تازه ها
گزارش بازارکار از جوانانی که نه شغل دارند و نه مهارتی آموختهاند
فرهاد دانشآموزی موفق که پس از تحصیل در یکی ازبهترین دبیرستانها درس خوانده و پس از شرکت در آزمون ورودی دانشگاهها به یکی از دانشگاههای معتبر وارد شده است بعد از طی چهار سال تلاش خستگیناپذیر فارغالتحصیل شده است. او در حین تحصیل و پس از فارغ التحصیلی در یک شرکت معتبر کارآموزی کرده و عملکرد خوبی از خود نشان داده است.
فرهاد پس از گذراندن دوره کارآموزی از سوی کارفرمای خودپیشنهادی برای کار دریافت میکند و درجلسهای با کارفرمای خود برای داشتن شغلی تمام وقت وارد مذاکره میشود و با پشتوانه مدرک و توانمندی هایش با اعتماد به نفس برای خود حقوقی متناسب با هزینههای متعارف زندگی درخواست میکند، اما پاسخ شرکت چیز دیگری است: حقوق طبق قانون کار یا کمی بالاتر
فرهاد مبهوت شده است. چگونه ممکن است بازده سرمایهگذاری او در آموزش تا این حد پایین باشد؟
این وضعیتی منحصربهفرد نیست و درجامعه به صورت گسترده دیده میشود. انتظارات جوانان پیرامون سبک زندگی، حقوق و موفقیت این روزها با بازار کار همسو نیست. این روزها دیگر، مدرک تحصیلی تضمینکننده یک شغل امن و پردرآمد نیست و در بسیاری از موارد، دانشجویان از واقعیتی که پس از فارغالتحصیلی در انتظارشان است غافل ماندهاند، افسانه مدرک تحصیلی به عنوان بلیطی طلایی برای یک زندگی خوب شکست خورده است.
پیامدهای قطع ارتباط
وقتی انتظارات با واقعیت مطابقت نمییابد، دانشجویان جدا شدن از دانشگاه و ورود به بازار کار را به تعویق میاندازند. گروهی از ادامه تحصیل صرف نظر میکنند و درمورد ارزشهای خود شک میکنند. برای برخی سرخوردگی به وجود میآید که درپایان آن نتیجه، دورههای طولانی بیکاری یا کمکار شدن است و بنابراین، پدیدهای درجامعه افزایش مییابد که در آن نسلی مشاهده میشود که نه تمایل به تحصیل و نه به استخدام و آموزش دارند، افرادی با این ویژگی را امروزه "نیت " میگویند، نیت مخفف این کلمات است "Not in Education ,Employment ,or Training". نیت در این واژگان این روزهای بازارکار ایران هنوز جا نیفتاده است امروزه از "نیت " نه به عنوان ویژگی یک نسل بلکه به عنوان اشاره به یک گروه و گاه به عنوان یک آسیب یاد میشود و واژه تازهای برای ترجمان آن ساخته نشده است. فرهنگ ایرانی، تحصیل، کار ویا آموزش ویژگیهای مثبتی بودهاند که همیشه به زبانهای مختلف ترویج شدهاند. حال افرادی با این ویژگی را باید به عنوان یک پدیده جهانی دید که با گسترش شبکههای اجتماعی و خلق ویژگیهای مشترک فرهنگی جدید میرود تا جای خود را درجامعه ما نیز بازکند.
مشکل "نیت " را باید در سیستم آموزش تا اشتغال خود جستوجو کنیم و آن را تنها به نسلی که z نامیده شده محدود نکنیم.
درک بحران "نیت"
اصطلاح «"نیت"» شامل جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله میشود که در آموزش، اشتغال یا آموزش رسمی شرکت نمیکنند. این مشکل فراگیر است و میلیونها جوان در سراسر جهان در این دسته قرار میگیرند. این مشکل به ویژه در مناطقی با دسترسی محدود به زیرساختهای آموزشی و اشتغال برجستهتر نشان داده میشود.
