تازه ها
به گزارش به گزارش بازارکار به نقل از ایرنا؛ «ریحانه سعادت» بانوی ملایری، نمونه بارز عزت، توانمندی، تعهد، خودباوری، ایستادگی و توکل به خدا است که مردانه مقابل تمام سختیهای زندگی ایستاد تا تکیهگاهی برای خانوادهاش شود و عزیزانش هرگز کمبود پدر را احساس نکنند.
داستان زندگی «ریحانه» نمونه کاملی برای دختران این سرزمین است تا از موفقیتها و شکستهای او درس بگیرند و بدانند که این شیرزن ایران، قفل هر غیرممکن را شکسته و از افتادنها هرگز ناامید نشده، تا امروز که به درجهای از موفقیت رسیده که خانواده و اهالی روستا به وجودش افتخار میکنند.
«ریحانه» خوب درسهای پدر را فراگرفته بود، انگار پندها و اندرزهای پدر کولهباری میشود برای به دوش کشیدن بار خانواده که شانههای ظریف و کوچکش هنوز تحمل این بار را نداشت، زمانی که ریحانه تنها ۱۳ سالش و کلاس پنجم بود، بیماری و درگذشت ناگهانی پدرش، داغ سنگینی بر دل او و برادر و خواهرانش میگذارد، داغی که از او مردی میسازد برای همیشه.
در آن زمان به لحاظ مادی وضعیت مناسبی نداشتند و ریحانه که سن نوجوانی را تجربه میکند، تصمیم میگیرد مدتی تحصیل را کنار بگذارد و نانآور خانواده شود، مسئولیت ریحانه ۱۳ ساله اهل روستای «جیجانرود» از هم اکنون چند برابر میشود و با نبود پدر تمام سختیها و مسئولیتهای زندگی را یک تنه به دوش میکشد تا مادر و تنها برادرش و ۶ خواهرش، غم نبود پدر را احساس نکنند، با توکل بر خدا و دعای خیر پدر و مادر مسیر پُرفراز و نشیب زندگی را آغاز میکند.
«ریحانه سعادت» امروز ۳۷ ساله و بانویی موفق است و همپای مردان این سرزمین محکم و استوار ایستاده و با همت والا و نگاه بلند، آیندهای روشن برای خانواده، روستا و مردمش ترسیم کرد، بانویی نمونه که تمامی موانع را از مسیر راهش در عرصه خدمت و سازندگی برداشت و با تلاش در کارهای جهادی، عامالمنفعه و بسیج، بارها و بارها به عنوان بانوی نمونه شناخته شد.
در همین رابطه گفتوگویی صمیمی با «ریحانه سعادت» دهیار نمونه روستای «دِهلَق» از توابع بخش سامن شهرستان ملایر داشتیم که در پی میخوانید:
از خودتان بیشتر بگویید، چه سالی وارد بازار کار شُدید؟
سعادت: سال ۱۳۷۴ متاسفانه بر اثر بیماری پدرم را از دست دادم و، چون نانآوری نداشتیم و من هم فرزند بزرگ خانواده بودم، با داشتن یک برادر و ۶ خواهر بزرگتر و کوچکتر از خودم و مادرم، تصمیم گرفتم برای خودم کاری پیدا کنم تا کمک خرج خانواده باشم؛ به همین دلیل در نخستین گام به عنوان بازاریاب بیمه در ملایر مشغول به کار شدم.
با وجود کاری که پیدا کرده بودم، شرایط ادامه تحصیل برایم سخت بود و به همین خاطر ترک تحصیل کردم و با توجه به اینکه زیرپوشش کمیته امداد بودیم، از طریق کلاسهای آموزشی این نهاد توانستم به پرورش قارچ بپردازم و از سال ۱۳۸۱ وارد فعالیتهای جهادی شدم و کارهای جهادی را ابتدا با جهاد برای خانوادهام شروع کردم.
بلافاصله با پرورش قارچ توانستم دورههای آموزشی را طی کرده و به عنوان مربی در این زمینه فعالیتم را علاوه بر تولید و پرورش قارچ، آغاز و با فروش تولیدات قارچ و جذب مشتریان، توانستم برای خودم و خانوادهام درآمدی کسب کنم.
آیا درآمد شما کفاف زندگی را میداد و سختیها شما را از ادامه مسیر ناامید نکرد؟
سعادت: ابتدای راه همه چیز برایم سخت میگذشت، اما من از سختیها هراسی نداشتم، چون آسایش خانوادهام برایم در اولویت بود، در مسیر راه بارها به زمین افتادم، اما هیچگاه از زمین خوردنها نترسیدم و با درس گرفتن از شکستها، عزم و ارادهام برای ادامه راه قویتر میشد.
تمام تلاشم این بود که خانوادهام در سختی نباشند، هنوز به آن مرحلهای نرسیده بودم که درآمدم کفاف زندگی را بدهد، اما ناامید نشدم و از پرورش قارچ و به عنوان مربی پرورش قارچ، مسیرهای زیادی را برای فروش باز کردم و علاوه بر شهرستان ملایر، به دیگر مناطق استان نیز برای دوره آموزشی اعزام میشدم و با همین موفقیتها و با شرکت در نمایشگاههای مختلف عرضه محصولات، حضور پیدا میکردم و تا حدودی شناخته شدم.
طی سالهایی که کار پرورش قارچ را داشتم، با مرکز ترویج جهاد کشاورزی نیز همکاری میکردم و در این راستا موفقیتهای بهتری نصیبم شد.
با رونق گرفتن کارتان، آیا تصمیمی برای ادامه تحصیل داشتید؟
سعادت: تحصیل همیشه برایم در اولویت بوده و هست، اما تا زمانیکه درآمدم به حدی نرسیده بود که خانواده تا حدودی در آرامش باشند، تصمیمی برای ادامه تحصیل نداشتم، در مسیر راه با این موفقیتهای که بدست آوردم، توانستم تا حدودی مشکلات مالی خانواده را حل کنم و در حالیکه همچنان در کمیته امداد فعالیت داشتم، سال ۱۳۹۲ با توجه به توانمندی خودم و خانواده، از زیرپوشش این نهاد خارج و به خودکفایی رسیدیم.
در همین سال با توجه به فعالیتهای گستردهای که داشتم، به عنوان دختر نمونه استان همدان معرفی شدم، البته در سال ۱۳۹۰ نیز با توجه به اینکه با جمعیت هلال احمر به عنوان دواطلب همکاری میکردم، به عنوان یکی از داوطلبان نمونه انتخاب و سال ۱۳۸۹ نیز از سوی جهاد کشاورزی مُروّج نمونه شدم.
در همین شرایط بود که احساس کردم میتوانم درسم را ادامه دهم و در کنار کار ادامه تحصیل را از سر گرفتم و دوره دبیرستان را از طریق آموزش از راه دور گذراندم و دیپلم گرفتم و در حال حاضر نیز دانشجوی کارشناسی در رشته حسابداری از طریق آموزش از راه دور هستم.
از خانوادهیتان بگویید و اینکه چطور شد دهیار شدید؟
سعادت: طی سالهایی که مشغول کار بودم، برادرم توانست به عنوان دهیار روستای «جیجانرود» روستای محل زندگیمان فعالیت داشته باشد، برادرم در روستا فعالیتهای دهیاری را انجام میداد و خواهرانم هم درس میخواندند، من در زندگی سختیهای زیادی کشیدم، غم از دست دادن پدر برایم خیلی سنگین بود، اما از دست دادن برادرم بر اثر بیماری، غم بسیار سنگین دیگری بود که متاسفانه روزگار برایمان ورق زد.
در مدت زمانی که برادرم بیمار بود، من در کنارش به انجام فعالیتهای دهیاری کمک میکردم، پس از مدت کوتاهی بر اثر بیماری برادرم درگذشت و من به عنوان سرپرست دهیاری روستا، ادامه کار را بر عهده گرفتم، البته وصیت برادرم بود که به عنوان دهیار، کار او را ادامه دهم، من هم به وصیتش عمل کردم و کارمندی در کمیته امداد را رها کردم و دهیار شدم.
طی این مدت از سوی بخشداری و با اصرار اهالی روستا به عنوان دهیار روستای «جیجیانرود» انتخاب شدم و کارهای نیمهتمام برادرم را در حوزههای مختلف عمرانی، فرهنگی و اجتماعی در روستا ادامه دادم و همه این فعالیتها من را مصمّمتر میکرد که بیشتر تلاش کنم تا بتوانم پلههای ترقی را طی کنم.
با جذب اعتبارات و کمک اهالی در حوزههای عمرانی همچون دیوارکشی مدرسه و تعمیرات مسجد روستا، توانستیم کارهای خوبی را در راستای خدمترسانی به مردم انجام دهم و با ارزیابی این اقدامات، به عنوان دهیار نمونه انتخاب شدم و از این زمان دیگر عزمم برای کار و ادامه مسیر روشنتر شد و خانوادهام نیز به اطمینان کامل رسیده بودند که میتوانم در این حوزه موفق شوم.
دهیاری برای شما درهای دیگری از موفقیت را باز کرد، در این سالها چند دهیاری را تجربه کردید؟
سعادت: بعد از یک سال و نیم فعالیت در دهیاری روستای «جیجانرود» به عنوان اولین تجربه دهیاری، با صلاحدید بخشداری به دهیاری روستای «قلعه علیمرادخواه» رفتم و پس از یک سال فعالیت در این روستا و انجام اقدامات مهمی همچون بهسازی روستا، با توجه به توان کاری و عملکردی که داشتم، ارتقاء درجه پیدا کردم و از سال ۱۳۹۸ به عنوان دهیار روستای «دِهلَق» به صورت تمام وقت معرفی شدم و تاکنون در این دهیاری مشغول فعالیت هستم.
تمام کارهایم در دهیاری با عشق و علاقه است، همین امر موجب شد طی چهار سال متوالی به عنوان دهیار نمونه ملایر انتخاب شوم و با کسب این عناوین، توانستم تا اندازهای زحمات پدر و مادرم را جبرام کنم و از این بابت بسیار خوشحالم.
«دهلق» نام روستایی است که امروز در سطح کشوری مطرح است، آن هم به واسطه نمونه شدن دهیار این روستا، معیار و شاخص انتخاب شما برای دهیار نمونه کشوری چه بود؟
سعادت: شاید باورتان نشود، آروز داشتم روزی به عنوان دهیار نمونه کشوری انتخاب شوم و بتوانم بسیاری از ایدههایم را در راستای خدمت به مردم روستاها عملی کنم، اعتقاد دارم که در کسب این موفقیت بزرگ، دعای خیر پدر در سالهای که در قید حیات بود و امروز دعای مادرم و خانوادهام همراه من بوده، به همین خاطر امسال به واسطه ارائه طرحهای نوآور و اشتغالزا در بین دهیاران کشور، دهیار نمونه کشوری شدم و به آرزویم رسیدم.
طرح نوآورانه من بیشتر در حوزه ایجاد اشتغال و راهاندازی کارگاههایی بود که زمینه اشتغال خوبی را ایجاد کرد، از جمله این طرحها راهاندازی کارگاه خیاطی بود که برای ۸۰ نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشتغال ایجاد کرد و طرح دیگر من راهاندازی کارگاه شیرینیپزی سنتی و باسلق با اشتغالزایی برای ۲۰ نفر بود که هم اکنون فعالیت دارند و ۲ نفر آنها از معلولان هستند.
طرحهای دیگر من کارگاه تولید قارچ دکمهای، تولید گل گاوزبان، زعفران، تولید کشت زیره سبز و تشکیل صندوق خُرد محلی زنان در روستای «جیجیانرود» با ۱۰ نفر اشتغال است که در حال حاضر در سطح شهرستان ملایر ۳۰ کارگاه تولیدی دارم و برای ۱۳۰ نفر اشتغالزایی ایجاد شده است.
من ۶ سال است که دهیار هستم و چهار سال متوالی در بخش سامن و شهرستان ملایر نمونه شدهام و امسال برتر استان همدان و رتبه برتر در بین دهیاران کشور را کسب کردم و امیدوارم بتوانم از این فرصتها بهترین بهره را برای توسعه و آبادانی روستاها، خدمترسانی مطلوب به مردم و توسعه و رونق اقتصادی ببرم.
آیا فعالیتهای شما محدود به دهیاری است؟
سعادت: من، چون از سن پایین کار و فعالیت را در حوزههای مختلف تجربه کردم، به فعالیتهای دهیاری بسنده نکردم و با استفاده از خیّران و نهادهای دیگر، فعالیتهایم را گسترش دادم، برای مثال با کمک خیّران بستههای زیادی برای کمک به نیازمندان تهیه و توزیع کردیم، در خانه هلال روستای «دهلق» کارهای زیادی همچون برگزاری جشنوارههای متعدد داشتیم و در همین راستا، امسال به عنوان مسئول خانه هلال روستای دهلق نمونه شدم و از معاون استاندار و فرماندار ویژه ملایر جایزه گرفتم.
همچنین موفق شدم از طریق دفتر رهبر معظم انقلاب، سه سری جهیزیه را برای نوعروسان بیبضاعت تهیه کنیم و با کمک دیگر افراد خیّر و نیکوکار و از محل صندوق محلی خُرد زنان، ۱۶ سری کمک جهیزیه را به نوعروسان نیازمند هدیه دهیم.
مسئولیت کانون فرهنگی و هنری مسجد روستا و فرمانده پایگاه خواهران بسیجی «پایگاه سلما» از دیگر فعالیتهای من است که در هفته بسیج امسال به خاطر فعالیتهایم به عنوان نمونه معرفی شدم، فعالیتهای مسجدی در کانون نیز بیش از یک دهه در حال انجام است و این کانون به عنوان یکی از کانونهای فعال و پویا است؛ و سخن آخر:
سعادت: در مسیر پُرفراز و نشیبی که تاکنون داشتم، با وجود اینکه از نعمت و حمایتهای پدر بهرهمند نبودم، اما دعای خیر مادرم همیشه همراهم بود و آن را همواره در انجام کارهایم حس میکردم، تمام تلاشم این بود که به اهدافی که مد نظر خانوادهام بود، برسم و خانوادهام به وجود من افتخار کنند، در این مسیر هم هیچگاه خداوند متعال و خانوادههای بیبضاعت و نیازمندان را فراموش نکردم.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات