
تازه ها
اقتصادِ «انیمیشن ارزان» فرو میپاشد؟
هوش مصنوعی بسیار سریعتر از آنچه پیش بینی میشد معادلات در صنعت انیمیشن تغییر داده است
بازیکنان، تماشاگران و مجموعا مصرف کنندگان صنعت سرگرمی در سراسر جهان تصاویر زندهتری میخواهند، داستانهایی پرفراز و نشیبتر، شخصیتهایی جذابتر و رنگهایی که بر صفحه یا پرده نمایشگرها میدرخشند؛ اعتبار این عصر بی شک به شرکتهای بزرگ، خلاق در لسآنجلس، لندن یا پاریس میرسد، اما اجرای فریمبهفریم آنچه میبینیم از طراحی و ساخت شخصیتها تا انیمیشن حرکت، رِندرینگ و پستولید اغلب در شهرهایی دورتر، ارزانتر و بسار فقیرتر، جایی در قاره آسیا انجام میشود.
این گزارش، به زنجیرهٔ جهانیِ تولید انیمیشن از ساختمانهای پر زرق و برق لُس آنجلس تا زاغه نشینهای کراچی و دهلی میپردازد.
داستانی از نابرابریهای اقتصادی که در دل آن جادو خلق میشود و در عین حال به نیروی کاری خلاق و پرتلاش وابسته است بی آنکه اعتباری به آن بدهد. ترکیبی از رشدِ بازار با شتاب فناوریِ تحولآفرین و اضطرابِ نیروی کار ارزان قیمت.
بازار مطمئن با درآمد دلاری
در کشورهایی مانند هند، پاکستان، مکزیک، فیلیپین یا ایران، صنعت انیمیشن به عنوان منبعِ درآمدِ ارزی و توسعهٔ مهارتی در میان فعالان و سازندگان انیمیشن شناخته میشود، اما وقتی قیمتها کاهش مییابند و نقشِ تولید صرفاً به اجرای ارزان محدود میشود، فرصت رشد برای بخش خلاقیت و مالکیتِ اثر بسته میشود.
در چنین شرایطی است که این کشورها به جای سرمایهگذاری بلندمدت در خلاقیت، گرفتار «رانتِ نیروی کار ارزان» میشوند. نیروی کاری که در ادامه و پس از موفقیتی اندک به دلیل کسب درآمدهای ارزی در یک بازی دوسر باخت مجبور میشود بخش عمدهای از درآمد خود را برای خرید و تامین تجهیزات گرانقیمت هزینه کند.
بازی درست از جایی آغاز میشود که سفارشهای ابتدایی ساده تبدیل به رقابتی برای خلق طبیعیترین پلانها شده و پیش از هر چیز خرید کارتهای گرافیکی گرانقیمت به عنوان پیش نیاز تولید گریز ناپذیر است.
تولید انیمیشن با هزینه کمتر همچنان مزیت دارد، اما کنترل خلاقیت عمدتاً در کشورهای سفارشدهنده باقی میماند. این به معنای روایت و پرداخت داستانها، شخصیتها، زیباییشناسی و سبک فنی غالباً از زاویهٔ نگاه کارفرمای غربی است.
محصول نهایی در تیراژ گسترده پخش میشود و به موفقیتی تضمین شده دست مییابد، اما در نتیجه این فرآیند تنوع فرهنگی از میان رفته و فرصت برای روایتهای محلی با دیدگاههای متفاوت هر روز کمتر میشود.
تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حتی تا سالها پس از آن انیمیشن سازان بلوک شرق دست بالا را در تعیین روایت و زیبایی شناسی اثر در اختیار داشتند روندی که با سربرآوردن استویودهای بزرگ آمریکایی و استیلای بی، چون و چرای زیبایی شناسی غربی پایان یافت.
اکنون سالها است که پیکسار، دریم ورکس، برادران وارنر، سونی پیکچرز انیمیشن و پیش و بیش از همه والت دیزنی قوانین بازار را تعیین میکنند. داستانها، شخصیتها و هر آنچه از یک اثر انیمیشن انتظار میرود در استودیوهای خلاقیت همین کمپانیها تعیین میشود. هرچند در هر حال باید نقش رهبران بازار را به عنوان عوامل تعیین کننده پذیرفت، اما این وضعیت در نهایت به معنای از میان رفتن تنوع فرهنگی و غلبه یک روایت داستانی بر تمام روایتهای بشری است.
