بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری
کد خبر : ۱۵۵۶۰۴
اواسط دهه پنجاه، نوجوانی آذری‌زبان، با یک چرخ دستی در خیابان‌های تهران حرکت می‌کرد و با صدای بلند فریاد می‌زد: «بستنی، بستنی». او بدون هیچ پشتوانه مالی از روستایی دور به پایتخت آمده بود تا به آرزوهایش برسد. نام این نوجوان ایوب بود و چندین سال، هر روز با پای پیاده مسیر‌های طولانی را طی می‌کرد، تا شیرینی و خنکی بستنی را به مردم کوچه و خیابان در ظهر‌های گرم تابستانی عرضه کند. نیم قرن از آن روز‌ها گذشت و پسرک بستنی فروش، به آرزویش رسید.
چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۳

اواسط دهه پنجاه، نوجوانی آذری‌زبان، با یک چرخ دستی در خیابان‌های تهران حرکت می‌کرد و با صدای بلند فریاد می‌زد: «بستنی، بستنی». او بدون هیچ پشتوانه مالی از روستایی دور به پایتخت آمده بود تا به آرزوهایش برسد. نام این نوجوان ایوب بود و چندین سال، هر روز با پای پیاده مسیر‌های طولانی را طی می‌کرد، تا شیرینی و خنکی بستنی را به مردم کوچه و خیابان در ظهر‌های گرم تابستانی عرضه کند. نیم قرن از آن روز‌ها گذشت و پسرک بستنی فروش، به آرزویش رسید. او توانست یک شهر تولید لبنیات تاسیس کند و مهم‌ترین محصول تولیدیش را هم همان خوراکی خوشمزه پرطرفدار یعنی بستنی قرار داد. ایوب حالا یکی از برترین و شناخته شده‌ترین کارخانجات تولید بستنی را در خاورمیانه دارد. از دورترین دکه‌های خوراکی فروشی در روستا‌ها تا لوکس‌ترین سوپرمارکت‌های پایتخت و شهر‌های بزرگ، بستنی‌های میهن را عرضه می‌کنند و هیچ ایرانی وجود ندارد که نام این برند به گوشش نخورده باشد. اما ایوب پایداری هنوز خودش را یک بستنی‌فروش ساده می‌داند.

تولد در روستایی دور

شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی، بخشی به نام صوفیان دارد. یکی از روستا‌های این بخش کندرود نام دارد. روستایی که بیشتر اهالی آن صد‌ها سال است که باغدار و دامدار هستند. در سال‌های دهه ۳۰ بیشتر کار باغداری و دامپروری اهالی این روستا برای خان و یا ملاکین ثروتمند بود. این موضوع باعث می‌شد که خانواده‌های روستا زندگی محقری داشته باشند و به سختی مایحتاج زندگی خود را تامین کنند. یکی از خانواده‌هایی که در آن سال‌ها در روستای کندرود زندگی می‌کردند، خانواده پایداری بود. سال ۱۳۳۵ پسری در این خانواده به دنیا آمد که نام آن را ایوب گذاشتند. شرایط سخت زندگی در آن روستا از همان کودکی به بچه‌ها این موضوع را آموزش می‌داد که باید برای رسیدن به خواسته‌هایشان تلاش کنند.

روز‌های کودکی ایوب و سایر بچه‌های روستا در کوه‌ها و دشت‌های اطراف روستا می‌گذشت. آن‌ها برای خواندن درس هم شرایط سختی داشتند و مشکلات اقتصادی خانواده اجازه نمی‌داد که ادامه تحصیل بدهند. به همین دلیل ایوب به سختی تا اول دبیرستان درس خواند و پس از آن ترک تحصیل کرد. در کنار تمام مشکلات زندگی، ایوب در کودکی یک علاقه خاصی به بستنی داشت که همیشه جزو آرزو‌ها و اشتیاق‌های همیشگی‌اش محسوب می‌شد. در روستا که بستنی نبود و هر چند ماه یکبار که برای کاری، گذر خانواده به شهر می‌افتاد می‌توانست بستنی بخورد. طعم آن بستنی‌های کودکی با وجود اینکه کیفیت عالی هم نداشتند، تا همیشه در دهان او ماند.

مهاجرت به پایتخت

جوانان روستا نمی‌توانستند مانند پدر و مادرهایشان با شرایط سخت معیشتی کنار بیایند و از ۱۷-۱۸ سالگی راهی شهر یا پایتخت می‌شدند تا بتوانند آینده خود را بسازند. اواخر دهه ۴۰ بود و شرایط اقتصادی ایران در بهترین روز‌های خود قرار داشت. جوانان روستا از تهران که برمی‌گشتند از آنجا تعریف می‌کردند و این موضوع ایوب نوجوان را به فکر مهاجرت و شروع کار در تهران انداخت. آن زمان بیشتر جوانان روستای کندرود در مشاغل مرتبط با کار قنادی و تولید، توزیع و فروش بستنی و ساخت وسایل و تجهیزات تولید آن در مغازه‌ها و کارگاه‌های اقوام و همشهری‌هایشان مشغول به کار می‌شدند. ایوب هم در ۱۵ سالگی یعنی در سال ۱۳۵۰، بار سفر بست و همراه هم‌ولایتی‌هایش راهی تهران شد.

مطمنا برای یک نوجوان پانزده ساله روستایی، فضای شهری مثل تهران، عجیب و غریب بود. اما خود ایوب درباره روز‌های ابتدایی ورودش به پایتخت گفته: «من وقتی وارد تهران شدم، در کنار هم‌روستایی‌هایم مشغول به کار شدم؛ حجم سنگین کاری که انجام می‌دادم و لذتی که از کسب درآمدم می‌بردم، باعث شد تا خیلی اسیر غم غربت نشوم؛ چراکه این درآمد حاصل دسترنجم بود و برایم خوشایند.» او در روز‌های اول، کارش را به عنوان یک کارگر ساده در مغازه شیرینی‌فروشی یکی از هم‌روستایی‌هایش شروع کرد. ماه‌های ابتدایی ورودش به این کار در فصل تابستان و در ایام ماه مبارک رمضان بود. ایوب با دهان روزه از سحر تا افطار در گرمای طاقت‌فرسای کارگاه و با کمترین امکانات رفاهی و معیشتی کار می‌کرد.

ایوب پایداری در خاطراتش از آن روز‌های اینطور یاد کرده: «با خودم فکر می‌کردم حالا که به‌دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به ترک مدرسه شده‌ام، حتماً باید با تلاش بیشتر در کسب و کار موفق شوم؛ وگرنه زندگی سختی خواهم داشت. من همیشه دوست داشتم به سمت بهتر شدن حرکت کنم. به همین دلیل به مرور زمان در چند کارگاه شیرینی‌پزی و بستنی‌سازی، کارم را ادامه دادم. هرچند دستمزدم بیشتر شده بود؛ ولی این چیزی نبود که به دنبالش بودم و مرا راضی نمی‌کرد.»

اولین قدم‌ها در راه استقلال

کار کردن برای کارگاه‌های مختلف دیگر برای ایوب راضی‌کننده نبود، به همین دلیل تصمیم گرفت از یکی از کارگاه‌های تولید بستنی یک یخچال دستی سیار اجاره کند و به شکل گردشی در خیابان‌ها و معابر شهر، بستنی بفروشد. با آن چرخ دستی پر از بستنی، خیابان‌های تهران را در تابستان گرم با پای پیاده طی می‌کرد، اما خوشحال بود که می‌تواند از این کار درآمد خوبی داشته باشد و کم‌کم استقلالش را به دست آورد. آن چرخ دستی آنقدر برای ایوب مهم بود که همیشه عکسی که در کنار آن گرفته بود، را به همه نشان می‌داد تا بگوید مسیر استقلالش را از کجا شروع کرده.

پس از مدتی کار با چرخ دستی سیار، قدم بعدی ایوب اجاره مغازه بود. او در سال ۱۳۵۴ با اجاره مغازه‌ای در منطقه اسلام‌شهر تصمیم گرفت در کنار قنادی، کار تولید بستنی‌های چوبی را در سطح محدود و به شکل کارگاهی شروع کند. اما تولید بستنی آن هم به روش کارگاهی در آن سال‌ها در تعداد زیاد کار آسانی نبود. همه کار‌ها به‌صورت دستی انجام می‌شد. شربت بستنی را باید در طبق‌های قالب به شکل دستی پر می‌کردند و با قرار دادن طبق‌ها در محلول سرمازا و چوب‌گذاری، آن را منجمد می‌کردند و دوباره با دست، بستنی‌های منجمد را از قالب جدا و به شکل دستی، بسته‌بندی می‌شد.

پس از چهارسال در ۱۳۵۸ بالاخره ایوب توانست یک کارگاه تخصصی بستنی راه‌اندازی کند. دیگر انقلاب شده بود و شرایط تغییر پیدا کرده بود. یکی از دلایلی که ایوب به فکر راه‌اندازی یک کارگاه تخصصی بستنی‌سازی افتاد این بود که احساس می‌کرد، بستنی‌هایی که در بازار هستند، کیفیت و تنوع لازم را ندارند. شرایط انقلابی و قطع روابط با کشور‌های خارجی باعث شده بود به این فکر کند که می‌توان محصولات باکیفیت داخلی را به بازار ارائه کرد.

ایوب مانند زمانی که خود کارش را شروع کرده بود، توزیع و فروش بستنی‌ها را در ابتدا به نوجوانان اسلام‌شهری سپرد. آن‌ها در تابستان با تعطیلی مدارس یخچال‌های دستی سیار بستنی را با وثیقه گذاشتن شناسنامه از ایوب کرایه می‌کردند و هر روز غروب پس از فروش بستنی‌ها به کارگاه برمی‌گشتند. همین توزیع محلی، باعث شد آرام آرام بیشتر مردم شهر با طعم بستنی‌های کارگاه ایوب پایداری آشنا شوند. یکی از آروز‌های ایوب در آن روز‌ها این بود که یک روز بزرگ‌ترین تولیدکننده بستنی کشور شود. پس از شناخته شدن بستنی‌های کارگاه، ایوب توانست سال ۱۳۵۸ یک نیسان بخرد و کار توزیع را در سطح وسیع‌تری انجام دهد.

تولد برند میهن

کارگاه بزرگ‌تر شده بود و حالا یک اسم داشت؛ «میهن». ایوب به دلیل علاقه‌ای که به کشورش داشت این نام را برای برند تازه تاسیس خود انتخاب کرد. او تمرکزش را بر روی مواد اولیه مرغوب گذاشته بود تا بتواند با برند‌های موجود در بازار رقابت کند. مغازه تولید بستنی یا همان کارگاه کوچک در سال‌های میانی دهه ۶۰ به کارگاه نیمه صنعتی بزرگ‌تری در حوالی همان اسلام‌شهر تبدیل شد. همه جوانان اسلام‌شهری می‌خواستند که در این کارخانه فعالیت کنند و ایوب هم تلاش می‌کرد از بین آن‌ها افرادی که توانایی بیشتری را دارند انتخاب کند و همین تصمیم او را از ایتدای مسیرش تبدیل به یک کارآفرین کرد. در آنجا دیگر با یک دستگاه خاور یخچال‌دار حتی به شهرستان‌های دور و نزدیک هم بستنی می‌فرستادند. بستنی‌های ساده چوبی و لیوانی در دو نوع شیری و میوه‌ای و بیشتر با طعم‌های وانیلی و شکلاتی. ایوب زمانی که کارش را شروع کرد، تازه انقلاب شده بود و پس از آن هم کشور وارد دوران جنگ شد. در تمام سال‌های جنگ با وجود کمبود امکانات و نبود مواد اولیه خارجی، تولید بستنی‌های میهن ادامه پیدا کرد.

تولید بستنی‌های جدید

در اواسط دهه ۶۰ زمانی که دیگر کارگاه کوچک بستنی‌سازی به یک واحد صنعتی تبدیل شده بود، ایوب برای آشنایی با تخصص‌های روز دنیا در زمینه بستنی‌سازی راهی اروپا شد. او از یکی از شرکت‌های تولیدکننده ماشین‌آلات بستنی، بازدید کرد. زمانی که ایوب امکاناتی که اروپایی‌ها در اختیار دارند را مشاهده کرد، از آن‌ها خواست تا بستنی‌های جدید و متفاوتی را که به روش اکسترودری و تونل انجماد تولید می‌شد، به او نشان دهند. ایوب می‌خواست صنعت بستنی‌سازی کشور را متحول کند. این تصمیم بسیار بزرگ و پرریسک بود؛ چون بستنی‌هایی که به روش تونل انجماد تولید می‌شد، کیفیت و قیمت بالاتری داشت و تکنولوژی آن هم بسیار پرهزینه بود. اما او این ریسک را پذیرفت و با آموزش‌هایی که در ارتباط با این روش دید، به ایران بازگشت.

ایوب پایداری درباره پذیرش این ریسک و شروع یک مسیر تازه گفته: «این سرمایه‌گذاری با مشکلات فراوان آن روز‌ها انجام شد و به دلیل شکل و فرم جدید و نیز فرمولاسیون متفاوت و بسیار باکیفیت‌تر توجه همگان را به خودش جلب کرد و بستنی از یک فرآورده تفننی کودکانه به یک اسنک منجمد مغذی برای همه مردم از هر سن و جنس تبدیل شد. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنم بسیار خوشحالم که از آن به بعد روح تازه‌ای به صنعت بستنی کشور دمیده شد که تا امروز ادامه دارد.» ورود این تکنولوژی به ایران در اوایل دهه ۷۰، باعث شد صنعت بستنی ایران تبدیل به صنعت غذایی مهمی شود و به کشور‌های منطقه صادرات داشته باشد. علاوه بر این تولید بستنی‌های جدید، ذائقه ایرانی را هم درباره بستنی تغییر داد. اسامی مشهور بستنی که هنوز هم بخش عمده‌ای از بازار را در اختیار دارند حاصل همین تصمیم بزرگ ایوب پایداری هستند. اسامی مثل بستنی مگنوم، عروسکی، سالار و...

شهر لبنیات

در سال ۱۳۷۵ و پس از موفقیت‌هایی که برند میهن در تولید گسترده بستنی به دست آورد، ایوب پایداری با مشورت صاحب‌نظران این حوزه تصمیم گرفت وارد عرصه تولید محصولات لبنی شود. شرکت میهن برای تولید بستنی از شیر تازه استفاده می‌کرد. این موضوع چالش‌های زیادی برای شرکت به وجود می‌آورد. از جمله اینکه در زمستان جابه‌جایی شیر تازه سخت بود. از طرفی دامداران تمایلی به فروش شیر به شکل فصلی نداشتند. این باعث می‌شد که نتوانند هیچ‌وقت ذخیره‌ای برای مواد اولیه داشته باشند و مجبور بودند زمستان هم از دامداران، شیر بخرند.

در فاصله سال‌های ۱۳۷۶-۱۳۷۵ تولید شیر استریل در کارخانه میهن آغاز شد. انگیزه جابه‌جایی به موقع شیر خام کارخانه میهن را به سمت تولید محصولات لبنی فرستاد. از آن زمان به بعد، دامداران راحت‌تر به شرکت میهن اعتماد می‌کردند و قرارداد‌های طوانی مدت می‌بستند. تولید شیر استریل و بستنی‌های مختلف میهن را به نقطه‌ای رساند که بالاترین سهم را در بازار در اختیار گرفته بود. این اتفاق فکر دیگری در سر ایوب انداخت. او تصمیم گرفت شهر لبنیات میهن را در همان اسلام‌شهر راه‌اندازی کند تا با گسترش محصولات لبنی بیشتر، محبوبیت برند را بالاتر ببرد.

تجربه‌ها و ترفند‌های مدیریتی

ایوب پایداری در توضیح اینکه چطور سال‌هاست توانسته کیفیت محصولات میهن را بالا نگه‌دارد و از برند‌های برتر بازار باشد گفته: «من همیشه در صحبت‌هایم این مساله را تاکید می‌کنم که اول از همه توکل به خدا و لطف او راز موفقیت من بوده. این شعار نیست و همه آن‌هایی که مرا می‌شناسند حتماً این مساله را از زبانم شنیده‌اند. از طرفی دیگر در آن زمان که محصول کیفی چندانی در کشور تولید نمی‌شد، من نگاه متفاوتی به کیفیت داشتم. به خودم گفتم من هرچه که تولید می‌کنم باید باکیفیت باشد. به هر قیمتی کیفیت را رعایت کردم. ببینید به کیفیت رسیدن کار سختی نیست. دسترسی به منابع تجربی و علمی امروز در دنیا با پرداخت هزینه کاملاً مقدور است. استمرار کیفیت اتفاقی است که در همه واحد‌ها نمی‌افتد؛ ولی من این نگاه را از روز اول تولیدم داشتم.».

اما موضوع مهم‌تری که در کنار تکنولوژی و تلاش برای تولید بهتر مهم بود، نگاه متفاوت ایوب پایداری به بخش توزیع محصولات است. چه در زمان کارگاه کوچک بستنی‌سازی و چه امروز که یک شهر با ۲۵ هزار کارمند، کارخانه میهن را تشکیل می‌دهد، توزیع برای ایوب و رساندن محصول به هدف اصلی یعنی مردم، اهمیت ویژه‌ای داشت. در کنار این قیمت‌گذاری هم از مسایل مهمی است که میهن را به محصولی متفاوت در کنار رقبا تبدیل کرده. او درباره اهمیت این موضوع گفته: «در امر قیمت‌گذاری همزمان که به کیفیت تولیدم اهمیت می‌دهم، قیمت‌ها را همیشه طوری تعیین می‌کنم که از اقشار ضعیف جامعه تا متمول‌ترین‌ها بتوانند از آن استفاده کنند. امروز در سبد بستنی‌هایمان از بستنی ۵۰۰ تومانی تا ۱۵ هزار تومانی موجود است. بسته به کیفیت، قیمت‌ها متفاوت است. امکان خرید را برای فقیرترین اقشار هم فراهم کردیم؛ اما متناسب با همان قیمت، کیفیت را تعریف می‌کنیم. البته در همان قیمت‌های ارزان هم به کیفیت بالا اعتقاد داریم.»

چالش‌های یک جدایی

ایوب در تمام سال‌هایی که برای گسترش و شهرت برند میهن تلاش می‌کرد، یک همراه همیشگی داشت. این همراه برادر بزرگ او فرامرز پایداری بود. حمایت و هم‌فکری این دو برادر یکی از نقاط مثبت پشت پرده کارخانجات میهن بود. همچنین ایوب با اعتماد به برادر، او را به عنوان قائم مقام شرکت انتخاب کرده بود. اما سال ۱۳۹۰ همه چیز تغییر کرد. اعتماد میان دو برادر از بین رفت و اختلافات مدیریتی باعث جدایی آن‌ها از یکدیگر شد. فرامرز پایداری در همان سال شرکت دومینو را با لوگویی شبیه کارخانه‌ی میهن تأسیس کرد و در دهه فجر سال ۱۳۹۱ به طور رسمی از این برند رونمایی شد.

جدایی برادران پایداری یکی از چالش‌های کارخانه‌ی میهن بود و به گفته ایوب اگر این اختلافات پیش نمی‌آمد، میهن امروزه ۹۰ درصد سهم بازار بستنی را در دست داشت. اما فرامرز تصمیم گرفت راه جدیدی برود. او در مراسم رونمایی از برند دومینو درباره این شرکت جدید گفته: «دومینو با سرمایه‌ای بالغ بر ۱۲۰ میلیاردتومان با سرلوحه قرار دادن شعار «دومینو، طعمی نو» طی سال جاری به طور مرحله‌ای مورد بهره‌برداری آزمایشی قرار گرفت از عزم این واحد برای تولید ومحصولاتی منطبق با خواست و نیاز مشتریان خبر داد.» او معتقد بود که دومینو جدا از القاء یک بازی قدیمی به معنی پیشرو و جلودار که در واقع از دل صنایع لبنی میهن برآمده با تامین پیشرفته‌ترین ماشین‌آلات از کشور‌های صاحب فناوری در اروپا، به خدمت گرفتن نیرو‌های کارآمد و متخصص و استفاده از مرغوب‌ترین مواد اولیه، سعی در تولید محصولاتی منطبق با ذائقه و سلیقه مصرف‌کنندگان دارد. به هرحال این اعتقاد اقای فرامرز پایداری بود و او با سابقه ۴۰ ساله‌ای که در تولید محصولات لبنی و مخصوصاً بستنی داشت، به این راه قدم گذاشت.

این روز‌های میهن

حالا که پنج دهه از تولد برند میهن می‌گذرد وقتی از ایوب پایداری می‌خواهند خودش را معرفی کند، می‌گوید: «کارگری تهی‌دست که ۵۰ سال زحمت کشیده و خودش را هنوز یک کارگر و بستنی‌فروش می‌داند و عاشق سرفرازی کشورش است». ایوب در همان سال‌های جوانی ازدواج کرد و از این وصلت صاحب سه پسر شد که علی و ابوالفضل دو فرزند او در کارخانه در کنار پدر فعالیت می‌کنند. تا پیش از جدا شدن فرامرز از گروه میهن، همه چیز در این شرکت به صورت خانوادگی اداره می‌شد. اما پس از چالش‌های جدایی دو برادر حالا این روز‌ها ابوالفضل پایداری مدیرعامل میهن است و سال ۱۴۰۰، پنجاهمین سالگرد تاسیس این کارخانه به همت او برگزار شد.

ایوب هنوز هم نگاهش به آینده است و با نگاهی متفاوت به راه سختی که طی کرده نگاه می‌کند. او معتقد است سختی‌هایی بوده که تمام شده و دیگر نباید به آن پرداخت. برای هر برندی درکنار شهرت و محبویت، ریسک این وجود دارد که یک روز به دلیل مشکلات اقتصادی یا مدیریتی از بین برود. اما ایوب پایداری درباره ماندگاری میهن گفته: «من میهن را درخت تناوری می‌بینم که روز به روز رشد می‌کند و بار و برکت بیشتری خواهد داد و هر روز تعداد کسانی که از سایه و میوه این درخت بهره‌مند می‌شوند، بیشتر خواهد شد. تلاش می‌کنیم راه‌های مطمئنی برای ماندگاری برندمان پیدا کنیم. از راهکار‌های پیشنهادی در این باره که در دست بررسی داریم، ورود گروه میهن به بورس اوراق بهادار است. به هر حال برای تداوم این کار در نسل‌های آینده تشخیصمان این است که می‌توانیم با این کار به هدفمان برسیم».

کارخانه و شهر لبنیات میهن که حاصل نیم قرن تلاش ایوب پایداری است، این روز‌ها با ۲۵ هزار نفر به طور مستقیم همکاری و بیش از ۶۰ نوع محصول تولید می‌کند. میهن که از بزرگ‌ترین مجموعه‌های فعال لبنیات است، در سال‌های اخیر، ۱۰ شرکت زیرمجموعه در حوزه‌هایی مانند بسته‌بندی افتتاح کرده و محصولات خود را به کشور‌هایی مانند عراق، کویت، امارات متحده، پاکستان، عمان، قطر، روسیه، مالزی و افغانستان صادر می‌کند. شرکت میهن در سال ۲۰۱۶ به عنوان دهمین برند پرفروش بستنی در جهان شناخته شد. طبق آخرین آمار‌ها ۶۵ درصد از بازار بستنی و ۵۰ درصد از بازار شیر ایران را در دست دارد و پرفروش‌ترین برند بستنی در خاورمیانه است. همچنین در سال ۱۳۹۶ ایوب پایداری به پاس ۴۴ سال فعالیت در تولید و کارآفرینی، نـشان امین‌الضرب را از سوی اتاق بازرگانی ایران دریافت کرد

ارسال نظرات