در حال حاضر از هر پنج نفر از نسل Z، یک نفر چنین خصوصیتی دارد است، نه در حال تحصیل، نه در حال اشتغال و نه در حال آموزش.
طبق مقالهای در مجله Fortune در مارس ۲۰۲۵، «نسل Z در حال حاضر یکی از بالاترین نرخهای عدم مشارکت در تاریخ معاصر را تجربه میکند، تقریباً ۲۰ درصد از آنها از مسیر تحصیل خارج شدهاند، بیکار هستند و آموزشهای شغلی ندیدهاند.
تعداد فوق بدون مسیرهای مشخصی که به سمت استقلال اقتصادی یا مشاغل معنادار برود، سرگردان ماندهاند. این چالش جمعیتی رو به رشد فقط بازتابی از شرایط فردی نیست - بلکه شکستی سیستمی است که نیاز به توجه فوری، به ویژه از سوی مؤسسات آموزش عالی، دارد.
در ایران نیز طبق دادههای مرکز آمار و تا پایان سال گذشته، از جمعیت ۱۱ میلیون نفری در سن ۱۵ تا ۲۴ سال، حدود ۲.۸ میلیون نفر معادل ۲۵.۶ درصد از جمعیت در گرو"نیت " قرار دارند که به دنبال تحصیل، مهارت آموزی و یا حتی شغل نیستند!
بررسیهای یک گزارش نشان میدهد نسبت جمعیت "نیت" در ایران نسبت به میانگین دنیا و کشورهای منطقه بالاتر است.
در گزارشی آماری - تحلیلی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با بررسی این آمارها، نسبت به اثرات بیتوجه به این جمعیت هشدار داده است. بر اساس این گزارش، آمار نیتها در کشورهای با درآمد پایین تقریبا ۲ برابر کشورهای با درآمد بالاست. اما نرخ مذکور برای ایران حتی از کشورهای با درآمد پایین نیز بیشتر است و نسبت به کشورهای همسایه نظیر پاکستان نیز ایران سطح بالاتری دارد. شواهد حاکی از آن است که بیثباتی اقتصاد کلان ناشی از رکود اقتصادی، تحریمهای ظالمانه، نبود نگرش و برنامه دقیق استفاده از این پتانسیل، نه تنها فرصت جمعیتی را به منفعت اقتصادی تبدیل نکرده بلکه به آسانی به بار جمعیتی تبدیل و با گذشت زمان مسائل و چالشهای متعددی برای اقتصاد ایران رقم خواهد زد.
چرا مهم است؟
بحران "نیت" یک فرصت از دست رفته قابل توجه برای جامعه را برجسته میکند. جوانانی که برای مدت طولانی درگیر کار یا تحصیل نیستند، پتانسیلهای دست نخوردهای دارند که میتواند نوآوری، رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی را به حرکت درآورد. جامعه با عدم ادغام استعدادهای این نسل در موتور اقتصادی، سهم ارزشمندی که باعث تقویت صنایع میشود را از دست داده و بهرهوری و درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد از دست میدهد. پرداختن به چالش "نیت " فقط به معنای کاهش سختیهای فردی نیست، بلکه به معنای آزادسازی توانائیهای یک نسل کامل برای تقویت تابآوری اقتصادی و کاهش نیاز به هزینههای رفاه اجتماعی بلندمدت است.
آمارهای کلیدی، براهمیت پرداختن به این موضوع تاکید میکنند
تأثیر جهانی: سازمان بینالمللی کار (ILO) گزارش میدهد که «در سال ۲۰۲۳، از هر پنج جوان، یک نفر یا ۲۰.۴ درصد، در سطح جهان "نیت "بودهاند.»
اثرات بلندمدت: مطالعات نشان میدهد جوانانی که برای مدت طولانی "نیت " باقی میمانند، با اثرات «زخمی» مواجه میشوند که درآمد مادامالعمر و چشمانداز اشتغال را کاهش میدهد.
بار اقتصادی: به دلیل عدم استفاده از توانائیهای انسانی موجود "نیت " در ضرر اقتصادی نقش دار و بر عدم رشد تولید ناخالص داخلی و بودجههای رفاه اجتماعی تأثیر میگذارند.
بنابراین، سرمایهگذاری در برنامههای متمرکز بر "نیت" فقط به معنای انجام یک تعهد اجتماعی نیست، بلکه به معنای پرداختن به یک نیاز اقتصادی است.
مزایای سرمایهگذاری در برنامههای متمرکز بر "نیت"
حمایت از جوانان "نیت" از طریق آموزش، تحصیل و اشتغال، تاثیرات عمیقی دارد. برخی از مزایای کلیدی اولویتبندی این ابتکارات در ذیل آمده است:
ایجاد نیروی کار قویتر و مقاومتر
بسیاری از کارفرمایان با کمبود مداوم مهارتها، به ویژه در بخشهایی مانند فناوری، مراقبتهای بهداشتی و انرژیهای تجدیدپذیر، مواجه هستند. با تجهیز جوانان "نیت" به مهارتهای مرتبط با شغل، کسبوکارها میتوانند شکافهای مهارتی حیاتی را پر کنند. برنامههایی که آموزش عملی، کارآموزی و گواهینامه ارائه میدهند، یک مسیر استعدادیابی ایجاد میکنند که مستقیماً به نیازهای صنعت میپردازد.
برنامههای اشتغالی، لازم است با نیازهای کارفرمایان همسو باشند و تضمین کنند که شرکتکنندگان مهارتهای مورد نیاز کسبوکارها را کسب میکنند. این رویکرد تقاضامحور، نرخ اشتغال جوانان "نیت" را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
کاهش بیکاری جوانان و نابرابری اقتصادی
نرخ فقر و بیکاری جوانان اغلب بالاتر از گروههای سنی بالاتر است و جوانان "نیت" به ویژه آسیبپذیر هستند. با سرمایهگذاری در ابتکاراتی که از آموزش و اشتغال جوانان حمایت میکنند، جوامع میتوانند بازارهای کار پررونقی ایجاد کنند.
با تمرکز بر جوانان محروم، برنامههای "نیت" مداخلات هدفمندی از جمله آموزش مهارتها، مربیگری و حمایت از سلامت روان ارائه میدهند. این رویکرد تضمین میکند که همه جوانان میتوانند به مسیرهای موفقیت دسترسی پیدا کنند.
ایجاد بازده اقتصادی بلندمدت
در حالی که هزینه اولیه تأمین مالی برنامههای "نیت" ممکن است بالا به نظر برسد، مزایای اقتصادی بلندمدت آن بسیار بیشتر از هزینه آن است. کشورهایی که نرخ "نیت" خود را کاهش میدهند، مشارکت نیروی کار بالاتر، افزایش درآمد مالیاتی و کاهش هزینههای رفاه اجتماعی را تجربه میکنند. با تبدیل جوانان به مشارکتکنندگان فعال در اقتصاد، بازده سرمایهگذاری آشکار میشود.
تقویت انسجام اجتماعی
ابتکارات متمرکز بر "نیت" با پرداختن به موانع منحصر به فردی که جوانانی که شاغل، تحصیل کرده یا آموزش ندیدهاند با آن مواجه هستند، در تقویت انسجام اجتماعی نقش مهمی دارند. همانطور که توسط OECD (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی) برجسته شده است، سیاستهای هدفمند اشتغال و اجتماعی جوانان به کاهش و ایجاد مسیرهایی برای تعامل معنادار کمک میکند. این ابتکارات نه تنها از توسعه فردی پشتیبانی میکنند، بلکه پیوندهای اجتماعی را نیز تقویت میکنند. برنامههای متمرکز بر "نیت" با ارائه آموزش مهارتها، مربیگری و دسترسی به فرصتها، جوانان را قادر میسازند تا در جوامع خود مشارکت کنند و در نهایت ثبات و انسجام اجتماعی را افزایش دهند.
