تازه ها
سعید امامی ابرقویی؛ بازار: دنیای کسب و کار دارای پَستی و بلندی های بسیاری است، گاهی باید بر امواج سوار شد و گاهی باید تلاش کرد از شلاق امواج سهمگین در امان ماند. این روزها بعد از شیوع پاندمی کرونا روزگار عجیبی بر اکوسیستم کسبوکار حاکم شده و برخی اتفاقات برای اولین بار توسط مدیران تجربه و به بوته آزمایش گذاشته می شود.
با وجود تمامی آینده پژوهیها که خبر از حادث شدن مشکلاتی پس از کرونا می دادند، کسب و کارها به ناگاه با روال جدیدی از ارتباطات و نیازها آشنا شدند و آنانی که چابکی در تصمیم گیری و هوشیاری در شناسایی فرصت را در کوله بار توانایی های خود داشتند ره صد ساله را یک شبه پیمودند و پیروان و محافظه کاران نظاره گر نابودی کسب و کار خویش بودند.
اما در این بین چالش منابع انسانی بیشتر از هر چیز به چشم می خورد و اگر امروز را پساکرونا بدانیم در این ورطه حساس در کنار تلاش برای سازگاری با شرایط جدید درک موارد مربوط به مدیریت منابع انسانی خود دارای اهمیت ویژه است.
موج افسردگی ناشی از پاندمی کرونا
بر اساس مشاهدات موردی و مصاحبه های متعدد با صاحبان مشاغل این دریافت می شود که موج افسردگی در بین نیروهای انسانی که به دلیل بیماری در زمان پاندمی کرونا، از دست دادن عزیزان به دلیل فوت، ساعات متمادی حضور در خانه و غیره سبب شده تا انگیزه کافی برای پیشبرد اهداف سازمان در نیروی انسانی کم شده و سرخوردگی برنامه ریزان و توسعه دهندگان کسب و کار در ادارات را دامن زده است. سرعت پیشبرد امور تغییر یافته و اندیشه تعالی رو به افول است.
نیاز به ارتقای دانش بر هیچ کس پوشیده نیست اما این موضوع که در دنیا امروز که اکثر مشاغل دانش محور هستند چه عاملی سبب می شود تا انگیزه یادگیری کم شده و نیاز به تزریق انگیزه باشد سوالی است که مطرح است. دانش اولیه متاسفانه در سیستم های کسب و کار مورد توجه نیست زیرا اصول استخدام مورد توجه قرار نمی گیرد.
مدیران کسب و کارها بعد از کرونا تلاش می کنند تا سازمان های خود را مجدد به چرخه یادگیری و نوآوری برگرداند اما در صورتی که انگیزه کافی برای این مهم در وجود کارکنان وجود نداشته باشد این مهم غیر ممکن می نماید.
تعهد و تعلق به سازمان موضوعی است که تمامی شئون ارتباطی یک کارمند با کسب و کار خویش را مشخص می کند و سبب می شود تا ارتباطات مستحکم و موثر شود. در این زمینه متاسفانه شاهد عدم توجه سازمان به این مهم بوده و ریزش منابع انسانی که سرمایه ارزشمند سازمان محسوب می شود را شاهد باشیم.
این امر که سبب می شود تا کارکنان از شاخه ای به شاخه دیگر و کسب و کاری به کسب و کار دیگر منتقل شوند عدم هدایت صحیح یادگیری اثر بخش را دامان می زند و ادراک شهودی کارکنان را در حد پایین نگاه می دارد.
عدم اعتقاد به مشاور یا مشاوره پذیری
اعتماد به نفس بیش از حد یکی از مشکلات بزرگ در دنیای کسب و کار است که سبب می شود مسیر هدایت پذیری محدود گشته و تکیه بر دانش و تجربه دیگران ناشناس بماند. کارکنان و مدیران در چنین جامعه ای محکوم به تکرار اشتباه بوده و مشاوران تنها حکم شاهدان فروپاشی کسب و کارهایی هستند که می شود با هدایت صحیح از ورطه نابودی نجات پیدا کنند.
هدف گذاری نامطلوب و غیرمطلوب و غیرواقع بینانه سبب می شود تا انگیزه های انسان دچاز تیرگی شده و رو به افول گذارد، گاهی نیز انگیزه های ناصحیح در سیستم های سازمانی سبب می شود تا منابع انسابی هرز رفته و دچار تحلیل شود. این امر سبب می شود که مدیران و کارکنان دلسرد شده و به جهت مطلوب حرکت کنند. حرکت فرد و سازمان به جهت نامطلوب سرخوردگی، شکست و از هم پاشیدگی کسب و کار را به همراه خواهد داشت.
عدم فرمان پذیری یکی از مشکلات بزرگ است که متاسفانه در اثر فرهنگ نادرست در اکوسیستم کسب و کار ایران درک صحیحی از آن وجود نداشته و سرکشی و نافرمانی به صورت ارزش در آمده است. برنامه ریزی هر چند هم که مدبرانه، بدون توجه کارکنان به دستورات مقام ارشد و قبول سلسله مراتب نتیجه ای نخواهد داشت، حرکات کاتوره ای که امروز در مدیریت کسب و کار شاهد هستیم یکی از پیامدهای مهم عدم فرمان پذیری در ساختارهای سازمانی است.
سازمان های بزرگی که حتی مورد تقدیر جشنواره ها قرار می گیرند درک صحیح از ارتباطات ساختار سازمانی نداشته و مدیریت منابع انسانی این ارزش بزرگ در هویت بخشی به سازمان را در حد یک نقشه برای رتبه بندی می دانند
ارتباط ناصحیح در چارت سازمانی
از دیگر موارد سرنوشت ساز که سازمان را منطق می بخشد، چارت سازمانی صحیح و ارتباط منطقی بین شاخه های آن است. متاسفانه در ایران شاهد این مهم هستیم که سازمان های بزرگی که حتی مورد تقدیر جشنواره ها قرار می گیرند درک صحیح از ارتباطات ساختار سازمانی نداشته و مدیریت منابع انسانی این ارزش بزرگ در هویت بخشی به سازمان را در حد یک نقشه برای رتبه بندی می دانند. شرح شغل و شرح وظیفه و ارتباط شغلی همگی موضوعات مهمی است که متاسفانه این موارد پایه ای در کسب و کارها نادیده انگاریده می شوند.
چالش منابع انسانی در کسب و کار موضوعی است که نمی توان به آن بی توجه بود، از سویی عدم دانش نسبت به حوزه منابع انسانی سبب شده که اکثریت غریب به اتفاق فعالان حوزه مدیریت، توهم تسلط بر این حوزه را به دوش کشیده و کارکنان خود را با اندوهی گزاف بدرقه امواج نا امیدی کنند و این چیزی را به همراه نخواهد داشت مگر تخریب ارزشهای انسانی در کسب و کار.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات