
قدش کوتاه است، اما عزم بلند و ارادهای قوی دارد، اولین برگ کتاب زندگیاش در شهریورماه سال ۶۹ ورق خورد، «صباح» طلوع کرد اما، همراه با یک کوله کوچک گوشتی که بر پشتش خودنمایی میکرد...
خبرگزاری فارس - کردستان؛ برگهای تقویم ورق خورد تا به امروز رسید، روزی که به نام نامیتان رقم خورده است تا تلنگری باشد بر تمام آنهایی که نسبت به تکتکتان مسئولیتهایی دارند که باید انجام دهند و شانه خالی کردن از زیر این مسئولیتها مسیر سخت رسیدن به توانمندیهای بینظیرتان را سخت و سختتر میکند.
گزاف نگفتهاند که معلولیت یعنی شناگری در خلاف جهت آب، آب اینچنینی جزر و مد دارد، خشونت و بیرحمی دارد، معلول موفق کسی است که علیرغم این همه موانع خود را به سر منزل مقصود میرساند.
با چرخیدن چرخ ویلچرت، جهان نیز میچرخد. جهانی که تو خود ساختهای، جهانی زیبا که حتی انسانهای بدون ویلچر، آنان که بر پا ایستادهاند، هرگز طعم شیرین آن را نخواهند چشید. جسم نشسته تو، بلندتر از قامت هر ایستادهای سر به آسمان میساید و تو چرخها را میدوانی تا قصیده بلند تواناییات را برای چشمهایی که تو را ناتوان میبینند.
قدش کوتاه است، اما عزم بلند و ارادهای قوی دارد، اولین برگ کتاب زندگیاش در شهریورماه سال ۶۹ ورق خورد، «صباح» طلوع کرد اما، همراه با یک کوله کوچک گوشتی که بر پشتش خودنمایی میکرد.
صباح قدی کوتاه دارد اما همتی بزرگ، به قول خودش، سال ۸۸ سرآغازی بر آغاز اتفاقات خوب زندگیاش بود.
بزرگمرد کوچکی که سال ۸۸ فعالیت ورزشی خود را در رشته پرتاب نیزه و وزنه آغاز کرد و در مسابقات کشوری پرتاب نیزه مدال طلا و در مسابقات پرتاب وزنه هم بدون هیچ تمرین قبلی مدال برنز را کسب کرد، همین اتفاقات خوب موجب شد تمام آرزوهای خود را در ادامه فعالیتهای ورزشی ببیند، اما تقریبا یکی دو سال بعد از آن بخاطر کمبود امکانات، از ورزش باز مانده است.
صباح میگوید: تلنگر فعالیت در حوزه هنر و خاصتا تئاتر با گروهی ۱۲ نفره که ۹۰ درصد اعضای آن همجنس خودش و دارای معلولیت بودند با اثری تحت عنوان «خدایا من کجای دنیا هستم» زده شد.
با موفقیت از مرحله استانی جشنواره عبور کردیم و به جشنواره منطقه زاگرس کرمانشاه راه یافتیم و توانستیم ۹ جایزه این جشنواره را ازآن خود سازیم.
مهمترین هدفم از ورود به عرصه تئاتر پیدا کردن خودم بود، الان با گذشت چندین سال فعالیت در این حوزه احساس میکنم توانستهام تا حدودی خود را بشناسم البته هنوز راه طولانی در پیش دارم و قطعا ادامه خواهم داد.
کار در عرصه تئاتر هزینهبر است خیلی دنبال اسپانسر گشتیم، اما باید قبول کنیم که فرهنگ باورکردن معلولین و ایمان به تواناییهای آنها در جامعه ما آنگونه که باید و شاید نهادینه نشده است از سوی دیگر در جامعهای امروز که اشتغال به رویایی برای بسیاری از افراد تحصیلکرده و جویای کار تبدیل شده قطعا سهم افرادی با شرایط ویژه کمترین شانس را از جذب شدن در بازار کار دارند.
حق ۵ درصدی معلولین از فرصتهای شغلی هم اگرچه قانون است، اما واقعیت این است که در حد یک شعار باقیمانده و تلاشهای امثال ما برای دستیابی به این حق کمتر به نتیجه میرسد.
از اراده تا عمل
بعد از ماهها تحقیق و بررسی، بالاخره راهاندازی کارگاه میوه خشککنی با توجه به توانایی و ظرفیتهای استان در حوزه تولید انواع میوهها در ذهنم نقش بست و دست به کار شدم.
مغازه خانه پدریام را با اجازه مادر و با هزاران قرض و قوله مهیای کار کردم گام بعدی تهیه ماشینآلات مورد نیاز بود که با دریافت وام ۲۰ میلیون تومانی بهزیستی دست به کار شدم چون اگر دستگاههای میوه خشککنی را نمیخریدم الان با آن ۲۰ میلیون تومان قطعا نمیتوانستم کاری انجام دهم.
تجهیزات کارگاه آماده شد، اما به تنهایی نمیتوانستم کاری از پیش ببرم و شرایط کرونایی هم اجازه نمیداد کل تیم را همراه کنم این بود که گام نخست را با افراد کمتری برداشتیم.
با خانمها صلواتی و ایزدی بدون آموزش مشغول کار شدیم و روزهای نخست چون اطلاع دقیقی از تعیین درجه دستگاهها برای میوهها نداشتیم فقط ضرر میدادیم تا اینکه بعد از چند روز فرآیند کار به خوبی دستمان آمد بهترین و شادترین لحظات را زمانی تجربه کردیم که اولین محصول تولیدیمان بدون مشکل از دستگاه بیرون آمد.
شادترین لحظات را زمانی تجربه کردیم که اولین محصول را بدون مشکل از دستگاه بیرون آوردیم.
کارگاه تولید میوه خشککنی وزین متعلق به شخص من نیست، بستری برای نشاندادن توانمندیهای افرادی همچون من و دوستانم است در این کارگاه کوچک هرکس بسته به توانی که دارد کار میکند علاقه و عشق به کار موجب شده همه برای کار دل بسوزانیم و در حد توان جلو ببریم.
آینده روشن
آینده «وزین» را همچون نامش روشن میبینم عزممان را جزم کردهایم برای موفقیتی که قطعا رنگ آن بسیار چشمنواز خواهد بود، چرا که معلولیت یعنی شناگری در خلاف جهت آب، آب اینچنینی جزر و مد و خشونت دارد انسان موفق کسی است که علیرغم این همه موانع خود را به سرمنزل مقصود میرساند.
معلولیت باعث نشده ما خانهنشین شویم و دست از تلاش برداریم اما برای ادامه این مسیر انتظار حمایت داریم اینکه تواناییهای ما دیده شود، اولولیتمان را نبینند بلکه براساس کار و توانایی در وجودمات حمایتمان کنند و دنبال حمایت ترحمی نیستیم.
چند نفری که اینجا کار میکنند تحصیلات دانشگاهی در رشته حسابداری و تغذیه دارند، اما شانس ورود به بازار کار برایشان خیلی کم است، دوست دارم بیشتر خانمهای دارای معلولیت را در کارگاه بکارگیری کنم، چرا که این عزیزان در جامعه کمتر موقعیت اشتغال دارند.
کار را با ۳ تا چهار نفر شروع کردهایم ولی چشمانداز ما ایجاد اشتغال برای حداقل ۵۰ نفر است. دوست داریم مردم ما را مانند سایر جوانانی که کاری را شروع میکنند ببینند نه یک معلول، تولید زمانی موفق خواهد بود که بازار آن فراهم شود.
و اما ۱۰ درصد از جمعیت این کشور را افرادی تشکیل میدهند که هرچند نام معلول را یدک میکشند، اما توانمندیهایی دارند که ۹۰ درصد دیگر همین جامعه را انگشت به دهان میگذارند.
این حق این عزیزان است که تواناییهایشان را ببینیم و با اعتماد به تواناییهایشان اعتماد به نفسشان را تقویت کنیم تا بتوانند علارغم برخی محدودیتهای جسمی، زندگی آزادنهای در جامعه را تجربه کنند.
صباح نمونه بارزی از «خواستن توانستن است»، هستند، افرادی که علارغم تمام محدودیتها توانستهاند با سختی ولی به بهترین شکل ممکن گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
نسیم روزهای خوب به زندگی آنها وزیدن گرفته است، انتظار زیادی جز دیدهشدن در جامعه ندارند آنها تلاش خود را کردهاند، هرچند قصه زندگیشان با غصه همراه شده بود اما حالا توانستهاند توانمندی خود را به دیگران ثابت کند، آنها به سختی حرکت کردند اما به موفقیت رسیدند.
توان خواهانی که هرچند پای رفتن ندارند دست به زانوی غیرت گذاشته و توانستهاند فعل خواستن توانستن را معنا کنند افرادی که در عمل اثبات کردند که معلولیت محدودیت نیست این افراد برای جامعه ما الگویی از تلاش و امید برای رسیدن به هدف هستند.
ارسال نظرات