
تازه ها

در عصر تحولات سریع اقتصادی و زیستمحیطی، کارآفرینی کشاورزی بهعنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای توسعه پایدار، ارتقاء امنیت غذایی، مقابله با بیکاری روستایی و بهرهوری منابع مطرح است.
با وجود اهمیت روزافزون این مفهوم در جهان، در ایران هنوز درک عمیق و جامعی از کارآفرینی کشاورزی در میان سیاستگذاران، مدیران اجرایی و حتی بخش آموزش شکل نگرفته است. در این مقاله با نگاهی انتقادی، به تحلیل ناکارآمدیهای ساختاری و مدیریتی در حوزههای تبیین مفهومی، سیاستگذاری، آموزش، تخصیص منابع و حمایت نهادی از کارآفرینی کشاورزی پرداخته میشود.
بر اساس شواهد میدانی و تحلیلهای نظری، این مقاله نتیجه میگیرد که بدون بازنگری ریشهای در رویکردهای کنونی، فرصتهای ارزشمند کارآفرینی در بخش کشاورزی به تهدیدی برای آینده اقتصادی کشور تبدیل خواهند شد.
در جهان امروز، کشاورزی دیگر صرفاً بهمعنای تولید مواد غذایی نیست؛ بلکه بستری برای نوآوری، اشتغالزایی، خلق ثروت، حفظ محیط زیست، و تقویت تابآوری اجتماعی بهشمار میرود. در چنین شرایطی، «کارآفرینی کشاورزی» نهتنها ابزاری اقتصادی، بلکه رویکردی کلنگر در سیاستهای توسعهی پایدار محسوب میشود.
این رویکرد به کشاورز بهعنوان یک عامل تغییر، نوآوری و تحول مینگرد؛ کسی که میتواند با بهرهگیری از علم، فناوری، خلاقیت و دانش بومی، زنجیره ارزش محصولات کشاورزی را ارتقاء دهد.
با وجود این ظرفیتها، کشاورزی در ایران همچنان با چالشهایی بنیادین روبهروست: سهم پایین از تولید ناخالص داخلی، نرخ بالای مهاجرت از روستاها، فرسودگی زیرساختها، وابستگی به یارانهها، و ناکارآمدی زنجیرههای تولید تا مصرف.
یکی از مهمترین دلایل تداوم این وضعیت، ناتوانی ساختارهای رسمی در شناخت، ترویج و حمایت از کارآفرینی در این بخش است. این مقاله تلاشی است برای بازشناسی کاستیها و ارائه راهکارهای مؤثر در این زمینه.
1. بازتعریف مفهومی کارآفرینی کشاورزی
کارآفرینی کشاورزی به معنای بهرهگیری نوآورانه و راهبردی از منابع موجود در حوزه کشاورزی برای خلق ارزش اقتصادی و اجتماعی است. برخلاف نگاه سنتی به کشاورز بهعنوان تولیدکننده صرف، در این دیدگاه، کشاورز به یک کارآفرین با قابلیت ریسکپذیری، فرصتجویانه عملکردن، و بکارگیری فناوریهای نوین تبدیل میشود. این نوع کارآفرینی در حوزههایی چون زنجیره تأمین، کشاورزی دیجیتال، صنایع تبدیلی، بستهبندی نوآورانه، فروش اینترنتی، گردشگری کشاورزی و تولید محصولات سالم و ارگانیک قابل پیادهسازی است.
2. نقد عملکرد سیاستگذاران: از ندانستن تا نخواستن
یکی از ریشهایترین معضلات موجود، درک ناقص تصمیمگیران و سیاستگذاران از مفهوم کارآفرینی کشاورزی است. عمده برنامههای کلان توسعه کشاورزی در سالهای اخیر، فاقد محوریت کارآفرینی بودهاند. این برنامهها اغلب بر ارتقاء تولید بهعنوان هدفی کمّی تأکید کردهاند، نه بر ایجاد ارزش افزوده و نوآوری در فرآیند تولید.
افزون بر این، تداخل نهادی، سیاستهای متناقض، تغییرات پیدرپی مدیریتی و اولویتدادن به طرحهای شعاری، باعث شده است که ظرفیتهای واقعی کشاورزی، بهویژه در مناطق محروم، هرگز به مرحله بهرهبرداری نرسد. نهادهای حاکمیتی همچنان فاقد استراتژی جامع برای توانمندسازی کشاورزان بهمثابه کارآفرینان هستند.
