تازه ها
صرفنظــر از میزان توســعهیافتگی، همة کشورها در تلاش اند تا با استفاده از راهبرد توســعه کارآفرینی، به ویژه درکسب وکارهای کوچک، بر موانع توسعه، رفاه و شــکوفایی اقتصادی غلبه کنند. اهمیت تربیــت کارآفرینان به اندازهای اســت کــه ســازمانهای بین المللی مانند سازمان توســعه و همکاریهای اقتصــادی، مجمع جهانــی اقتصاد، و نیز یونســکو، نه تنها آموزش کارآفرینی را توصیــه کرده اند، بلکه در ســالهای اخیر آن را از تکالیف دولتها و آموزش رسمی برشمرده اند. چرا که آموزش و بخصوص آموزش در مدارس مهمترین نقش را در توسعه کارآفرینی دارد. از آنجا که کارآفرینی فرایندی نسبتا اکتسابی و هدفمند است و میتوان آن را در مدارس آموزش داد و آموزش و پرورش نقش کلیدی در تربیت و پرورش افراد جامعه دارد، لازم است تا پایههای فرهنگی و ارزشی کارآفرینی در مدارس ریخته شود. با این حال به نظر میرسد این مقوله در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته و به گفته کارشناسان، کارآفرینی از آن دست مسایلی است که در مدارس ما عملا به فراموشی سپرده شده است!
کارآفرینی به معنای فرآیندی است که در آن یک فرد یا گروهی از افراد، با استفاده از خلاقیت، نوآوری و ریسکپذیری، فرصتهایی را شناسایی میکنند و با ایجاد یا بهبود محصولات یا خدمات، ارزشی را برای خود و دیگران ایجاد میکنند.
هدف از آموزش کارآفرینی در مدارس تنها برای راه اندازی یک کسب وکار و کارآفرینی انتفاعی برای خود نیست، بلکه کارآفرینی یک روش و شیوه زندگی است که در تمام ابعاد زندگی شخصی، سازمانی و اجتماعی فرد کاربردی مهم دارد. در حقیقت هدف از آموزش کارآفرینی در مدارس آن است که جوانان به جای این که به فکر استخدام و محقق کردن اهداف مدیران خود باشند، با خلاقیت و طرح ایدههای جدید و با کسب مهارتهای کارآفرینی، در جهت تحقق رویاهایشان تلاش کنند. دانشآموزان کارمندان، مسئولان، مدیران و کارآفرینان آیندهی این مرز و بوم هستند. چنانچه در سن مدرسه با مباحث مهم کارآفرینی آشنا شوند، هرگاه به سن جوانی رسید این آموزشها بازتابی بیرونی و عملی به خود میگیرد و میتوانند آموختههایشان را کاربردی کنند و به هنگام تصمیمگیری برای زندگی و شغل خود بهتر عمل
خواهند کرد.
از کارآفرینی به عنوان موتور محرک توسعه اقتصادی که سبب ساز و حرکت ساز توسعه و رشد کشور شده است یاد میکنند. بسیاری از کشورها مانند چین، ژاپن، کره، ترکیه، مالزی، تایوان و سنگاپور از وجود برنامههای جامع توسعه کارآفرینی بهرهمند شدهاند. با توجه به سوابق تاریخی و قدرت و انسجام تحلیلها و مدلهای کارآفرینی میتوان به این یقین رسید که کارآفرینی راهکار اساسی و به قول شومپیتر موتور توسعه است. اگر ما به عنوان کشوری صنعتی و در حال رشد به توسعه ملی پایدار میاندیشیم، باید به مسائل ملی و جهانی از رویکرد و نظر کارآفرینی بنگریم و به پرورش و توسعه کارآفرینان به ویژه در نسل جوان همت گماریم. یکی از تعاریف اشتباه و مصطلح که تا کنون برای واژه کارآفرینی ارائه شده است، " ایجاد اشتغال» است. در حالی که رسالت کارآفرینی با ایجاد کار و اشتغال تفاوت دارد و حوزه وسیعتری را در بر میگیرد. در بین تعاریف ارائه شده از طرف دانشمندان علم مدیریت، کارآفرینی فرایندی است که طی آن محصول یا خدمت جدید با نوآوری و خلاقیت به بازار ارائه شود و این کسب و کار مدام در حال رشد و ترقی باشد
خانواده و کارآفرینی
خانواده، کانونی است که در شکلگیری این ویژگیهای یک فرزند کارآفرین، میتواند نقش حیاتی ایفا کند. در جوامع سنتی که مردان نقش «نانآوری» و زنان نقش «خانهداری و تربیت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ایده کسب و کار بیشتر از طرف مرد صورت میگرفت؛ ساختار جدید خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههای تازهای از بروز خلاقیت و نوآوری را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال این تغییر نگرش؛ شیوه تولید، سبک زندگی و نقشهای والدین در درون خانواده نیز دچار دگرگونی شد. به شکلی که هر کدام از والدین با رفتار خود میتوانند در رشد اعتماد به نفس، خلق ایدههای جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقشهای اساسی را
ایفاء کنند. میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی (خصوصاً رابطه والدین با فرزندان)، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری «فرهنگ کار» در خانواده میتواند تأثیر داشته باشد. انسانهای متفاوت، توانمندیهای متفاوتی دارند که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند، میتوانند با خلق ایدههای جدید خود، تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرآیند تکنولوژی را آسان کنند.
مقوله صوری کارآفرینی
سعید حشمتی، دکتری تخصصی کارآفرینی و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، اما معتقد است که «کارآفرینی» مفهومی بنیادی است. وی در گفتگو با «شهروند» میگوید: «کارآفرینی» از آن دست مفاهیم کلان و بنیادین است که متاسفانه در هیچ مقطعی به شکلی جدی به آن پرداخته نشده است. این در حالی است که به دلیل اهمیت موضوع، کارآفرینی در بسیاری از کشورهای جهان در مدارس و دانشگاهها به عنوان یک درس و واحد کلیدی آموزش داده و تدریس میشود. وی با اشاره به وضعیت آموزش کارآفرینی در ایران نیز میگوید: در کشورما نیز البته دروسی با این عنوان در مقاطع متوسطه اول و دوم وجود دارد، اما در عمل، این دروس جنبه نمادین و فرمالیته دارد و چندان که باید و شاید مورد توجه قرار نمیگیرد. در واقع به نوعی رفع تکلیف محسوب میشود به طوریکه اگر برای تدریس یکی از دروس وقت کم بیاید، ساعت کلاس کارآفرینی را به آن درس اختصاص میدهند! درحالیکه اگر از همان مدرسه به دانش آموز آموزش داده شود که کارآفرینی میتواند سرنوشتش را درآینده تغییر دهد و علاوه برآن استعداد وی کشف شود و در همان مسیر آموزش ببیند، مسلما این نوجوان و جوان وقتی وارد جامعه شود هم از دانش کافی برای راه اندازی یک حرفه یا کار کردن در یک مجموعه برخوردار است و هم به دلیل آنکه خودش، آگاهانه این رشته را انتخاب کرده، آن را دوست دارد و با علاقه وارد بازار کار میشود ضمن آنکه بدین ترتیب نیازهای کشور نیز به خوبی مرتفع میشود.
وی ادامه میدهد: البته نباید از همه نوجوانان و جوانان دانش آموز انتظار داشت که کارآفرین باشند، ولی مهم این است که دانش آموزان و دانشجویان استعدادیابی شوند و براساس آن، در رشتهای که مهارت و علاقه دارند، آموزش ببینند و آماده شوند تا وارد بازار کار شوند.
حشمتی همچنین به نقش مدرسها در آموزش کارآفرینی اشاره کرده و تصریح میکند: نکته مهم بعدی این است که در سیستم آموزشی ما، باید معلمها و اساتیدی داشته باشیم که این درس یعنی کارآفرینی را آموزش دهند. اما در عمل این درس را کسانی تدریس میکنند که اصلا تخصصی در این زمینه ندارند. خب ... مسلم است که در چنین شرایطی، این معلم و اساتید نمیتوانند نقش موثری در آموزش کارآفرینی به دانش آموزان و دانشجویان داشته باشند.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: وقتی دانش آموز ما در مدرسه حتی قادر نیست به خوبی انتخاب رشته کند و رشتهای را که در آن استعداد دارد، ادامه دهد، شما چگونه انتظار دارید که این دانش آموز یا دانش آموزان، در آینده اشخاصی خلاق و کارآفرین شوند. دلیل آن هم مشخص است. چون از همان دوران مدرسه به این مقوله اهمیت داده نمیشود. حتی رشتههای کارآفرینی در برخی دانشگاههای ما وجود دارد، ولی عملا آنها نیز چندان خروجی مثبت و قابل توجهی را ندارند!
