بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۶۸۵۵۷
رنسانس کنونی تنها از طریق فناوری و داده‌ها ساخته نمی‌شود؛ بلکه نیاز به انسان‌ها، احساسات و خلاقیت آن‌ها دارد. سوال این است که در این دوران پرچالش، چگونه می‌توان تیم خود را گرد هم آورد؟ چگونه می‌توان رهبری کرد؟
پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۳

تصور کنید یک روز صبح بیدار می‌شوید و می‌بینید که همه‌چیز تغییر کرده است. نه تنها میز کار شما شاید در خانه‌تان باشد، بلکه تمام قواعد بازی در دنیای کار تغییر کرده‌اند. کریستی اسمیت و کلی موناهان در کتاب Essential می‌گویند که ما در چنین لحظه‌ای قرار داریم؛ یک نقطه‌عطف تاریخی. این تغییرات شبیه به دوران رنسانس هستند، همانطور که طاعون سیاه در قرون وسطی دنیای آن زمان را به شدت تغییر داد و به رنسانس منتهی شد. امروز نیز پاندمی، پیشرفت‌های فناوری از جمله هوش مصنوعی مولد و تغییرات عظیم جهانی، ما را به دوره‌ای جدید می‌برد. اما این رنسانس تنها از طریق فناوری و داده‌ها ساخته نمی‌شود؛ بلکه نیاز به انسان‌ها، احساسات و خلاقیت آن‌ها دارد. سوال این است که در این دوران پرچالش، چگونه می‌توان تیم خود را گرد هم آورد؟ چگونه می‌توان رهبری کرد؟
کریستی اسمیت و کلی موناهان در کتاب Essential که در ژانویه ۲۰۲۵ منتشر شده، به‌نوعی نقشه‌راه برای کسانی است که می‌خواهند در دنیای جدید، هم خودشان را پیدا کنند و هم تیم‌هایشان را به درستی هدایت کنند، پرداختند. به نظر می‌رسد این کتاب درست مانند یک دست‌گیره‌ است که شما را به سمت مسیری تازه می‌برد. در این کتاب، یاد می‌گیریم که چطور در دنیای پر از تکنولوژی و تغییرات سریع، هنوز می‌توان یک رهبر انسانی باقی ماند.
کتاب Essential بیان می‌کند که مدل‌های قدیمی مدیریت که در پنجاه سال گذشته برای تولید در کارخانه‌ها مانند فورد و جنرال موتورز مناسب بودند، دیگر در دنیای امروز کاربرد ندارند. آن زمان، همه‌چیز حول محور افزایش سرعت چرخ‌ها و تولید بیشتر می‌چرخید. اما امروز، ارزش یک شرکت دیگر در خط تولید آن نیست، بلکه در انسان‌ها و ایده‌هایشان قرار دارد. اکنون یک شرکت زمانی موفق است که کارکنانش درخشان باشند. اسمیت و موناهان معتقدند که در این دوره، رهبری باید به ریشه‌های انسانی بازگردد. به جای تمرکز صرف بر روی شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) و ددلاین‌ها، باید پرسید: «کارکنان تیم من چه نیازهایی دارند؟ چگونه می‌توانم به آن‌ها قدرت بدهم؟» این کتاب بیان می‌کند که فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، ابزارهایی هستند نه جایگزین انسان‌ها و در ادامه، با جزئیات نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از این ابزارها به‌درستی استفاده کرد.
کتاب پنج محور اصلی دارد که همچون یک پازل، تصویر جدیدی از دنیای کار و رهبری در دوران معاصر ترسیم می‌کند:
۱.تیم‌های پراکنده و دورکار:
یادتان می‌آید چند سال پیش که کار کردن از خانه یک امر عجیب و غریب بود؟ حالا دیگر به امری عادی تبدیل شده است. اسمیت و موناهان می‌گویند که در ایالات متحده، در تنها یک سال، از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱، ۱۰ میلیون نفر به جمع فریلنسرها اضافه شده‌اند – جهشی که نشان می‌دهد شیوه‌های کار دیگر به آن شکل قدیمی نیست. مدیریت این افراد که هر کدام در نقطه‌ای از دنیا هستند، نیاز به همدلی و انعطاف دارد که پیش‌تر کمتر به آن توجه می‌شد. برای مثال، چگونه می‌توان مطمئن شد فردی که در شهری دیگر است، احساس کند که جزئی از تیمی است که در حال دنبال کردن هدف بزرگی است؟ در کتاب مثال‌هایی آمده است از شرکت‌هایی که با استفاده از سیستم‌های ساده مانند "چک‌این روزانه" که هر فرد پیامی کوتاه صوتی ارسال می‌کرد و از وضعیت خود خبر می‌داد، توانسته‌اند حس اتصال بین اعضای تیم را زنده نگه دارند. کتاب می‌گوید مدیریت این تیم‌ها نیازمند همدلی است، به‌ویژه اینکه بفهمیم که چه کسی پشت آن صفحه‌ نمایش است.