3. نظام آموزش و ترویج: سهلانگاری در پرورش نسل کارآفرین
آموزش کشاورزی در ایران عمدتاً نظری، سنتی، و فاقد مهارتهای کاربردی و کارآفرینانه است. در دانشگاهها، دروس کارآفرینی کشاورزی یا وجود ندارد یا بهشکل صوری و غیرکاربردی ارائه میشود. مراکز ترویج نیز اغلب از دانش روز، روشهای مشارکتی، و ابزارهای فناوریمحور بیبهرهاند. در نتیجه، کشاورزان جوان و تحصیلکرده علاقهمند به کارآفرینی، بدون پشتیبانی لازم وارد بازار میشوند و اغلب دچار شکست میگردند.
نبود پیوند نظاممند بین دانشگاه، صنعت و مزرعه یکی از مهمترین حلقههای مفقوده است که باید در سیاستهای بازآفرینی آموزش کشاورزی مورد توجه قرار گیرد.
4. توزیع نامتوازن منابع: بیعدالتی پنهان در حمایتها
در سطح توزیع تسهیلات، زمین، اعتبارات و مجوزها، نظامی غیرشفاف، غیررقابتی و اغلب رانتی حاکم است. تسهیلات توسعه کشاورزی به جای تخصیص بر مبنای طرحهای نوآورانه و توانمندیهای واقعی، عمدتاً بر اساس روابط، نفوذ و بوروکراسی تخصیص مییابد. نتیجه آن است که کارآفرینان واقعی، بهویژه جوانان و زنان روستایی، از چرخه حمایتی خارج میشوند و منابع ملی در مسیرهای ناکارآمد هدر میرود.
در حالیکه بانکهای تخصصی کشاورزی میتوانند موتور محرک توسعه کارآفرینی باشند، عملکرد آنها در عمل بیشتر به تأمین مالی طرحهای تکراری و کمریسک محدود شده است.
5. فرصتهای مغفولمانده: ظرفیتهایی که تهدید میشوند
ایران با دارا بودن حدود 11 اقلیم متنوع، منابع آبی زیرزمینی، نیروی جوان تحصیلکرده، محصولات استراتژیک نظیر زعفران، پسته، خرما، گیاهان دارویی و...، بستری بینظیر برای کارآفرینی کشاورزی دارد. با این حال، این مزیتها بهدلیل ضعف زیرساختها، نبود اکوسیستم نوآوری، و بیثباتی بازار به فرصتهای ازدسترفته تبدیل میشوند.
نبود سیاستهای صادراتمحور، نوسانات شدید قیمت نهادهها، و فرسودگی ماشینآلات کشاورزی از دیگر عوامل کُندکننده مسیر کارآفرینی در این حوزهاند.
6. راهکارها و سیاستهای پیشنهادی
برای گذار از وضعیت کنونی به سمت یک نظام پویا و کارآفرینانه در کشاورزی، پیشنهادهای زیر مطرح میشود:
- بازنگری در سیاستهای کلان کشاورزی با محوریت کارآفرینی، ارزش افزوده و توسعه صادرات
- اصلاح ساختار آموزشی و ترویجی با تمرکز بر آموزش مهارتمحور، فناوریمحور و بازارمحور
- تدوین نظام توزیع منابع عادلانه و شفاف با مشارکت نهادهای غیردولتی و اتحادیههای کشاورزی
- ایجاد و تقویت شتابدهندهها و مراکز رشد کشاورزی در سطح شهرستانها
- ایجاد صندوقهای نوآوری کشاورزی برای حمایت از طرحهای نوین و پایدار
- توانمندسازی کشاورزان خُرد و ارتقاء سواد مالی، دیجیتال و مدیریتی آنان
نکته نهایی اینکه کارآفرینی کشاورزی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقا و شکوفایی کشاورزی در ایران است. درک این ضرورت، نیازمند تغییر نگرش اساسی در سطوح سیاستگذاری، اجرایی و فرهنگی است. تا زمانی که کشاورزی تنها از دریچه تولید و یارانه دیده شود، و کارآفرین کشاورز تنها مصرفکننده باشد، توسعه پایدار در این حوزه، دستنیافتنی خواهد ماند. آینده کشاورزی ایران در گرو بازتعریف ریشهای مفهوم کارآفرینی و تعهد عملی به حمایت از آن است.
منابع :
FAO. (2020). Agricultural Entrepreneurship: Pathways to Sustainable Rural Development.
World Bank. (2022). Enabling Agripreneurship: Policy Options for Developing Countries.
Zahra, S.A., et al. (1999). Entrepreneurship and the Agriculture Sector: An Emerging Global Trend.
صندوق نوآوری و شکوفایی (1402). گزارش وضعیت نوآوری در بخش کشاورزی ایران.
شریفی، م. و همکاران. (1401). "تحلیل تطبیقی سیاستهای کارآفرینی کشاورزی در ایران و کشورهای منتخب"، فصلنامه سیاستگذاری توسعه.
ارسال نظرات