آنچه آموزش عالی میتواند و باید انجام دهد
برای حمایت واقعی از دانشجویان و کاهش خطر تبدیل شدن آنها به "نیت" پس از فارغالتحصیلی، آموزش عالی باید از سه طریق مهم تکامل یابد:
۱. هماهنگی با نظام آموزشی و مهارتی برای ایجاد مسیرهای هوشمندانهتر و ارائه دادههای شغلی واقعی
قطع ارتباط بین برنامهریزی دبیرستان و دانشگاه اغلب دانشجویان را به سمت انتخابهای گرانقیمت و ناهماهنگ پس از دوره متوسطه سوق میدهد. دانشگاهها باید دست در دست هم با حوزههای آموزشی مهارتی همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که دانشجویان مدتها قبل از ثبتنام، در مسیرشغلی واقعی قرار میگیرند و از نیازهای بازار کار مطلع میشوند. آگاهی زودهنگام، قرار گرفتن در معرض یادگیری مبتنی بر کار و گفتوگوهای صادقانه در مورد هزینهها و نتایج، دانشجویان را قادر میسازد تا تصمیمات عاقلانهتری در مورد آینده خود بگیرند.
علاوه بر این، دانشجویان به دادههای شفاف و قابل دسترس در مورد نتایج شغلی مرتبط با برنامههای مختلف نیاز دارند. بسیاری از دانشجویان با انتظارات غیرواقعی در مورد حقوق، بازار کار و نتایج مدرک وارد دانشگاه میشوند. با ارائه دادههای شفاف در مورد میانگین حقوق، نرخ اشتغال و چشمانداز شغلی، موسسات میتوانند اطمینان حاصل کنند که دانشجویان میدانند در حین پیشرفت چه انتظاری باید داشته باشند.
۲. گنجاندن تجربه کاری واقعی در مسیرهای مدرک تحصیلی
یادگیری یکپارچه با کار - مانند کارآموزی، دورههای آموزش مشارکتی (تحصیلات همزان دانشگاهی و کار در صنعت)، کارآموزی بالینی و کارآموزی - باید یک امر عادی باشد، نه یک استثنا. این تجربیات به دانشجویان کمک میکند تا رزومه بسازند، شبکههای حرفهای خود را گسترش دهند و بفهمند که کار در دنیای واقعی چگونه است.
آنها همچنین به کارفرمایان این فرصت را میدهند که استعدادهای اولیه را شکل دهند و مانع «تجربه مورد نیاز» را که بسیاری از فارغالتحصیلان با آن مواجه هستند، کاهش دهند.
۳. فراتر از متن درس دهید
بازار کار امروز فقط به دانش فنی پاداش نمیدهد. بلکه به تابآوری، سازگاری، سواد مالی و هوش هیجانی پاداش میدهد. این مهارتهای غیرآکادمیک برای پیمایش مسیرهای نامشخص، مدیریت شکافهای دستمزد در اوایل کار و حفظ سلامت روانی در محیطهای پرفشار بسیار مهم هستند.
گام عملی: کارگاهها، سمینارها و مشاورههایی ارائه دهید که بودجهبندی، مذاکره، مدیریت استرس و نحوه پیمایش ابهام در نیروی کار را پوشش دهند.
نکته آخر
ما نمیتوانیم اجازه دهیم نسل دیگری از بین برود. اگر آموزش عالی میخواهد پلی به سوی فرصتها باقی بماند - و نه انحرافی به سوی بدهی و ناامیدی - باید رویکرد خود را در مورد آمادگی شغلی از نو طراحی کند.
هدف فقط فارغالتحصیلی نیست. بلکه اشتغال پایدار، خودکارآمدی، کارآفرینی و امنیت اقتصادی (مخصوصا برای تشکیل خانواده) است.
برای جلوگیری از تبدیل شدن بحران "نیت" به یک امر دائمی، به یک سیستم آموزشی نیاز داریم که با دنیای واقعی همسو باشد، نه فقط با دنیای ایدهآل.
گزارش: سهیلا کلامی
ارسال نظرات