تازه ها
درباره خودتان، تحصیلات و سوابق فعالیت تان در بخش صنایع دستی بفرمایید؟ از چه زمانی وارد فعالیت در بخش صنایع دستی شدید؟ و در چه رشته هایی فعالیت دارید؟مسائل و مشکلات حوزه صنایع دستی از نظر شما چیست؟
((به دستانم هنر آموختم تا محتاج دستان دیگری نباشد.))
وحیده روزرخ هستم متولد 1360 شهرستان تویسرکان. تحصیلاتم دکترای اقتصاد توریست از
Free university Berlin/ ارشد بازاریابی توریست از دانشگاه علم و فرهنگ تهران با رتبه استعدادهای درخشان و مقطع کارشناسی مدیریت توریست از دانشگاه حکیم جرجانی گرگان.
دارای یک فرزند هستم و در حوزه گردشگری فعالیت میکردم تا شروع و اپیدمی کرونا ! متاسفانه با رکود فعالیت های توریستی و حواشی گسترده این بیماری جهانی به تبع فعالیت من هم تحت الشعاع قرار گرفت و در 28 بهمن 98 دفتر گردشگری ما رسما به مدت 2 سال بسته شد.
نبرد زندگی بود و مشکلات سلسله وارکه می آمدند و از همه مهمتر مشکلات اقتصادی.
القصه.... در این شرایط باید کاری انجام میدادم. ایده فراگیری یک هنر به ذهنم رسید که بتوانم بعد از یادگیری از قبل آن کسب درآمد کنم و به قول حضرت سعدی که می فرماید: هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده، این مجال برای من میتوانست راه گشا باشد.
اما کلاسهای حضوری تعطیل بود و بازهم مشکلی دیگر... تصمیم گرفتم از طریق اینترنت و شبکه های مجازی آموزش را فرابگیرم.
نوعی گلدوزی را در شبکه یوتویوب دنبال میکردم . منی که عمرم به درس و تحصیل گذشته بود هیچ سر رشته ایی از این امر نداشتم و حتی نام آن گلدوزی را نمیدانستم.
کم کم برایم جالبتر شد و مصرانه آموزشها را دنبال میکردم. تا جایی که دیگر میتوانستم کار را مستقل انجام دهم؛ و در نهایت از قبل آن به کسب درآمد رسیدم. تازه آنجا بود که متوجه شدم تمام دوختهایی که انجام میدادم سوزندوزی های اصیل بلوچی بوده. در این شاخه از وزارت میراث فرهنگی اخذ مدرک هنرمندی و صنعتگری کردم و باب هنر و عشق به وفور به روی من باز شد...
با بانوان هنرمندی در سیستان و بلوچستان آشنا شدم که این کار را به زیبایی هرچه تمام تر انجام میدادند.
تصمیم گرفتم با ایشان کار کنم و این هنر اصیل را تا جایی که در توان دارم و به سهم خود گسترش دهم.
بانوانی که در کوره های آجرپزی کار میکردند و شبها به این دوخت زیبا می پرداختند و از سویی خودسرپرست بودند را پیدا کردم. تعداد 80 نفر از استان سیستان و بلوچستان با من کار میکردند و این بسیار برای من ارزشمند بود چرا که فعالیت من به ثمر نشسته بود و تعدادی از بندگان خوب و هنرمند این آب و خاک اقتصادشان در حد هرچند اندک تکانی می خورد.
بانوانی که مثل یک گلادیاتور غیور در عرصه زندگی برای خانواده و فرزندان خود شرافتمندانه کار میکردند و بار سهمگین اقتصاد را به تنهایی بر دوش می کشیدند. تمام اینها به من قدرت میداد.
تصمیم گرفتم فعالیتم را گسترش دهم. زنجیره ایی از زنان قدرتمند این آب و خاک! چرا که نه؟ باید پیش می رفتم. تصمیم گرفتم محصولی را انتخاب کنم که پایتخت نشینان و بخش عظیمی از ایران آن را نمی شناختند !
شاخه دیگری از صنایع دستی که مایل به ترویج آن بودم یکی از دست بافته های اصیل آدربایجان که تمام بانوان منطقه قره داغ و مغان در بافت این محصول تبحر دارند. به قول استاد کمال الملک در فیلم مرحوم علی حاتمی: ( این هنر گسترده ) ، سراسر ذوق و عشق و رنگ و زندگیست. اصطلاحا خواهر فرش دستبافت ایران نام دارد. مثل فرش بر روی دار ایستاده قالی بافته می شود و گره های پیچ دار یکی یکی بر روی هم بافته می شوند و دقیقا مانند فرش رج شمار دارد. نقوش آن همه ذهنی بافت بوده و از پشم و ابریشم بافته می شود.اصالت و سابقه این هنر اصیل به قدمت فرش ایران است اما متاسفانه به دلیل اینکه قبل ترها با بی مهری متولیان صنایع دستی مواجه بود ، تجار ترکیه این هنر زیبای ایرانی را با نازلترین قیمت از روستاهای آذربایجان خریداره کرده و در ترکیه به عنوان صنایع دستی و هنر دست کشور ترکیه معرفی می کردند. اما به تازگی و خوشبختانه مسیولین صنایع دستی اندکی... بله فقط اندکی به این هنر عنایت داشته اند...