بازار برونسپاری انیمیشن؛ رشد حیرتانگیز با بازیگران ناهمگون
برونسپاری (outsourcing) در انیمیشن در نقش یک فرایند کاملا پذیرفته شده به معنی واگذاری بخشی یا تمام مراحل تولید انیمیشن به شرکتهای مستقل یا استودیوهای خارجی است.
طبق آخرین گزارشها، بازار جهانی برونسپاری انیمیشن در سال ۲۰۲۵ حدود ۲۰۵٫۲۲ میلیارد دلار برآورد شده و پیشبینی شده است تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۳۳۴٫۴۷ میلیارد دلار برسد. گزارش دیگری رقم بازار برای سال ۲۰۲۴ را حدود ۲۰۳٫۷۸ میلیارد دلار عنوان کرده است و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۹ این عدد به حدود ۳۷۹٫۴۲ میلیارد دلار برسد.
بخش عمدهٔ تولید انیمیشنهای غربی از پیشتولید storyboard، طراحی شخصیت تا تولید اصلی بهصورت ترکیبی انجام میشود. مراکز خلاقیت غالباً در آمریکا، کانادا یا بریتانیا هستند؛ مراکز تولید عمدهتر (از رندرینگ تا انیمیشن حرکت و پاکسازی) در هند، فیلیپین، پاکستان و لهستان جای گرفتهاند.
منطق اصلی این رشد روشن است، تقاضای محتوا افزایش یافته. بخش سرگرمی، بازی، تبلیغات، آموزش آنلاین و در نهایت شرکتها تمایل دارند هزینههای تولید را کاهش دهند. در چنین معادلهای مطابق آمار منتشر شده مناطق آسیا پاسفیک با نرخ رشد سالیانه (CAGR) حدود ۱۲ ٪ سریعترین رشد را در بین سایر مناطق داشتهاند.
به عبارت دیگر خلاقیت در غرب با دستمزدهای نجومی شکل میگیرد و تولید در بخشهایی از شرق با دستمزد پایینتر انجام میشود، این همان الگویی است که در سایر صنایع هم دیده میشود.
در نتیجه گسترش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای پخش آنلاین، اقتصاد انیمیشن به سرعت در مسیر تحول قرار گرفته است، اما رشدِ چشمگیرِ بازار را باید همزمان با بحرانِ نیروی کار و فشارِ فناوریهای نوظهور سنجید. اگرچه برونسپاری و هوش مصنوعی بهظاهر مسیرِ تولید را کاراتر کردهاند، اما هزینههای غیرمستقیم نابرابری دستمزدی، کاهش امنیت شغلی، و افتِ نقش خلاقانه در اقتصاد محلی نباید نادیده گرفته شوند.
انیماتورها و طراحان انیمیشن، بهویژه در بازارهای ارزان شرقی در تقاطع این تغییرات قرار گرفتهاند. اینکه سرانجام انتخاب میکنند مهارتهایشان را بازبینی کنند یا صنعت میتواند شرایطی عادلانهتر برای آنها فراهم آورد پرسشی اساسی است که پاسخ به آن تعیینکنندهٔ مسیر شغلی هزاران هنرمند خلاق است و البته سرنوشت صنعتِ قصه پردازی دیداری را نیز حداقل در میان مدت رقم خواهد زد.
بازیگرانِ حاشیهای؛ نیروی کارِ ارزان و نابرابریِ دستمزدی
وقتی تولید به بازارهای کمهزینهتر منتقل میشود، دستمزدها نیز کاهش مییابد. در ایالات متحده، ادارهٔ آمار کار آمریکا (BLS) میانگین سالانه حقوق انیماتورها و هنرمندان چندرسانهای را نزدیک به ۹۹٫۰۳۰ دلار برآورد کرده است. اما در کشورهای دارای بازار ارزانتر، میانگین دستمزدها خیلی پایینتر است. اگرچه رقم دقیقِ جهانی قابل محاسبه نیست، اما گزارشها از تفاوتهای چشمگیر حکایت دارند.
این مدل تشبیهی شبیه به «تولید فستفود خلاقیت» است. فکرِ اولیه در غرب و اجرا در شرق با هزینه پایینتر. نتیجه اینکه سود اصلی عمدتاً نصیب سفارشدهندگان بزرگ میشود در حالی که تولیدکنندگان ارزانتر و نیروی کار خطِ مقدم با امنیت شغلی کمتر و دستمزد پایینتر مواجهاند.
