السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) بِه عِشِقِ تُو سیاه پوش شُدم،بِه یاد تُو چِشام خونً شُدنً،حُسین 

      
بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۶۱۳۷۶
به مناسبت روز داروساز عنوان شد؛

روایت پزشک داروسازی که حامی ۱۰۲ فرزند یتیم کمیته امداد شد

پزشک داروساز با مشارکت در طرح اکرام ایتام و محسنین، حمایت مادی و معنوی از ۱۰۲ فرزند یتیم را برعهده گرفت.
شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۸

به گزارش بازارکار از پایگاه اطلاع‌رسانی کمیته امداد، بی‎ هیچ تردیدی می‌گوید که فرزندان معنویش، ۱۰۲ کودکی که از آن‎ها حمایت می‌کند، خود روزی خود را می‌رسانند. مهسا انصاری، پزشک داروسازی که مادر معنوی آنهاست، بارها و بارها، از تاثیر مثبت حمایت خالصانه‌اش در زندگی شخصی دیده است. تاثیر مثبتی که حلقه اتصال آن را کمیته امداد می‌داند.
 صدای آرامش‎بخشی دارد و شمرده صحبت می‏کند. خودش که می‎گوید، این آرامش را وام‎دار بچه‎هایش است، حمایت از ۱۰۲ کودک یتیم که روزی به دلش افتاد از آن‎ها حمایت کند. برای این بخشش هم این خانم پزشک داروساز ما، مهسا انصاری، بیشتر از آنچه که باید نصیبش شد، حرفی که خودش می‏زند، تاثیر کمک خالصانه‎اش بیشتر از توقع‎اش بود.
حمایت از ۲ کودک تا ۱۰۲ کودک
 حدود ۱۰ سال قبل، مهسا انصاری، ۳۶ سال سن داشت. او به یاد دارد، یک شب از شب‎های ماه رمضان را که به همراه خانواده‎اش، به همراه دو دخترش، به نمایشگاهی سر زده بود. او از میان غرفه‎ها رد می‎شد، گاهی روبه‌روی غرفه‌ای توفق می‌کرد و بعد عبور می‎کرد و می‎رفت. یک غرفه اما توجهش را در بین غرفه‌های دیگر، به خود جلب کرد. یک غرفه ساده، که تنها با یک میز و یک تابلوی کوچک تزئین شده بود. مهسا به جلو رفت و با کارمندان اداره اکرام کمیته امداد آشنا شد، جایی که لیستی بلند و بالا از ایتام، تهیه کرده بودند. این خانم پزشک داروساز می‌گوید که همان ابتدای کار، دو کودک را به حمایت قبول کرد و شد مادر معنوی ایتام.
انصاری، تعریف می‎کند که در ۱۰ سال گذشته، بارها و بارها، با مشکلات ریز و درشتی مواجه شده است، نیت و نذر خیری داشته و یا این که نه، دلش خواسته است، چتر حمایتی‎اش را گسترده‎‏تر کند و سریع به اداره کمیته امداد امام خمینی (ره) مراجعه کرده و فرزندی به فرزندانش، افزوده است. حالا او به جز دو دختر خودش که مادری‏ می‎کند برایشان، ۱۰۲ فرزند معنوی دیگر هم دارد.
 از او می‌پرسیم که چه شد، حامی این همه فرزند شد؟ ناخوادآگاه آه می‎کشد و صدایش آرام می‌شود و جواب می‎دهد: «آن روزهای اول که شرایط مالی خوبی نداشتم، خیلی دلی حمایتم را شروع کردم، بعد اما اتفاقات جالبی افتاد. تعداد بچه‌ها بیشتر شد و حمایت‌ها قوی‌تر، اما از نظر مالی، فشاری بر من نیامد. انگار که هر چه کمک می‌کردم، چیزی از حساب من کم نمی‌شد و حتی بیشتر و بیشتر هم می‏‌شد. من این سخن خداوند را لمس کردم و در زندگی شخصی دیدم، این که هر کسی به دیگری کمک کند، روزی او را بیشتر می‌کنیم.»

ارسال نظرات