السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) بِه عِشِقِ تُو سیاه پوش شُدم،بِه یاد تُو چِشام خونً شُدنً،حُسین 

      
بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۷۱۷۲۹

چرا ایجاد اشتغال در کشور حس نمی‌شود؟

شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۷

علی رغم اینکه گزارش‌های رسمی از کاهش نرخ بیکاری و گزارش‌های مسئولان از ایجاد شغل خبر می‌دهد,، اما مردم این کاهش نرخ بیکاری را احساس نمی‌کنند که این مسئله در نوع رشد اقتصادی و ضعف سیاست‌های حمایتی است.

به گزارش بازارکار به نقل از تسنیم، با وجود اعلام آمار‌هایی از رشد اقتصادی در برخی بخش‌ها، بخش قابل توجهی از جامعه همچنان از نبود فرصت‌های شغلی کافی رنج می‌برد. این موضوع باعث شده تا بسیاری از کارشناسان اقتصادی و فعالان بازار کار، به این پرسش بپردازند: چرا ایجاد اشتغال حس نمی‌شود؟ و آیا رشد اقتصادی به تنهایی برای ایجاد شغل کافی است؟

در سال‌های اخیر، دولت‌ها بار‌ها از «رشد اقتصادی» سخن گفته‌اند. طبق گزارش بانک مرکزی، رشد اقتصادی کشور در سال گذشته به حدود ۴ درصد رسیده است. اما، نرخ بیکاری رسمی کاهشی بوده است. بسیاری از افراد شاغل نیز با وضعیت اشتغال ناقص (کمتر از ۴۴ ساعت کار در هفته) یا عدم تطابق شغل با تخصص خود مواجه‌اند.

بیشتر بخوانید

سامانه‌های «کات»، «تک» و «سامانه ملی رصد اشتغال» به کجا رسید؟

برای بررسی ایجاد شغل رشد اقتصادی شرط لازم برای ایجاد اشتغال است، اما شرط کافی نیست. نوع رشد اقتصادی مهم است، نه صرفاً عدد آن. اگر رشد اقتصادی صرفاً از بخش‌هایی مانند نفت و گاز یا صادرات مواد خام حاصل شود، معمولاً فرصت شغلی زیادی برای عموم جامعه ایجاد نمی‌کند. این نوع رشد «شغل‌بر» نیست. برعکس، رشد در بخش‌های صنعتی، خدماتی و فناوری اطلاعات می‌تواند هزاران شغل پایدار به همراه داشته باشد.

رشد بدون سیاست‌های فعال بازار کار بی‌اثر است. اگر نظام آموزشی، سیاست‌های حمایتی از بنگاه‌های کوچک، تسهیلات بانکی و قوانین کار همزمان اصلاح نشوند، رشد اقتصادی نمی‌تواند به ایجاد شغل گسترده منجر شود. بهره‌وری پایین و تکنولوژی فرسوده در بسیاری از صنایع داخلی، استفاده از تکنولوژی‌های قدیمی باعث شده بهره‌وری پایین باشد و کارفرمایان توان گسترش نیروی انسانی نداشته باشند. در عین حال، به دلیل نبود سرمایه‌گذاری خارجی، توان نوسازی خطوط تولید نیز وجود ندارد.

*مشکلات ساختاری بازار کار ایران

وجود بخش بزرگی از نیروی کار در مشاغل غیررسمی، نرخ مشارکت پایین زنان در بازار کار، مهاجرت نخبگان و جوانان تحصیل کرده از مشکلات ساختاری بازار کار است. طبق آمار‌های رسمی، بیش از ۳۰ درصد از شاغلان کشور فاقد بیمه و قرارداد رسمی هستند. این وضعیت نه تنها امنیت شغلی را کاهش می‌دهد، بلکه نشانه‌ای از ضعف ساختاری بازار کار است.

بنابر این گزارش، نرخ مشارکت پایین زنان در بازار کارمهم است. زنان با وجود تحصیلات بالا، سهم اندکی در بازار کار دارند. بر اساس داده‌های مرکز آمار، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال ۱۴۰۳ تنها حدود ۱۳ درصد بوده است.

همچنین مهاجرت نخبگان و جوانان تحصیل‌کرده باید مورد توجه قرار گیرد. فرصت‌های شغلی کم، حقوق پایین و نبود امنیت شغلی باعث شده تا هزاران نفر از جوانان نخبه، به مهاجرت فکر کنند.

سید مالک حسینی، معاون اشتغال وزارت کار درباره آمار‌های بازار کار در هفته‌های اخیر گفت: بررسی‌های ما نشان می‌دهد که در حدود ۱۵ سال گذشته، نرخ رشد اشتغال در حدود ۲.۲ تا ۲.۳ درصد بوده است که این رقم با در نظر گرفتنِ فعالیت‌های نفتی، در نظر گرفته شده است. یعنی ما در این مدت سلانه متوسط حدود ۳۸۴ هزار شغل ایجاد کرده‌ایم. اما بر اساس قوانین، هدف ما ایجاد یک میلیون شغل خالص است که برای دستیابی به آن نیازمند رشد اقتصادی حداقل ۸ درصدی هستیم. با رشد اقتصادی ۳ درصد نمی‌توانیم به ایجاد یک میلیون شغل پایدار در سال امیدوار باشیم.

وی گفت: اگر چه ما با یک سال نمی‌توانیم به بررسی دقیق وضعیتِ بازار کار بپردازیم، اما اگر بخواهم آمار سال گذشته را دقیق‌تر بیان کنم، حدود ۷۲۰ هزار نفر بیمه شده جدید به طور خالص وارد بازار کار شده‌اند. علاوه بر این، حدود ۴۰۰ هزار فقره تسهیلات اشتغال داده‌ایم که با لحاظ بعد اشتغال ۱.۲ این تعداد به حدود ۵۰۰ هزار نفر می‌رسد. بنابراین، مجموع افرادی که سال گذشته به بازار کار وارد شده‌اند، رسمی و غیررسمی، حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر بوده است. اینکه پایداری این اشتغال چقدر است ما در مورد آن ۵۰۰ هزار مورد نمی‌توانیم صحبت کنیم. ببینید درست است که یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده، اما نمی‌توانیم دوام آن را سنجش کنیم.

اما چگونه می‌توان اشتغال را «قابل لمس» کرد؟

کارشناسان می‌گویند تنوع‌بخشی به اقتصاد، اصلاح نظام آموزشی و مهارت آموزی، سرمایه گذاری در زیرساخت‌های اشتغالزا، تسهیل فضای کسب و کار، سیاست‌های ملی هدفمند مهمترین موارد است.

حمایت از صنایع کوچک، استارت‌آپ‌ها و بخش خدمات دیجیتال؛ اصلاح نظام آموزشی و مهارت‌آموزی: آموزش مهارت‌های مورد نیاز بازار کار به جای تمرکز صرف بر مدرک، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اشتغال‌زا: مانند حمل‌ونقل، انرژی‌های نو و فناوری اطلاعات، تسهیل فضای کسب‌وکار: کاهش قوانین دست‌وپاگیر برای کارآفرینان و بنگاه‌های کوچک و سیاست‌های مالی هدفمند: اعطای تسهیلات به بخش‌هایی که پتانسیل اشتغال بالا دارند، مانند گردشگری، کشاورزی دانش‌بنیان و تولیدات داخلی مهم است.

رشد اقتصادی شرط پایه‌ای برای ایجاد اشتغال است، اما اگر این رشد از نوع «شغل‌بر» نباشد، یا با سیاست‌های جامع پشتیبانی نشود، تغییر محسوسی در زندگی مردم ایجاد نمی‌کند. برای آنکه «اشتغال حس شود»، باید اقتصاد نه تنها رشد کند، بلکه عدالت‌محور، مهارت‌محور و اشتغال‌زا باشد.

ارسال نظرات