وی با اشاره به نقش معلم و اساتید در تربیت دانش آموزان و دانشجویان کارآفرین نیز میگوید: قبل از هر چیز باید سیاست گذاران بخش آموزش و پرورش و وزارت علوم بپذیرند که «کارآفرینی» مقولهای کلیدی در تربیت دانش آموزان است و میتواند به درستی آینده آنها را تغییر دهد. ثانیا برای تدریس دروس کارآفرینی در مدارس، باید از معلمینی استفاده شود که در این زمینه از تخصص کافی برخوردار باشند و بتوانند با دانش کافی، مهارتهای کارآفرینی را به فرزندان ما آموزش دهند.
نقش غیرقابل انکار سیاستهای آموزش و پرورش
علیرضا احمدی، کارشناس کارآفرینی نیز با اشاره به اینکه باید در دوران مدرسه، امکانات و شرایط سخت افزاری و نرم افزاری برای آموزش کارآفرینی فراهم باشد به «شهروند» میگوید: در دوره اول مدرسه، دانش آموز درک درستی از مساله کارآفرینی و اهمیت آن ندارد برای همین باید اندک اندک این مقولهها در قالب مسایل فوق برنامه و دروس جانبی به آنها آموزش داده شود.
وی ادامه میدهد: از سویی باید در دور اول مدرسه، الگوهای متناسب با مشاغل مختلف به دانش آموز یاد داده شود. مثلا در برخی مدارس کارگاههای کوچکی درست کردهاند که در آنجا به بچهها ابزارو طرز استفاده از آنها را آموزش میدهند. مثلا در این دورهها دانش آموزان تا حدودی با مقولههای تعمیر موتور و ماشین و دوچرخه و. آشنا میشوند که همین امر موجب میشود تا حداقل ۳۰ درصد آنها جذب بازار همین مشاغل شوند. این نشان میدهد که ما اگر در این مقولهها به خوبی عمل کنیم، میتوانیم دانش آموزانمان را متناسب با علاقه آنها، به سمت و سوی حرفهای که علاقه دارند سوق دهیم.
این کارشناس کار آفرینی ادامه میدهد: در دوره دوم مدرسه نیز باید متناسب با رشتههایی که دانش آموزان در آنها تحصیل میکنند، امکانات و ابزارهای اجرایی وجود داشته باشد که این فضا هم اینک دیده نمیشود. این مقوله نیز نیازمند برنامه ریزیها و سیاستگذاری از سوی آموزش و پرورش است تا تجهیزات لازم برای آشنایی عملی دانش آموزان با این رشتهها را فراهم کند. اما متاسفانه از آنجاییکه هم اینک به مقوله کارآفرینی بها داده نمیشود، آموزش و پرورش هم چندان توجهی به این مساله ندارد.
این معلم مدارس تهران در مرود آموزش کتابهای کارآفرینی در کلاسها نیز میگوید: من خودم چندین سال این کتابها را تدریس میکردم، اما واقعیت این است که کتابهای یاد شده فقط جنبه رفع تکلیفی دارد و چیزی به داشتههای آموزشی ما در مدارس در زمینه کارآفرینی اضافه نمیکند.
احمدی در خصوص نقش والدین در این میان نیز میگوید: علاوه بر مدرسه، کارآفرینی در بین اولیاء نیز چندان جا نیفتاده است. اینکه تا زمانیکه یک نوجوان و دانش آموز با جنبههای مختلف حرفههای گوناگون آشنا نشود یا تا زمانیکه به خلاقیت و خیال پردازیهای وی اهمیت داده نشود، نمیتواند آینده کاری روشنی را برای خودش ترسیم کند. ضمن آنکه این مساله باعث میشود کشور نیز کم کم از این منظر و آینده مشاغل مختلفی که داریم، آسیب ببیند.
این کارشناس آموزشی همچنین در مورد نقش هنرستانها در آموزش کارآفرینی به دانش آموزان نیز میگوید: خروجی هنرستانهای ما به خوبی گویای تاثیر آنها هست! مثلا با کمی دقت به خوبی میتوان متوجه شد که بسیاری از فارغ التحصیلان هنرستانها یا جذب بازار کارهای فنی نمیشوند یا در مشاغل فنی دیگری تحصیل میکنند. از سویی هنرستانهای ما از آنجاییکه ابزار و تجهیزات لازم برای آموزشهای «به روز» را ندارند، باعث میشوند تا دانشآموزان سرخورده شوند. مثلا برای آموزش تعمیر موتور ماشین، هنوز از موتورهای پیکان ۳۰ سال پیش استفاده میشود. در حالیکه آموزش حرفههای مختلف هم باید به روز باشد تا دانش آموز، علاقمند به کار در آن حرفه شود.
حمید رضا خالدی
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات