
تازه ها

به گزارش بازارکار از پایگاه اطلاعرسانی دولت، مهاجرانی در روزنامه ایران نوشت: ماجرای عدم حضور دکتر محمدجواد ظریف در دولت به دلیل قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس که طبق آن مقامات دارای فرزند با تابعیت خارجی از پذیرش مسئولیت منع شدهاند، بحث مهمی را درباره سیاستگذاری و نگاه ما به نخبگان و سرمایههای انسانی در کشور مطرح میکند. این قانون که از سوی مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم فعالیت خود تصویب شده است، نهتنها مسیر خدمت بسیاری از مدیران و متخصصان را مسدود میکند، بلکه پیام آشکاری به تمام ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند، ارسال میکند. پیامی با این مضمون: «شما، حتی اگر عمری برای این کشور تلاش کرده باشید، دیگر به این سرزمین تعلق ندارید.»
این در حالی است که نه فقط کشورهای پیشرو، بلکه همه کشورها در دنیا تمام تلاش خود را برای جذب نخبگان و متخصصانی که در خارج از مرزهایشان تجربهاندوزی کردهاند، به کار میگیرند.
این کشورها تسهیلات ویژهای برای بازگشت این افراد در نظر میگیرند، امکاناتی فراهم میکنند تا این نیروهای ارزشمند در توسعه کشورشان نقش ایفا کنند. اما در ایران، رویکردی معکوس در پیش گرفتیم. بهجای آنکه سرمایههای انسانی را حفظ و تقویت کنیم، با قوانین سختگیرانه و تبعیضآمیز، آنان را از دایره مدیریت و تصمیمگیری حذف میکنیم. آن هم نه به خاطر خود افراد، بلکه به خاطر تابعیت قهری فرزندان آنان. مسأله فقط محمدجواد ظریف یا افراد مشابه او نیست. این سیاست، آیندهای را ترسیم میکند که در آن هر ایرانی که به هر دلیل در خارج از کشور سکونت داشته یا فرزندش در آنجا متولد شده است، احساس بیگانگی با وطن خود خواهد کرد. این پیام لطمهای جدی به سرمایههای ملی کشور است؛ سرمایههایی که نهتنها در بُعد اقتصادی، بلکه در حوزه دانش، تجربه و مدیریت، نقشی کلیدی در پیشرفت کشور دارند.
دکتر محمدجواد ظریف در مقاطع مختلف، از ابتدای انقلاب تاکنون خدمات فراوانی به ایران داشته است. بخشی از این خدمات را در دوران پایان جنگ، با نقشآفرینی در عرصه دیپلماسی و بخشی دیگر را در دوران برجام مشاهده کردیم، جایی که توانست با بهرهگیری از دانش و تجربه خود، یکی از پیچیدهترین مذاکرات تاریخ ایران را به نتیجه برساند.
سرمایههای انسانی بهمراتب ارزشمندتر از سرمایههای مادی هستند. نمیتوان با وضع قوانین محدودکننده، انتظار پیشرفت و توسعه داشت. کشوری که نخبگان خود را طرد کند، ناگزیر در چرخهای از رکود و فرار استعدادها گرفتار خواهد شد. ایران باید بهجای حذف نیروهای کارآمد، راهکاری برای بهرهگیری از دانش و تجربه آنها بیابد؛ در غیر این صورت آیندهای مملو از کمبود تخصص، مدیریت ضعیف و از دست رفتن فرصتهای پیشرفت در انتظار ما خواهد بود. ایران ما در شرایط بسیار حساسی قرار دارد. بار دیگر دشمنان بیرونی تلاش میکنند تا با فشار حداکثری شکاف میان حاکمیت و ملت را تقویت کنند. در چنین شرایطی هم به لحاظ دیپلماسی و هم به لحاظ پیوند میان دولت و ملت نیازمند فعالیت بیشتر کسانی همچون دکتر ظریف هستیم که مورد اقبال عمومی هستند. در چنین وضعیتی چگونه میتوان نسبت به کسانی که همه هم و غم خود را بر حذف امثال دکتر ظریف از ساختار قرار دادهاند خوشبین بود؟
ارسال نظرات