در بازار بازیهای ویدیویی، بیش از ۷۸٫۰۰۰ انیماتور در هند، ۳۲٫۰۰۰ انیماتور در لهستان و ۱۲٫۵۰۰ انیماتور در مکزیک برای برونسپاری فعالیت کردهاند که در نتیجه بیش از ۴۲ میلیون فریم انیمیشن در پروژههای برونسپاریشده در سال ۲۰۲۴ تولید شده است.
همچنین، در بخش پیمانکاران فریلنس، تلاش زیادی برای کاهش هزینه و افزایش رقابت دیده میشود.
یک انیماتور در Reddit (یک شبکه اجتماعی که به کاربران خود اجازه گفتوگو در خصوص موضوعات مختلف را میدهد) نوشته است:
«کارم بهصورت قراردادی کوتاهمدت است، بیمه ندارم؛ پروژهها میآیند و میروند این شرایط نشاندهندهی ضعفِ ساختار حمایتی برای نیروی کار خلاق و حرکت کلی از کیفیت بالا به سمت هزینهپایینتر است.»
کارگرانِ برونسپاری شده صنعت انیمیشن با مجموعهای از مشکلات روبهرو هستند: قراردادهای کوتاهمدت، فقدان بیمه و حمایتهای اجتماعی، رقابت فشرده برای قراردادها، و ریسکِ سقوط دستمزد در پی ورود ابزارهای جدید. در همان حال، رشد پلتفرمهای فریلنسری جهانی امکان دسترسی به کارفرمایان خارجی را فراهم کرده، اما تضمینی برای حقوق پایه و مسیر شغلی وجود ندارد. نتیجه ترکیبی است از «افزایش اشتغال کمثبات» و «محافظتِ ناکافیِ از نیروی کار» است. منابع حوزه بازار و گزارشهای میدانی نیز این روند را تأیید میکنند.
متغیر جدیدِ میدان.
هوش مصنوعی وسیله نجات یا عامل اخراج؟
همزمان با تثبیت مدلِ کسبوکارِ برونسپاری شده موجِ بعدی تغییر از راه رسید. هوش مصنوعی تولیدگر (Generative AI). ابزارهایی مانند Runway، Luma و تازهترین نمونهها مثل Sora که ظرف مدت کوتاهی توانایی تولید تصاویر و ویدیوهای پرجزئیات را از خود نشان داده است.
گزارشها و تحقیقاتِ صنفی و تخصصی حاکی از آن است که این فناوری میتواند بسیاری از وظایفِ تکراری در تولید انیمیشن از پاکسازی فریم تا تولید حرکتهای پایه را به صورت خودکار انجام بدهد.
این موضوع بهمعنای فشار بیشتر بر دستمزدها و حتی حذف برخی مشاغل در میانمدت است. اما نقل قول بسیار پرکاربرد این روزها این است که «AI برای برای افزایش کارایی، کاهش هزینههای تولید و خلق نقشهای جدیدِ مهارتی فرصتهای زیادی ایجاد میکند.»
نقل قولی که برخی از فعالان حوزه انیمیشن با توجه به منطق اقتصادی بازار آن را چندان جدی نمیگیرند.
درواقع معضل اصلی امروز، فقدان چارچوب حقوقی و آموزشی است؛ با ورود هوش مصنوعی چگونه میتوان بین کارفرما، توسعهدهندهٔ فناوری و نیروی کار توازن ایجاد کرد؟
در عصر پلتفرمهای استریمینگ، بازیهای ویدئویی و تبلیغات دیجیتال، صنعت انیمیشن همچون ابرمنشأ محتوایی به رشدی سرسامآور رسیده است.
هوش مصنوعی (AI) ابزارهای تولیدگر انیمیشن، رندر خودکار، مدلسازی حرکت و تولید پسزمینه که به سرعت دارای قابلیتهای بیشتر میشوند، پرسشی بنیادین را مطرح کردهاند، اینکه آیا این تقسیم کار بین «خلاقیت در مرکز» و «تولید ارزان در حاشیه» همچنان پایدار خواهد بود؟ یا اینکه هوش مصنوعی، مثل طوفانی خاموش، مشاغل انیماتورهای انسانی بهویژه در بازارهای ارزانتر را از میان خواهد برد؟
پژوهشی جامع نشان میدهد که ابزارهای تولیدگر انیمیشن توانایی اجرای خودکار برخی فرآیندهای سنتی انیمیشنسازی مانند فریمسازی میانی (in-betweening)، رنگآمیزی، طراحی پسزمینه را دارند.
آمار نیز از حضور سریع AI در تولید خبر میدهد. ۶۵ ٪ از متخصصان انیمیشن معتقدند AI طی پنج سال آینده تأثیر چشمگیری بر فرآیند خلاق خواهد داشت؛ ۶۰ ٪ از استودیوها گفتهاند که واگذاری بخشهایی از فرآیند به AI را آغاز کردهاند.
به عنوان مثال ابزارهایی که حرکتهای شخصیت را شبیهسازی میکنند، یا پسزمینههای پویا را تولید میکنند، در حال کاهش زمان و هزینهٔ تولید هستند در یک تحقیق مشخص شد AI موجب کاهش ۶۴ ٪ در قیمتِ تولید شده است!
تحولات سریع پس از معرفی نسخههای متعدد هوش مصنوعی تولید کننده تصاویر انیمیشن باعث فشار دوگانهای بر فعالان عمدتا ارزان قیمت این صنعت وارد میکند. از یکسو شرکتهای تولیدی از کاهش هزینهها و زمان استقبال میکنند، از سوی دیگر، انیماتورهای پایه خطِ تولید نگران حذف یا پایین آمدن دستمزدهایشان هستند.
در خبری که استودیو ژاپنیِ Toei Animation منتشر کرده گفته شده که این استودیو قصد دارد تولید انیمه را با ابزارهای AI افزایش دهد.
مدیر خلاقیت استودیو Pixar Animation Studios نیز گفته است: «AI ممکن است بخشی از کار سنگین را بردارد، اما فکر نمیکنم کلِ فرآیند انیمیشن را حذف کند.»
با این حال، واقعیتِ بازار نشان میدهد جایی برای مشاغلِ با سطح مهارت متوسط و موقتِ تولید باقی نمیماند مگر اینکه مهارتها ارتقا یابند یا بهسمت نقشهای خلاقتر که ماشینها نمیتوانند بگیرند حرکت کنند.
مدیران استودیوهای بزرگ در نقل قولهایی رسانهای گفتهاند: «طراحی شخصیت، کارگردانی انیمیشن و پرفورمنس حرکت همچنان با عامل انسانی انجام میشود و بسیاری از وظایف تکراری مانند in-betweening»، «cleanup»، که بیشتر در «پستولید» استفاده میشوند سریعتر از آنچه انتظار میرفت به هوش مصنوعی سپرده خواهد شد.»
برای انیماتورهای جوان یا کسانی که در بازارهای کمهزینه کار میکنند، چشمانداز پیچیده است. قراردادهای موقت، نرخ رقابت بالا، و اکنون فشار از سمت AI؛ ترکیبی که امنیت شغلی را کاهش میدهد و آینده را بیش از پیش مبهم میکند.
یکی دیگر از کاربران Reddit نوشته: «AI دارد انگیزهٔ من را میکُشد؛ وقتی میبینی ماشین ممکن است کاری را که من یاد گرفتهام انجام دهد، حس میکنی دارم عقب میافتم.»
چشمانداز آینده.
کاهش هزینه یا مهارت آموزی بیشتر؟
با پیشرفت AI، مدل اقتصادی انیمیشن در حال بازنویسی است. ابزارهایی که پیشتر به تولید کمک میکردند، اکنون قادر به انجام بخشهای قابلتوجهی از «اجرای تولید» هستند. اما آنچه هنوز در محلِ انسان باقی است، «خلاقیت»، «پرفورمنس حرکتی شخصیت»، «داستانپردازی»، «ارزش هنری» و «تفسیر فرهنگی» است.
نیروی کار باید مهارتهای خود را ارتقا دهد و طراحی با فهم بیشتر از فرآیند، کارگردانی انیمیشن، مهارتهای ترکیبی (مثلاً برنامهنویسی با طراحی)، و شغلهایی که ماشینها هنوز مالکشان نشدهاند، ظاهرا کلید بقا خواهند بود.
همزمان، سیاستگذاران و صنعت باید چارچوبهای حمایتی ایجاد کنند؛ قراردادهای تضمینی، بیمهٔ تولید کنندگان خلاق، آموزشِ مهارتهای جدید، و تضمینِ تعادلی برای زنجیرهٔ ارزش. بدون اینکارها، مدلِ «خلاقیت در مرکز، اجرا در حاشیه» میتواند به مدلی تبدیل شود که نهتنها عدالت اقتصادی را خدشهدار میکند، بلکه در نهایت خلاقیت را نیز نابود خواهد کرد.
گزارش: فرشید غصنفرپور
ارسال نظرات