.

همسر و دو فرزند سردار شهید فلاحی‌نیا به اتفاق در این دیدار اظهار کردند که شهادت پدر خانواده، تسلیت که نه باید تبریک گفته شود؛ چرا که شهادت، هنر مردان خدا است و او هم سال‌ها برای شهادت و تجربه چنین اتفاقی، زندگی کرد، انسان‌های زیادی برای بقای پرچم اسلام فدا شده‌اند و مکتب شهادت از امام حسین(ع) تا تک تک انسان‌ها و شهدایی که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت می‌رسند، ادامه دارد. همسر شهید که چفیه او را بر سر کرده، گفت: در صورت نیاز، لباس رزم به تن فرزندانم خواهم کرد.

وی که خود نیز فرزند شهید است و ۹ ماهه بوده که پدرش را از دست داده و حالا بعد از نزدیک به دو دهه زندگی مشترک، همسر شهید هم شده،  این را افتخاری برای خودش می‌داند که در ۱۹ سالگی و بعد از پرورش یافتن در مکتب شهادت پا به زندگی مشترک گذاشته است.

او افزود: در زندگی با همسرش به تکامل و رشد معنوی رسیده و برای چنین روزی، آماده بوده و همواره، جلوه‌هایی از شهادت را در رفتارها و کارهای شهید، می‌دیده است.

شکسته‌نفسی، تواضع و نماز اول وقت، افطاری بعد از ادای فریضه نماز، آماده کردن سفره سحری و روزه‌داری تمام و کمال به معنای واقعی از جمله محسنات اخلاقی است که همسر شهید، آن‌ها را کلید واژه گفت‌وگو دانسته و مداوم به این سه تأکید کرد.

وی از اعتقاد راسخ او به لباس پاسداری گفت و افزود: معتقد بود، این لباس، لباس امام حسین(ع) است و لباسی، معمولی نیست و باید پاسدار و مراقب آن باشیم. نمازش همیشه سر وقت بود و اغلب صدای گریه‌هایش سر سجده برای نماز صبح، بیدارمان می‌کرد، نمی‌دانم چه بین او و خدایش می‌گذشت، اما به نظرم به آنچه می‌خواست، رسید. شهید به قدری متواضع بود که هربار به او می‌گفتم تو سرهنگ هستی، می‌گفت من سرباز نظامم و هر جایی که لازم باشد، خدمت خواهم کرد.

خانم فلاح‌پور از ظرافت همسر شهیدش در جمع خانواده و نسبت به دیگران گفت و اضافه کرد: دشمنان تلاش دارند تا تلقین کنند که پاسدارها جدی و یا خشن هستند  اما با وجود دقت و جدیت در کار، شهید با ظرافت تمام با ما رفتار می‌کرد. اهل مرخصی نبود و یک ساعت مرخصی ضروری ساعتی را با چندین ساعت، اضافه کاری، جبران می‌کرد. کم‌تر در خانه بود به‌ویژه در مناسبت‌ها و اعیاد، اما وقت‌هایی هم که در خانه بود، وقتش را برای خانواده‌ صرف می‌کرد. او فقط همسرم نبود، بلکه پدر، مادر، برادر و خواهرم هم بود، اما حاضرم تمام زندگیم را فدای رهبرم کنم.

همسر شهید ادامه داد: تا روزی که توان و جانی در بدن و قدرتی در بازویم دارم، راه همسر شهیدم را ادامه خواهم داد تا پرچم اسلام به دست رهبرمان به دست آقا امام زمان(عج) برسد. همگی سرباز رهبر معظم انقلاب و آماده خدمت فی سبیل الله هستیم. باید پشتیبان ولایت باشیم، هر کس از این راه خارج صود، گمراه می‌شود. ما به قله نزدیکیم و این اتفاقات، ندایی برای آمدن حضرت مهدی(عج) است‌.

دختر شهید که فعالیت‌های مشترک فرهنگی و مرتبط با جهاد تبیین و اردوهای راهیان پیشرفت، علاوه بر رابطه پدر دختری، رابطه دوستانه‌ای را هم بین او و پدر رقم زده بود، حمایت‌ها و پشتیبانی‌های پدر را بازگو کرد و از تشویق‌ها، حمایت تمام قد و بی‌چون و چرا و دلگرمی‌های پدر گفت که او را به سمت داشتن جسارت و نترس بودن سوق می‌داد.

وی  گفت: از روز اول منتظر و آماده شهادت پدر بودیم. تا می‌آمد یک لباس نو بپوشد، می‌گفت «یک عکس شهادت از من بگیر»، کلمه شهادت در تک تک خاطراتمان هست و همین نگاه باعث می‌شود تا حس دلتنگی، آزرده خاطرمان نکند. 

فرزند شهید، حضور پدر را بعد از شهادتش، بیش از زمان حضورش در قید حیات، احساس کرده و افزود: به دلیل مشغله و شرایط کاری، فقط شب‌ها با هم بودیم، اما اکنون حضور، نگاه و حمایتش را بیش از هر زمان دیگری، احساس می‌کنم.

پسر شهید هم خاطره‌ای از پدر دارد که دوباره به همان تواضع مورد تأکید همسر، اشاره دارد و با بیان نصیحت‌های پدرانه شهید گفت: همیشه توصیه می‌کرد که خوب درس بخوانم و سرباز خوبی برای نظام باشم و می‌گفت اگر همین کار هم از دستت برنیامد، حداقل رفتار درست و شایسته‌ای بر سر کلاس داشته باش و هرگز خود را بزرگ‌تر نبین.

ارسال نظرات