در اینجا نیز مشکلات عدیده ایی وجود داشت. من فارس زبان بودم و این بانوان همگی تورک زبان ! تعامل بسیار سخت بود و کار به کندی پیش می رفت و گاهی در میانه کار به دلیل اینکه زبان همدیگر را نمیفهمیدیم چنان سوتفاهم های بزرگی رخ می داد که برای برطرف کردن آن نیازمند یک مترجم گویش تورکی بودم. و خود نیز کار را آموختم به هر سختی و مشقتی که بود.
به قول حضرت مولانا: پس زبان محرمی خود دیگرست هم دلی از هم زبانی بهتر است
دلهایمان یکی بود و اندیشه هایمان به دنبال یک هدف بود:
(( چرخ برهم زنم از غیر مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک))
بالاخره کار پیش رفت و با 30 بانوی خودسرپرست از آذربایجان کار را پیش بردیم و امروز در نقطه ایی ایستاده ام که این دو شاخه از صنایع دستی شناسنامه کاری من شده. زنجیره ایی از بانوان هنرمند و نجیب و شریف را پشت سر خود دارم و به پشتوانه دستان هنرمند و عزم فولادین آنها گامها را برمیدارم گرچه راه بسیار سخت و ناهموار است.
امروز من کارآفرین پیشران هستم و به مدد عزیزان جهاد دانشگاهی الزهرا و دوستان بسیار عزیرم در جهاد دانشگاهی توانستم راهم را با قدرت و روشنی بیشتری ادامه دهم. با دو برند ( طره پارس و تنیده فاخر ) محصولات بسیار باکیفیتی را در این زمینه وارد بازار میکنم و مشتریان من عموما در نمایشگاهها و دوستانی هستند که بنده و فعالیتم را میشناسند. هدایای فرهنگی برخی سفارتخانه ها را تامین میکنم و امیدوارم به زودی راهی برای ورود به بازارهای بین المللی پیدا کنم.
آیا بیمه هستید؟ حمایت های بیمه ای، تسهیلاتی و ... صنایع دستی دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟
خیر ، برای بیمه یک هنرمند مسیری بس طولانی و تقریبا غیر ممکن پیش روست. اگر وزارت میراث فرهنگی و گردشکری متولی ارایه و تشخیص آثار هنری در افراد است و مدارک مربوطه را میدهد پس اخذ مدرک از سازمان فنی و حرفه ایی کشور این میان چیست؟
در این روزگاری که من و امثال من تمام توان خویش را در نبرد عرصه زندگی و چرخاندن چرخدنده های اقتصاد خانواده به کار گرفته ایم ، برای یک بیمه ساده که معمولی ترین حق ماست باید به ده ها ارگان و نهاد رفته تا شاید تشخیص داده شود ما هنرمند هستیم و لطفی کنند و بیمه مان کنند.
و در این میان بارها و بارها برای اخذ تسهیلات هم مراجه کردم و هم به جد پیگیر بوده ام و متاسفانه همواره با یک جمله مواجه شدم بودجه مان تمام شده و پرونده وامهای امسال بسته شده.
سینه مالا مال درد است ای دریغا مرهمی.....
در هفته صنایع دستی چه پیشنهادی در این حوزه دارید؟
بنده نه تنها در این هفته بلکه در تمام ایام سال هم پیشنهاد داشتم و هم برنامه؛ اما متاسفانه نه گوشی شنوا بود و نه دست مهربانی دستان پرتلاش و زحمت کشیده من و امثال من را گرفت. تسهیلات و بیمه و موقعیت های خوب همواره نصیب افرادی شد که ((ژن برتر بودند))
بنده از دفتر ریاست جمهوری تا خود وزارت میراث فرهنگی برای اخذ وام از بنیاد علوی اقدام کردم و مکاتبه کردم اما متفقا این جمله گفته شد : (( به ارگان مربوطه ارجاع دادیم)).
- صنایع دستی را ارزش آفرین و گره گشا در حوزه فرهنگ و اشتغال است آیا قبول دارید، تعریف شما چیست؟
تنوع، تکثر و کیفیت صنایع دستی ایران از نظر یک بانوی فعال این بخش چگونه است؟
آثاری که توسط ایرانیان هنرمند خلق می شود قابل شمارش نیست ؛ اما استادانی که شاخص ها را خلق می کنند و بی ادعا در خلوت خود به دور از هیاهو های گوش خراش دیگران، حال دل را با کار دستانشان بیان می کنند بسیار کم هستند.
هنرمندان از ابتدای وجود افرادی سربه زیر و نجیب بوده اند چرا که دست و پای شان از زنجیرهای مادی و تعلقات دنیوی رهاست و دنیایشان سراسر عشق و نور گرچه زخم بر دست و سینه دارند اما دردشان را با هنر تسکین می دهند. آنها گم نام هستند و بی ادعا.
امیدوارم در زمینه خلق آثار هنری هر عزیزی که پا در وادی عشق و هنر می گذارد این مرام و منش را سرلوحه مشی خود قرار دهد تا آثارش رنگ و بوی مادی و دنیوی به خود نگیرد. سخت است اما مهمترین چاشنی خلق آثار ماندگار هنری این است و بس.
من اگر روزی روزگاری در این کشور مجالی یابم هنرمندان را بسیار ارج مینهم. ((زیرا که هنر برتر از گوهر آمد پدید))
هنر و صنایعی که به پای آن ذوق و سلیقه و حال دل سازنده ریخته شده تمام ماهیت روح آدمی ست و خلق این آثار هنری نشان از اندیشه های مردم یک سرزمین دارند.
جایی که ایران در جایگاه ویژه ایی در حوزه گردشگری در دنیا استاده و مقام پنجم دنیا را در وجود مکانهای تاریخی و گردشگری در دنیا دارد، اگر به حضور گردشگران در این کشور اصولی و کارشناسی توجه می شد و ایران از این حالت ایزوله خارج می شد وجود هر توریست و نگاه ویژه ایی که به هنر برتر ایرانیان وجود داشت می توانست چرخهای اقتصاد این کشور را با سرعتی وصف نشدنی بچرخاند و این اقتصاد رو به ورشکستگی را معجره آسا نجات دهد. من در مقاله ایی که در سال 1393 در کنفرانس بین المللی صنعت گردشگری و چالشها در تبریز برپا شد به این مطالب به تفصیل پرداخته ام. در مقاله ی (( صنعت گردشگری به عنوان صنعت جایگزین)) ، توضیح داده ام که توریست چه اثرات خارق العاده ایی بر اقتصاد یک جامعه دارد و بخش عظیمی از گردشگران که ایران را مقصد خود انتخاب میکنند برای دیدن آثار هنری و صنایع دستی آن بر این کشور ورود میکنند. و این آورده های اقتصادی به حدی بزرگ است که از آن به عنوان صنعت یاد می شود؛ درست مثل صنعت نفت و صنعت خودرو سازی. این صنعت یکی از پولساز ترین صنایع دنیاست به دلیل آورده های گسترده اقتصادی که دارد.
و در انتها مجال من برای بیان ناگفته های دل تنگ از ایام:
آقایان و خانمهایی که بر کرسی متولیان هنر و فرهنگ ایران تکیه زده اید ، شما را به خدا اگر تخصصی در زمینه هنر ندارید و آن را نمیشناسید و با آن غریبه اید ترک مسند کنید.
این کشور برای پرورش فرهنگ و ادب و هنر نیازمند افراد و مسئولینی است که خود در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشند و شاخه ایی از درخت تنومند هنر و صنایع دستی این مرز و بوم را کاملا تخصصی بشناسند.
دغدغه های یک هنرمند را بدانند. دل سوخته داشته باشند. و تنها و تنها برای گرفتن عکسهای تبلیغاتی با آثار هنری و هنرمندان برای ضخیم تر کردن رزومه کاری خود در جهت کسب مسند بالاتر، در محافل هنری حضور نیابند. چرا که این داغی که بر دل رنج کشیده یک هنرمند می گذارد دردی به منتهای عالم دارد. و حس بازیچه شدن و نادیده گرفتن یک هنرمند را به شدت منزوی خواهد کرد.
خدمت به خلق با شعار حاصل نمیشود به قول حضرت سخن: به عمل کار برآید به سخن دانی نیست.
عنوان مقاله را میگذارم تا علاقمندان مطالعه کنند: صنعت گردشگری به عنوان صنعت جایگزین
نویسندگان مقاله:
مدرس رشته مدیریت جهانگردی دانشگاه حکیم جرجانی گرگان
دانشجوی کارشناسی مدیریت جهانگردی دانشگاه حکیم جرجانی گرگان
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت جهانگردی دانشگاه حکیم جرجانی گرگان
گفتگو: امیر علی بینام
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات