
تازه ها
معلمانی که کوچ میکنند تا شعله آموزش هرگز خاموش نشود

مدارس سیار عشایری، با سابقهای به درازای کوچ ایل، همواره نمادی از تلاش برای ارتقای دانش در دوردستترین نقاط این سرزمین بودهاند. این مدارس که اغلب در چادرهای ساده برپا میشوند، محفل روشنایی برای کودکانی هستند که زندگیشان با ریتم کوچ هماهنگ است.
به گزارش اعتماد، در دل این حرکت مداوم، معلمانی فداکار همپای ایل کوچ میکنند تا شعله آموزش هرگز خاموش نشود. یکی از این قهرمانان گمنام، آقای صفوی است که پس از سالها خدمت در کسوت معلمی، با عشقی وصفناپذیر به مناطق عشایری «بازفت» در استان چهارمحال و بختیاری بازگشته است. این بازگشت، نه تنها برای او، بلکه برای صدها دانشآموز عشایری که در انتظار نور دانش هستند، حکایتی از امید و پایداری است.
اصغر صفوی که در ابتدا به عنوان معلم عشایری استخدام شد، پس از سالها خدمت در شهرکرد و تجربه فضای شهری، بار دیگر پس از ۳۰ سال خدمت به آغوش مدارس عشایری بازگشته است. این بازگشت نه از سر اجبار، که از روی اعتقادی راسخ و درک عمیق او از نیازهای این قشر از جامعه است. او با قاطعیت میگوید: «اگر من سراغ این بچهها نروم، کسی به فکر سوادآموزی یا بیسوادی آنها نیست.» این جمله، چکیدهای از روحیه فداکارانه و دغدغهمند اوست.
تا پارسال، همسر آقای صفوی، در شهرکرد زندگی میکرد و آقای صفوی مجبور بود روزهای کاری خود را به تنهایی در خوابگاههای مدارس شبانهروزی نزدیک محل اتراق عشایر سپری کند. این خوابگاهها، هر چند پناهگاهی برای خستگیهای او بودند اما اغلب فاصله زیادی با چادرهای عشایری داشتند. گاهی اوقات، مسیر چند کیلومتری میان خوابگاه تا چادرهای دانشآموزان، یک چالش واقعی بود؛ راهی صعبالعبور از دل کوه و جنگلهای بلوط آن هم با پای پیاده. آقای صفوی، همیشه یک کولهپشتی پر از لوازم ضروری و یک چوبدستی محکم به همراه داشت تا در این مسیر در برابر ناهمواریها و خطرات احتمالی، تکیهگاهی داشته باشد.
از سال گذشته، با موافقت آموزش و پرورش، همسرش نیز به عنوان دبیر شرکتی به کاروان علم پیوست و مسوولیت آموزش دروس دوره متوسطه اول دختران عشایر را برعهده گرفت و حالا، این زوج معلم، پا به پای هم مسیر کوچ را طی میکنند.
پسر خردسالشان هم در مدرسه عشایری و در کنار بچههای ایلیاتی درس میخواند اما دخترشان که دانشجو در شهرکرد است، در خوابگاه دانشگاه اقامت دارد. آقای صفوی پس از سالها تدریس در مدارس شهری و کسب تجربه، متوجه چالشی عمیق در سیستم آموزشی مناطق عشایری شد. او شاهد بود که چگونه فرصتهای آموزشی برای کودکان عشایر، به دلیل ماهیت زندگی کوچنشینی، محدود میشود. این مشاهدات، او را بر آن داشت تا تجربههای خود را در خدمت این دانشآموزان قرار بدهد.
آقای صفوی معتقد است که شغل معلمی، به ویژه در مناطق محروم و دورافتاده، صرفا یک شغل نیست، بلکه یک رسالت است. او این رسالت را در قبال فرزندانی احساس میکند که به دلیل دسترسی کمتر به امکانات آموزشی، نیاز بیشتری به هدایت و حمایت دارند.
جمله «اگر من سراغ این بچهها نروم، کسی به فکر سوادآموزی یا بیسوادی آنها نیست» نه تنها بیانگر مسوولیتپذیری بالای او، بلکه نشان فراخوانی خاموش برای توجه بیشتر به وضعیت آموزشی این قشر است. این سخن، انعکاسی از نگاه عمیق او به اهمیت آموزش پایه برای همه اقشار جامعه، به ویژه کسانی است که در حاشیه قرار گرفتهاند.
بازگشت به مناطق عشایری پس از سه دهه، با چالشهای خاص خود همراه بوده است. تغییرات در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایل، زیرساختهای ناکافی و نیازهای متغیر دانشآموزان، ازجمله این چالشها هستند، اما اصغر صفوی با روحیهای سرشار از انگیزه، خود را برای رویارویی با این موانع آماده کرده است.
آقای صفوی تنها یک معلم نیست، او پدری مهربان و همراهی وفادار برای دانشآموزان و خانوادههایشان است. او به معنای واقعی کلمه «با ایل کوچ میکند.» این کوچ گاهی چندینبار در سال اتفاق میافتد و هر بار، چالشهای خاص خود را به همراه دارد. جابهجایی وسایل مدرسه، از تخته سیاه تا کتابها
و لوازمالتحریر، آنهم در مسیرهای صعبالعبور عشایری، داستانی پر از مشقت است اما برای آقای صفوی، هیچ چیز مانع برپایی «سفید چادر» دانش در قلب طبیعت نیست. چادری که دیگر تنها یک سرپناه نیست، بلکه نمادی از پایداری علم و امید در دورافتادهترین مناطق عشایری ایران است. وسایل آموزشی که در مدارس شهری به سادگی در دسترس هستند، در مناطق عشایری به یک علامت سوال مهم به دلیل دشواریهای حمل و نقل تبدیل میشوند.
مثلا تخته سیاه مدرسه عشایری که سبک اما حجیم است و باید به دقت در بین وسایل دیگر جاسازی شود. جابهجایی و حمل و محافظت کتابهای درسی، دفترها، مدادها، پاککنها و سایر ملزومات تحصیلی هم دشواریهای خود را دارد، اما دشواری جدی، مسیرهای صعبالعبور کوچ است که اغلب کوهستانی، ناهموار و فاقد جادههای مناسب هستند.
عبور از رودخانهها، شیبهای تند و مناطق صخرهای، بخشی از مسیر کوچ است که دشواریهای جابهجایی را افزون میکند. برپایی کلاس درس در طبیعت هم، نیازمند انطباق با شرایط آب و هوایی مختلف است. معلم و دانشآموزان، باید چه در گرمای سوزان تابستان و چه در سرمای گزنده زمستان، خود را با محیط وفق بدهند. چادری که به عنوان کلاس درس مورد استفاده قرار میگیرد و سالهاست که به نمادی از حضور پررنگ علم در میان جامعه عشایر تبدیل شده هم، نیازمند برپایی منظم در هر مکان جدید است.
آقای صفوی علاوه بر آموزش، نقش حمایتی و عاطفی نیز برای دانشآموزان ایفا میکند. او با حضور مستمر و همراهی در کوچ، به این کودکان احساس تعلق خاطر و امنیت میدهد. یکی از بزرگترین چالشهای آقای صفوی، ترغیب خانوادههای عشایری به ادامه تحصیل فرزندانشان است.
گاهی چند روز با خانوادهها حرف میزند تا آنها را متقاعد کند که آینده فرزندانشان در گرو سواد و دانش است و با صبر و حوصله، برای خانوادهها توضیح میدهد که سوادآموزی چگونه میتواند زندگی آنها و فرزندانشان را متحول کند و از فواید سواد در دسترسی به اطلاعات، بهبود وضعیت معیشتی و ارتقای جایگاه اجتماعی صحبت میکند.
گاهی در میان برخی خانوادههای عشایری، باورهای سنتی ازجمله بینیازی دختران به تحصیل یا ضرورت اشتغال کودکان به دامداری، مانع ادامه تحصیل میشود که آقای صفوی سعی در تغییر این نگرشها دارد و با مثالهای عینی و داستانهایی از افراد موفق، نشان میدهد که چگونه دانش میتواند کلید موفقیت در زندگی باشد. او نه تنها به آموزش دروس میپردازد، بلکه برای رفع نیازهای اولیه دانشآموزان نیز آستین بالا زده و مداد و خودکار و دفتر و کیف مدرسه و حتی لباس گرم و گاهی بستههای غذایی مختصر شامل اقلام خشک، میوه یا بیسکویت را با کمک خیرین برای دانشآموزان تامین میکند چون معتقد است وقتی دانشآموزی از نیازهای اولیه رنج میبرد، تمرکز بر درس دشوار است.
استان چهارمحال و بختیاری که مهد زندگی ایل بختیاری است، بیش از هر جای دیگری نیازمند توسعه مدارس عشایری است. آموزش و پرورش استان نیز با درک این موضوع، ۱۵۵ مدرسه عشایری و ۱۶ مدرسه کوچرو را فعال کرده تا هیچ کودکی از نعمت تحصیل محروم نماند. اما آنچه این سیستم را زنده نگه میدارد، فداکاری معلمانی چون آقای صفوی است که با عشق خود، مسیر آینده را برای این فرزندان آب و خاک هموار میکنند.
استان چهارمحال و بختیاری به دلیل کوهستانی بودن و گستردگی مناطق عشایری، جمعیت قابلتوجهی از ایلات بختیاری را در خود جای داده و کوچ بهاره و پاییزه، این جمعیت را در مناطق مختلف استان پراکنده میکند.
وجود ۱۵۵ مدرسه عشایری نشاندهنده گستردگی فعالیتها در این حوزه است. ۱۶ مدرسه کوچرو، مدل خاصی از مدارس عشایری هستند که با هر کوچ، جابهجا میشوند و آموزش را به صورت سیار ادامه میدهند. این مدارس، سازگاری بیشتری با سبک زندگی عشایری دارند.
آموزش و پرورش استان، با وجود محدودیتهای مختلف، تلاش میکند تا پوشش تحصیلی را در مناطق عشایری حفظ کند اما حمایتهای بیشتر و تامین زیرساختهای لازم، همچنان حیاتی است. داستان آقای صفوی، یادآور این نکته است که عشق به همنوع و تعهد به رسالت معلمی، مرز و مکانی نمیشناسد. او با هر کوچ، بذری از امید میکارد و با هر کلمه، راهی به سوی فردایی بهتر برای فرزندان عشایر میگشاید. فداکاری این معلم، نه تنها گامی در جهت ریشهکن کردن بیسوادی، بلکه سرمایهگذاری بر آیندهای روشن برای جامعه عشایری و کشور است.
مدارس سیار عشایری، با سابقهای به درازای کوچ ایل، همواره نمادی از تلاش برای ارتقای دانش در دوردستترین نقاط این سرزمین بودهاند. این مدارس که اغلب در چادرهای ساده برپا میشوند، محفل روشنایی برای کودکانی هستند که زندگیشان با ریتم کوچ هماهنگ است.
ارسال نظرات