۲.هوش مصنوعی مولد:
این بخش از کتاب به گونه‌ای شبیه به یک فیلم علمی‌تخیلی می‌شود. هوش مصنوعی مولد که شامل ابزارهایی است که متن می‌نویسند یا تصویر می‌سازند، به همه عرصه‌های کاری وارد شده است. نویسندگان در این بخش سناریویی مطرح می‌کنند که فرض کنید در یک شرکت بازاریابی کار می‌کنید. هوش مصنوعی می‌تواند پیش‌نویس یک تبلیغ را بنویسد، اما این شما هستید که باید بگویید "این لحن با برند ما همخوانی ندارد" یا "بیا یک حس طنز به آن اضافه کنیم". هوش مصنوعی می‌تواند داده‌ها را جمع‌آوری کند، اما این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که داستان پشت آن داده‌ها چه باشد. اینجا است که رهبری به معنای تشخیص اینکه کدام کار باید توسط ماشین انجام شود و کدام کار باید توسط انسان‌ها انجام گردد، اهمیت پیدا می‌کند. در پادکست Future of HR، موناهان اشاره کرده است که در Upwork دیدند که یک تیم گزارش‌های اولیه را با هوش مصنوعی آماده کرده است، اما جلسات طوفان فکری و تعامل انسانی بود که آن کمپین را به موفقیت رساند. در کتاب Essential می‌گویند رهبران خوب باید مانند کارگردان‌ها عمل کنند: بدانند کجا دوربین را به هوش مصنوعی بسپارند و کجا خودشان باید در صحنه حضور داشته باشند.
۳.تغییرات جهانی:
حال کمی به نگاه کلان‌تر بپردازیم. در دنیای امروز چه تغییراتی در حال رخ دادن است؟ قوانین جدید در اروپا و آمریکا به شرکت‌ها الزام می‌کند که حقوق‌ها را شفاف اعلام کنند. در شرکت‌های بزرگی مانند آمازون و گوگل، کارمندان در حال تشکیل اتحادیه هستند، و بحث تنوع و برابری دیگر تنها یک شعار نیست، بلکه یک الزام شده است. کتاب می‌گوید این تغییرات در حال سوق دادن شرکت‌ها به مکان‌هایی هستند که پیش‌تر در آنجا قرار نداشته‌اند و رهبران باید آماده باشند تا سریعاً خود را با این تغییرات تطبیق دهند. در جایی از کتاب اشاره می‌شود به کمپینی ضد انحصار که در سال ۲۰۲۴ یک شرکت تکنولوژی را مجبور به تغییر ساختار استخدام خود کرد. اسمیت و موناهان می‌گویند این تغییرات همچون موج‌های اقیانوس هستند – یا با آن‌ها شنا می‌کنید، یا غرق می‌شوید. کتاب مثال‌هایی از مدیرانی می‌آورد که با تغییرات سریع جهانی سازگار شده‌اند و موفق به ایجاد تنوع قابل توجهی در تیم‌های خود شدند.
۴.خواسته‌های جدید کارکنان:
پس از پاندمی، درخواسته‌های کارکنان تغییر کرده است. اکنون دیگر تنها به دنبال حقوق ماهانه نیستند. آنان به دنبال کارهایی هستند که به آن‌ها احساس معنی و رضایت بدهد، به ویژه اگر در آن کار بتوانند خودمختاری بیشتری داشته باشند و در محیطی که احترام به آنان می‌شود، فعالیت کنند. نویسندگان به این نکته اشاره می‌کنند که در یک نظرسنجی که از کارکنان انجام شد، ۷۰ درصد گفتند که حاضرند حقوق کمتری دریافت کنند اما کاری انجام دهند که برایشان معنی و ارزش داشته باشد.
۵.رهبری انسان‌محور:
در این بخش کتاب، نویسندگان بر اهمیت "رهبری بالغ احساسی" تأکید می‌کنند – مفهومی که مارکوس باکینگهام نیز به آن اشاره کرده است. رهبران امروزی باید به جای تمرکز بر روی موفقیت فردی، موفقیت تیمی را اولویت قرار دهند. آن‌ها باید به جای این که بپرسند "چگونه می‌توانم موفق شوم؟"، این سؤال را مطرح کنند: "چگونه می‌توانیم با هم موفق شویم؟" این نوع رهبری همچنین شامل این می‌شود که رهبر در یک جلسه مجازی، به جای تمرکز صرف بر روی نتایج کار، یک لحظه مکث کرده و از اعضای تیم بپرسد: "حال شما خوب است؟ چیزی هست که بخواهید به آن اشاره کنید؟" در کتاب مثال‌هایی از مدیرانی آورده شده است که با ایجاد جلسات هدف‌محور برای تیم‌های خود، نرخ ترک کار را کاهش داده‌اند و موفقیت‌های چشمگیری در فروش به دست آورده‌اند.
کتاب Essential نه تنها برای مدیران، بلکه برای هر فردی که در دنیای کار به‌دنبال موفقیت و پیشرفت است، به عنوان یک راهنمای مفید عمل می‌کند. این کتاب به طور خاص برای مدیران دورکار، کارشناسان منابع انسانی و صاحبان استارتاپ‌ها یک ابزار کاربردی است. این کتاب به شما کمک می‌کند تا در دنیای پر تغییر و پیچیده امروزی، انسان‌محور باقی بمانید.
نویسنده های این کتاب در پادکست "Future of HR"به 3 نوع شغل متفاوت اشاره کرده‌اند که بسیار جالب توجه است:
شغل‌های تک‌شاخ: شغل‌هایی که از افراد توقع دارند مهارت‌های متنوع و گسترده‌ای داشته باشند که عملاً هیچ‌کس نمی‌تواند همه آن‌ها را داشته باشد. برای مثال، شغلی که نیاز به برنامه‌نویسی، فروش، طراحی و ده‌ها مهارت دیگر دارد. اینگونه آگهی‌ها باعث شده ۶۰ درصد متقاضیان از درخواست شغل منصرف شوند. کتاب پیشنهاد می‌دهد که به جای چنین آگهی‌های غیرواقعی، شغل‌ها را به بخش‌های واقعی‌تر تقسیم کنیم.
شغل‌های یقه خاکستری: این شغل‌ها ترکیبی از مهارت‌های یقه سفید و یقه آبی هستند. برای مثال، کسی که هم برنامه‌نویسی می‌داند و هم می‌تواند کارهای عملی مانند تعمیر دستگاه‌ها را انجام دهد. این مدل شغل‌ها نشان‌دهنده تغییرات اساسی در دنیای کار هستند.
آزادی عمل کارمندان: برای اینکه تیم شما قوی باشد، باید به اعضای آن قدرت تصمیم‌گیری بدهید. این امر تنها یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. شواهد نشان می‌دهد که تیم‌هایی که آزادی عمل بیشتری دارند، ۲۵ درصد خلاق‌تر از تیم‌هایی هستند که چنین آزادی‌ای ندارند.
برخی از افراد برجسته که این کتاب را خوانده‌اند، به شدت از آن حمایت کرده‌اند. آدام گرانت گفته است: «این کتاب منبعی به‌موقع است برای اینکه در دنیای پرآشوب امروز، پایه‌های خود را مستحکم کنیم.» بت فورد نیز بیان کرده است: «اگر می‌خواهید در محیط پیچیده امروز به‌خوبی مدیریت کنید، این کتاب باید مورد توجه قرار گیرد.» مارکوس باکینگهام از این که کتاب تأکید دارد که رهبر باید بالغ احساسی باشد، استقبال کرده است. همچنین آنجلا آرنتس، که پیش‌تر در اپل بوده، گفته است: «برای تغییر یک سازمان، نخست باید رهبران آن را تغییر دهید، و این کتاب راه آن را نشان می‌دهد.»
Essential تنها یک کتاب نیست، بلکه دعوتی است برای بازنگری در خود، تیم و کاری که انجام می‌دهیم. کریستی اسمیت و کلی موناهان با زبان ساده، مثال‌های واقعی و راهکارهای عملی، به شما می‌آموزند که چگونه در دنیای پر از هوش مصنوعی و تغییرات جهانی، همچنان انسانی باقی بمانید. این کتاب برای هر فردی که می‌خواهد در دنیای عجیب و پر تغییر امروز یک رهبر بهتر و انسانی بهتر باشد، یک همراه قابل اعتماد است.
صابر هنرمندراد

ارسال نظرات