تازه ها
به گزارش بازارکار از جوان آنلاین: قرار بود قهرمانی و کسب مدال در برخی رقابتهای بینالمللی ضامن استخدام ورزشکاران شود، اما فاصله باورنکردنی وعده تا عمل، قهرمانان زیادی را دلسرد کرد، خصوصاً آنها که کفش آهنی به پا کردند، اما باز هم رؤیایی که در سر داشتند، محقق نشد. درست در چنین شرایطی، خبر استخدام ۲۱ کشتیگیر و سه مربی به واسطه رایزنیهای حمید بنیتمیم در شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران، «جوان» را بر آن داشت در گفتوگویی با مدیرکل ورزش و جوانان استان خوزستان، دلیل غفلت در استخدام قهرمانان ورزشی را بررسی کند.
لابهلای اتفاقات تلخ ورزش، استخدام ۲۱ کشتیگیر و سه مربی خبر مسرتبخشی بود که اواسط تابستان اجرایی شد.
یکی از مصوبات شورای ورزش، حمایت قهرمانان و ملیپوشان در زمینه تیمداری و استخدام است که برای محققکردن آن، بعد از رایزنیها و برگزاری جلسات متعدد با مسئولان استان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران گام اول را با استخدام ۲۱ کشتیگیر و سه مربی حاضر در اردوهای تیم ملی برداشت؛ اتفاقی که امیدوارم شرایط آن برای تکتک قهرمانان و مدالآوران استان فراهم شود.
سالها از مطرحشدن بحث استخدام قهرمانان میگذرد؛ قهرمانانی که قرار بود با رسیدن پایشان به سکوهای آسیایی، جهانی و المپیک دیگر مشکلی بابت امرار معاش نداشته باشند، اما داشتن شغل هنوز هم بزرگترین آرزوی این قشر است.
لازمه قدم برداشتن در این مسیر، داشتن حمایتهای همهجانبه مسئولان استان و البته همکاری نهادها، ارگانها و شرکتهای مختلف صنعتی و غیرصنعتی است، اما واقعیت این است که ارگانهای دولتی و خصوصی از نیروی استخدامی توقع کار دارند، حال آنکه ورزشکارانی که در حوزه قهرمانی فعالیت میکنند، مدام باید در اردو باشند و شرایط حضور در محل کار را ندارند، به همین دلیل هم است که ارگانها، چه دولتی و چه خصوصی، به سادگی حاضر به استخدام قهرمانان نمیشوند.
اما گروه ملی صنعتی فولاد ایران حاضر به انجام این کار شد. به عنوان مدیری که در زمینه استخدام ورزشکاران عملکرد موفقی داشته است، فکر میکنید واقعاً عملیکردن وعده اشتغال ورزشکاران کار سختی است که تا امروز تنها حرف آن زده شده و کمتر کسی به آن عمل کرده است؟
متأسفانه بله. گاهی اوقات ما خواهان انجام کاری هستیم، اما باید دید شرایط انجام آن کار هم مهیاست؟ گاه تنها خواستن ما ملاک نیست. وقتی ما صحبت از استخدام میکنیم، باید بدانیم آیا قرار است ملیپوش ما در صورت استخدام پشت میز بنشیند؟ این در بهترین حالت است، اما در آن صورت چطور باید به تمرینات و اردوهای تیمملی برسد، آن هم در شرایطی که حداقل هفتتا ۱۰ سال باید در خدمت تیم ملی باشد؟ اگر بحثمان از استخدام بعد از بازنشستگی ورزشکار است که خب مقوله دیگری است و آن زمان هم باید دید آیا ورزشکار حاضر است بعد از سالها خدمت به تیم ملی تازه از صفر شروع و سالها در مسیری دیگر خدمت (کار) کند؟ اما اگر بحث امروز است که حتماً امروز است (چون ورزشکار اکنون که در حال انجام تمرینات است و در اردوهای تیم ملی نیاز به امرارمعاش دارد)، باید دید شرایط مهیاست؟
با این حساب همیشه هم خواستن، به معنای توانستن نیست، درست است؟
بله، مثلاً یک جایی هست که من نوعی موظف به استخدام ورزشکار و قهرمان هستم، اما چارتم پر است. مثلاً من ۳۰۰ کد سازمانی دارم و ۳۰۰ کارمند. خب وقتی کد خالی ندارم، چطور میتوانم اقدام به استخدام ورزشکار کنم؟ باید در این زمینه هم دست ارگانها را اندکی باز بگذارند، اما با نظارت و در نظر گرفتن سقف که فردا مدیر عامل مثلاً به من که فامیل او هستم ۱۰۰ میلیون تومان حقوق ندهد و حقی از کسی ضایع نشود.
استخدام ورزشکاران چه شرایطی را میطلبد؟
دو نکته اساسی در این زمینه وجود دارد؛ اول اینکه آیا بند قانونی وجود دارد که من نوعی (میخواهد مدیرکل ورزش استان باشم یا شهردار، فرماندار و استاندار) از آن تخطی یا ترکفعل کرده باشم؟ دوم، علاوه بر بند قانونی، آیا اعتبار، شرایط خاصی یا تسهیلاتی برای حمایت از قهرمانان و تحت پوشش قرار دادن این ورزشکاران در نظر گرفته شده است؟ استخدام قهرمانان کار سختی است، اما نشدنی هم نیست و راهکارهایی هم دارد. مثل اینکه در تدوین برنامه هفتم توسعه اقتصادی و بودجه ۱۴۰۳، این مسئله را جدی بگیریم و به شکل تخصصی به آن نگاه کنیم.
مثلاً بخششهای مالیاتی؟
بله. مثلاً یکسری شرکتها و ارگانها تصمیم به حمایت از ملیپوشان یا استخدام آنها میگیرند. میتوان این مسئله را جزو اسناد مثبته هزینههای آنها لحاظ کرد. با این روشها میتوان شرکتها و ارگانها را به حمایت و استخدام ورزشکاران و قهرمانان تشویق و مشکل معیشتی مدالآوران را حلوفصل کرد.
یعنی تنها وعده استخدام ندهیم و برای عملیشدن این مهم گامهای اساسی برداریم، اینطور نیست؟
بدون شک اینطور است. حمایت از ورزشکاران وظیفه ماست. اما این وظیفه باید قانون باشد، آن هم با متر و معیار مشخص. مثلاً برای نمونه بگویند وظیفه حمایت و پرداخت پاداش قهرمانان استانی با فرماندار است، وظیفه پرداخت پاداشهای قهرمانی کشور با شهرداری است، وظیفه حمایت و پرداخت پاداش مدالهای بینالمللی با استاندار و مدیرکل است. در این صورت هر کسی وظیفه خود را میداند و در راستای آن گام برمیدارد، اما وقتی این مسئله متن قانون نیست، ممکن است مشکلساز شود، مثلاً ممکن است فرمانداری، استانداری یا شهرداری اقدام به دادن پاداش کند، اما دیوان محاسبات برخورد کند و بگوید به شما ارتباطی نداشته است! وقتی وظایف مشخص باشد، دیگر مشکلی رخ نمیدهد و مشکلات هم حلوفصل میشود.
تصویب قانون، مشکل استخدام قهرمانان را حلوفصل میکند؟
بله. جامعه ورزش ما تشنه تصویب قوانینی است که مشکلات را از پیش پایش بردارد، اما برای رسیدن به این مهم، باید دو نکته مورد توجه قرار گیرد. اول اینکه درخواستها و پیشنهادها قانون شوند تا وظیفه هر شخص و ارگانی در قبال قهرمانان مشخص شود و دوم اینکه ضمانتی برای حمایت از ورزشکاران و قهرمانان مهیا شود تا یک چترحمایتی برای نخبههای ورزشی کشور داشته باشیم. مگر ما چند ملیپوش در تمام رشتهها داریم؟ مگر یکی از دغدغههای ما حقوق و بیمه ورزشکار و قهرمانان نیست؟ مگر چقدر هزینه میشود که مجلس ماهانه چیزی حدود ۲۰ میلیون تومان به اضافه بیمه ثابت برای ملیپوشان تا زمانی که در اردو هستند در نظر بگیرد؟ سرمایهگذاری در این حوزه بیشترین سودآوری را دارد، چون بازخوردی که موفقیتهای ورزشی در دنیا دارد، موفقیتهای هیچ حوزه دیگری ندارد.
ورزشکاران زیادی در دنیا هستند که هم ورزش و هم کار میکنند، اما کارشان مانع انجام ورزش قهرمانی نیست.
بله همین طور است. این ورزشکاران معمولاً با برندهای مختلف قرارداد میبندند که در طول دوران ورزش حرفهای و قهرمانی خود، از این برندها استفاده کنند، یعنی روی شورت، پیراهن، دوبنده و حتی کفش و کتانی و استوک آنها هم برندی از اسپانسرشان میخورد تا ورزشکار برای امرار معاش خود درآمدزایی کند، با پایان دوران ورزش حرفهای نیز معمولاً به چنان درآمدی دست مییابد که میتواند کسبوکار خود را راهاندازی کند. در ورزش ایران هم البته گاه دیده میشود که ورزشکاران اسپانسربگیرند، هرچند شاید رقمهای آن خیلی قابل توجه نباشد، اما مشکلی که در این راستا وجود دارد، عمدتاً تداخل اسپانسر ورزشکار با فدراسیون است، یعنی وقتی ورزشکار راهی اردوهای تیم ملی میشود، باید از لباسی استفاده کند که اسپانسر فدراسیون است، البته فدراسیونها عمدتاً مبالغی از دریافتی اسپانسرها را به عنوان هزینه ایاب و ذهاب یا پاداش به ورزشکار میدهند (اگر ندهند درست نیست و بیانصافی است)، اما به هر حال تداخلهایی وجود دارد که میتواند با رایزنی و همکاری فدراسیون حلوفصل شود تا ورزشکار هم متضرر نشود.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات