حلول ماه پر فیض شعبان، ماه آمادگی برای دعوت به مهمانی بزرگ خدا برهمگان گرامی باد

      
بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۶۷۴۹۹
با توجه به روایت‌های مکرر کولبران در یک پژوهش، «یکی از زمینه‌های شکل‌گیری کولبری اقتصاد تخریب‌شده‌ای است که پیوند وثیقی با سیاست‌های متمرکز و از بالا دارد؛ سیاست‌هایی که نه تنها در خدمت توسعه و اشتغال‌زایی نیست، بلکه سبب تداوم اقتصاد وابسته به مرز و کولبری شده است».
شنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۱

به گزارش بازارکار به نقل از واحد اجتماعی خبرگزاری صبح اقتصاد هر چند روز یک بار، خبری از یک حادثه برای کولبران در رسانه‌ها و به ویژه شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود؛ زخمی شدن کولبری ١٧ سالە و اهل شهرستان ثلاث باباجانی در ارتفاعات مرزی «نوسود» خبری بود که در نخستین روز اسفندماه در برخی رسانه‌ها انتشار یافت.

یک هفته پیش از آن یعنی ۲۳ بهمن‌ماه، جان باختن یک کولبر در استان کردستان به دلیل ریزش بهمن در مسیر منتهی به گردنه «تته هورامان» بار دیگر و در سردترین روز‌های سال، نگاه‌ها را به مساله کولبری معطوف کرد؛ تحت عناوینی مثل «نان‌آوری به قیمت جان»

در همین ارتباط و وزیر دادگستری سی‌ام دی‌ماه در اهواز با بیان اینکه قانون فعلی مقابله با قاچاق نیاز به اصلاحاتی دارد که در دست پیگیری است، گفت: آیین‌نامه جدید دولت برای ورود کالا توسط ملوانان و کولبران استان‌های مرزی در دست تدوین است.

پدیده کولبری هرچند ناخوشایند، ولی تنها مجرای کسب رزق برای نان‌آوران مرزنشینی است که شمارشان را منابع مختلف بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر عنوان کرده‌اند؛ هم‌وطنانی که بار بر دوش، مرز‌های کوهستانی را با همه سختی‌های قابل‌تصور یا غیرقابل‌تصور می‌پیمایند.

هرچند آمار رسمی مشخصی در مورد تعداد کولبران وجود ندارد، ولی برخی منابع تعداد آن‌ها بین ۸۰ تا ۱۸۰ هزار نفر برآورد می‌کنند.

طبق آمار ارائه شده، بانه، مریوان و سقز در استان کردستان، سردشت و اشنویه در آذربایجان غربی، نوسود و پاوه در استان کرمانشاه بیشترین تعداد کولبران را دارند.

روی کار آمدن رئیس‌جمهوری که به زبان مردم همان نواحی با آنان سخن می‌گوید، امید‌ها به بهبود وضعیت اشتغال مرزنشینان در دولت چهاردهم و رفع اقتضائات و پایان دشواری‌های روزگار کولبری را افزایش داده است.

«مسعود پزشکیان» در دوره رقابت‌های انتخاباتی مساله کولبران را مورد توجه قرار داده بود. او در جریان سفر به سنندج در اوایل تیرماه ۱۴۰۳ با بیان اینکه اینکه «شرم‌آور است برای جوانان ما که دارای مدارک لیسانس، فوق لیسانس یا حتی دکتری هستند برای یک لقمه نان کولبری کنند» گفته بود: این را با یک معادل یا وضعیت علمی بین دو کشور به یک داد و ستد سودمند تبدیل و مرزی درست کنیم که داد و ستد شکل بگیرد نه کولبری.

روایت خودِ کولبران از زمینه‌های شکل‌گیری پدیده و تداوم کولبری، موضوعی است که «امید قادرزاده»، «سعید خانی» و «عادل رسولی» در پژوهشی که زمستان ۱۴۰۲ در مجله مطالعات اجتماعی ایران منتشر شد، منعکس ساخته‌اند. پژوهشگران در این مقاله در مصاحبه با ۱۹ کولبر با سابقه حداقل سه سال کولبری در بانه، «زمینه‌های تکوین و تداوم کولبری» را بررسی کرده‌اند.

در ادامه گزیده‌ای از این مقاله را می‌خوانیم:

کولبری به عنوان راهی برای امرار معاش در چند دهه اخیر فراگیر و به مجرای اصلی تأمین معاش شمار قابل‌توجهی از ساکنان نواحی مرزی بدل شده است. از تحلیل روایت کولبران در این پژوهش، ۲ مضمون اصلی «اقتصاد مرزی تخریب شده» و «ساختار نابرابر» به عنوان زمینه‌های کولبری استخراج شده است.

پیامد یک اقتصاد مرزی تخریب شده

بر مبنای تحلیل روایت کولبران، اقتصاد مرزی تخریب شده، به عنوان یکی از مضامین اصلی زمینه‌ساز کولبری مطرح است؛ این مفهوم در برگیرنده پنج مضمون فرعی «مرز و اقتصاد تک مجرایی»، «اقتصاد مسأله‌زا»، «محوریت رشوه»، «فقدان شایسته‌سالاری» و «برساخت سیاسی کولبری» است. بر مبنای داده‌ها، کولبری پدیده‌ای اقتصادی-سیاسی است که نتیجه اقتصاد مرزی تخریب شده است.

در مناطق مرزی غرب ایران نه تنها توسعه اقتصادی پدیدار نشده است، بلکه اقتصاد محلی مبتنی بر دامداری و کشاورزی نیز تخریب شده و وابستگی به مرز سیر فزاینده‌ای پیدا کرده است. مدیریت مرز از بالا و به میانجی سیاست‌های متمرکزی اعمال می‌شود که توسعه‌نیافتگی را تشدید می‌کند. راه‌اندازی معابر کولبری و محروم‌سازی از توسعه و کمبود اشتغال رسمی، نقشی اساسی در وابستگی اقتصادی به مرز و روی آوردن مردم به کار مرزی داشته است، اما سخت‌گیری‌های نهاد‌ها و قتل چهارپایان به عنوان تنها ابزار تأمین درآمد خانوار مزید بر علت شده و راهی به جز کولبری پیش پای مردم نگذاشته است. در چنین شرایطی مردم به دلیل عدم استطاعت مالی خرید مجدد چهارپا و در عین حال به دلیل ممنوعیت حمل بار با چهارپا، به ناچار به حمل بار با کول روی آورده‌اند.

این وضعیت از زبان مازیار با تحصیلات ابتدایی، ۳۳ سال سن و تجربه ۱۵ سال کار مرزی و کولبری چنین روایت شده است: «اگه دولت بیاد برای من کاری فراهم کنه، مجبور نیستم کولبری کنم. این فقط کرد بدبخت و بی‌پناهه که کولبری میکنه، اینم به خاطر دولت هستش که ما رو دچار کرده. دولت خوب نیست. شاید از طرفی خودمون هم مقصریم. میتونستیم بگیم با کوله نمیاریم و از چهارپا استفاده می‌کنیم. اونوقت میشد مخالفت کرد. البته چاره‌ای هم نداشتیم، توانایی انتخاب نداشتیم، قاطر میخریدی میکشتن در کل نمیذاشتن از چهارپا استفاده کنی».

روایت سعید ۳۲ ساله با تجربه ۳ سال کولبری و تحصیلات دبیرستان، مؤید افزایش سخت‌گیری‌ها طی روز‌های گذشته در قبال کولبری است: «انتظاری هم داشته باشیم به جایی نمیرسه، حداقل آنقد سخت‌گیری نکنن، راه رو برای کسب و کار ما باز کنن. از وقتی کار با چهارپا قاچاق شد، مردم به کولبری روی آوردند. مردم ناچار شدند، کولبری کنند».

مضمون مشترک در روایت کولبران این گزاره است که صنعت و اشتغالی رسمی در مناطق مرزی وجود ندارد و نهاد‌ها و دستگاه‌های اجرایی راه کولبری را باز کرده‌اند؛ در عین حال با مانع تراشی جلوی امرار معاش مردم را گرفته‌اند.

بر اساس روایت پشتیوان ۲۶ ساله با ۴ سال تجربه کولبری و دارای لیسانس، «کولبری به سیاست برمی‌گرده، این همه بودجه میاد هیچ تغییری هم نیست. اشتغال‌زایی نیست. نیاز‌های اولیه هم برآورده نمی‌شه به خاطر فساد و نبود خدمات لازم و ضروری».

حسین با ۳۲ سال سن و تحصیلات ابتدایی که ۳ سال تجربه کولبری دارد معتقد است که فساد سیستماتیک محدود به مرز نیست و در نهاد‌های مختلف گسترش یافته است: «ما کرد سقز و بانه هیچ مسئولی نداریم….. اگه راست میگه چرا دو تا کارخونه و شرکت دایر نمی‌کند، چرا کسی به حرف‌های ما گوش نمیده، چرا باید همیشه زیر دست باشیم. چرا باید همش رشوه‌گیر باشه از یه شهردار گرفته تا مامور روی مرز، از سرباز تا مسئولان بلند پایه».

در همین مورد روایت سعدی با مدرک دیپلم، ۳ سال تجربه کولبری و ۳۰ سال سن، قابل تأمل است: «سیستم، سیستم نیست چرا اینطور میگم، یکی رو می‌کشه، یه سرباز در اونجا همه کاره هست، پول می‌گیره و رد می‌کنه، یه سربازه دیگه هست که می‌تونه تو رو بکشه و کسی هم ککش نمی‌گزه، یکی هم هست که می‌تونه تو رو تحویل دادگاه بده و به شیوه قانونی برخورد کنه، هر مأموری خودسرانه کار می‌کنه».

از این روایت‌ها چنین بر می‌آید که در مرز با «عقب‌نشینی نهاد قانون» و نوعی «خلا قانونی» مواجه هستیم. این شرایط امرار معاش کولبران را با مخاطره اضطرار و بلاتکلیفی همراه ساخته است. کولبران از حداقل حقوق انسانی و شغلی محروم بوده و در چرخه باطلی به دام افتاده‌اند که توان رهایی از آن را ندارند و منافع مرز به «غیر مرزنشینان» و «قاچاقچیان اصلی» می‌رسد که از برخورد قانونی مصون هستند.

میران ۳۰ ساله با تحصیلات ابتدایی و ۴ سال تجربه کولبری در این باره چنین روایت می‌کند: «کسایی هستن که خود دولت راه رو براشون باز می‌کنه، کولبر نهایتش چهل پنجاه کیلو برمی‌داره در عوضش افرادی هستن که حتی اهل اینجا هم نیستن، بدون اینکه شناخته بشن بار میارن، اونا قاچاقچی هستن، کسایی که چندین تن میارن بدون مشکل و شلیک گلوله بهش. برخورد متفاوتی وجود داره.»

روایت کیوان ۲۱ ساله با تحصیلات راهنمایی و ۴ سال تجربه کولبری مؤید خلاء قانونی و فقدان نظارت است: «الان زن‌ها هم کولبری می‌کنند، دولتی که دولت باشه چطور باید اجازه بده زن‌ها کولبری کنند؟ به جای ارشاد باید بازرس مرزی می‌ذاشت. چرا همچین شرایطی رو فراهم کردن؟»

به باور کولبران، در مناطق مرزی رویکرد‌های امنیتی بر رویکرد‌های توسعه‌ای غلبه دارد و مرزنشینان آینده مبهم و نامعلومی را فراروی خود می‌بینند. فارغ از واقعی یا خیالی بودن این انگاره، مرزنشینان قربانی ترس از ناامنی‌ها و جنگ‌های احتمالی و از پیش بدیهی انگاشته شده هستند. رویکرد‌های امنیتی، سرمایه‌گذاری دولتی و همچنین پشتیبانی از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و محلی را به محاق برده است.

روایت رامیار ۳۰ ساله با تحصیلات ابتدایی و ۳ سال تجربه کولبری حاوی برخی از این مضامین است: «در کردستان خودمون صنعتی نیست، همینه که میرن کولبری. مثلاً سرمایه‌دار خودمان چرا پاساژ ساخته، یه کارخانه می‌ساخت بهتر نبود؟ چرا رفته چین کارخانه بخره؟ مردم چین اشتغال داشته باشند. یا رفته دبی کارخانه ساخته. شاید بگه فردا جنگ بشه. دولت هم نساخته. کاری به دولت نداشته باش که شاید بگه کرد‌ها رو نمی‌خوام».

علی نیز که ۳۳ سال سن داشته و تجربه ۷ سال کولبری دارد صنعتی نبودن کردستان را به نگاه امنیتی گره می‌زند: «صنعت و کارخانه‌ای نیست. اینکه صنعت و کارخانه‌ای نیست شاید تا حدودی به دلیل کرد بودن ماست. با دید امنیتی به کردستان نگاه می‌شود».

بر این اساس، با توجه به روایت‌های مکرر کولبران یکی از زمینه‌های شکل‌گیری کولبری اقتصاد تخریب شده‌ای است که پیوند وثیقی با سیاست‌های متمرکز و از بالا دارد؛ سیاست‌هایی که نه تنها در خدمت توسعه و اشتغال‌زایی نیست، بلکه سبب تداوم اقتصاد وابسته به مرز و کولبری شده است.

ساختار نابرابر؛ زمینه‌ساز پدیده کولبری

مضمون اصلی ساختار نابرابر با مضامین فرعی «محرومیت و تبعیض»، «توسعه‌زدایی» و «تقسیم فرهنگی کار» در روایت کولبران خود را نشان داده است. فراوانی قابل توجه کد‌های اولیه هر مضمون فرعی، از آگاهی کولبران به رابطه فرودستی و فرادستی و نقش تمایز فرهنگی پیرامون از مرکز در شکل‌گیری کولبری و فهم کولبری به عنوان تقسیم فرهنگی کار حکایت دارد.

۱-۲ توسعه زدایی

ساختار نابرابر امر توسعه را از مسیر خود منحرف و سبب توسعه‌زدایی بخش پیرامونی می‌شود. در چنین شرایطی مرز نه تنها در خدمت توسعه اقتصادی و آبادانی این نواحی نیست، بلکه به میدان نیستی و ویرانی مردمان این نواحی بدل می‌شود.

حسین ۳۲ ساله با تحصیلات ابتدایی و ۳ سال تجربه کولبری، مرگ کولبران را محصول موقعیت حاشیه‌ای در زیست سیاسی می‌داند: «قبلا شلیک کمتر بود. الان دستور داده شده کولبر رو بکشه، کرد رو به فنا بده، الان ما زیر دست هستیم در این شرایط کاری ازت بر نمیاد. نزدیک مرز باشی باید مشغول کار مرزی بشی و مثل برف جلوی آفتاب آب شی».

در این زمینه سعدی ۳۰ ساله با تحصیلات دیپلم و ۳ سال تجربه کولبری به فروش منابع طبیعی و معادن کردستان از جانب دولت اشاره می‌کند: «اگه جایی در دولت داشتیم، نماینده‌ای در دولت داشتیم، ما رو تامین می‌کرد، نفت و گاز و طلای ما رو نمی‌فروختن، هیچ چیزی به دست نیاوردیم چیزی نداریم. این همه جوان فعال و درس خوانده داریم، چرا بیکارن بیشتر؟ به خاطر اینه که کرد هستیم».

کامیل با ۳ سال تجربه کولیری و ۴۷ سال سن، ضمن اشاره به زیست دشوار و سختی مضاعفی که کولبران تجربه می‌کنند به استثمار کرد‌ها و کولبران و عدم سرمایه‌گذاری در کردستان و بهره‌کشی اشاره می‌کند: «این همه معدن و چیز‌ها اینجا هست، اینجا کارخانه نمی‌سازه می‌بره شهر‌های دیگه مثل اینه که استعمار شدی، دولت نمیخواد در کردستان سرمایه گذاری کنه».

در همین راستا سعدی با مدرک دیپلم ۳ سال تجربه کولبری و ۳۰ سال سن به اقدامات ضد توسعه‌ای که در عمل به وابسته‌سازی به مرز منتج شده است اشاره می‌کند: «ما قدرت سیاسی نداریم، همه منابع و معادن ما رو به شهر‌های دیگه سرازیر کردن، حاضر نیستن در اینجا کارخانه‌ای بسازن».

یکی از مصادیق سیاست‌های توسعه‌زدا در مناطقی مانند کردستان، سهم بسیار اندک استان کردستان از تولید ناخالص داخلی است که در بهترین حالت به ۱/۲ درصد نیز نمی‌رسد. سهم این استان در دهه ۹۰ نیز بهبود چندانی نداشته است. ۲ استان تهران و خوزستان در حالی به تنهایی ۳۷/۴ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده اند که به لحاظ پوشش جمعیتی تنها ۲۲ درصد از جمعیت ایران را شامل می‌شوند.

استان‌های کردنشین در دام چرخه نامتعادل توزیع ثروت و قدرت افتاده‌اند که رهایی از آن مستلزم تغییر رابطه مرکز پیرامون است. روایت دیاکو با تحصیلات راهنمایی و ۳۲ سال سن و ۱۳ سال کولبری و کار مرزی در این مورد گویا است: «به اندازه دیگران صاحب این مملکت هستیم، سیاسته که ما رو به این شرایط کشونده که کرد عقب افتاده. اقتصادمون را ویران کردن. وابسته شدیم به مرز و ناچاریم کولبری کنیم».

۲-۲ تقسیم فرهنگی کار

کولبری به عنوان یکی از شیوه‌های اصلی امرار معاش در نواحی کردنشین پدیده‌ای سیاسی و شکلی از تقسیم کار است که از تفاوت و تمایز هویت فرهنگی گروه حاشیه با هویت فرهنگی گروه حاکم نشأت می‌گیرد. کامیل با ۳۷ سال سن و ۳ سال تجربه کولبری، معتقد است که عدم تخصیص نقش‌های اصلی و به حاشیه‌افتادگی سیاسی علت عقب افتادگی کردستان و در نتیجه کولبری اجباری است.

آکو، با تجربه ۳ سال کولبری ۲۸ سال سن و تحصیلات ابتدایی، ضمن اذعان به محرومیت از نقش‌های اصلی به ویژه در میدان سیاست، از گره خوردگی کرد با کولبری و عدم کولبری فارس به دلیل بهره‌مندی اشاره می‌کند.

در روایت زانیار ۴۰ ساله با تحصیلات ابتدایی و ۴ سال تجربه کولبری «کردها» به شکلی صوری ایرانی محسوب می‌شوند و با محرومیت از امکانات خدمات و حقوق روبرو هستند: «عجم کولبری نمی‌کنه، چون امکانات بیشتری داره. من حقوقم رو ازم منع کردن، حقی ندارم به همین خاطره شغلم کولبریه. بازم بی‌احترامی میشه بهم. من خودم رو ایرانی نمی‌دونم. تا الان دولت خدمتی نکرده بهم. درسته شناسنامه و کارت ملی دارم و به نام به ایرانی شناخته می‌شم، ولی هیچی بهم نداده وقتی میگن ایرانی بیشتر آدم یاد فارس و شیعه می‌افته».

روایت سعدی با مدرک دیپلم ۳ سال تجربه کولبری و ۳۰ سال سن گویای آن است که کرد‌ها با «اختلال شهروندی» روبرو هستند تا جایی که می‌توان آن‌ها را شهروند درجه ۲ محسوب کرد: «نمی‌دونم چی بگم، چطور افتخار کنم وقتی مثل یه شهروند درجه دو نگریسته میشی، مثل بقیه باهات برخورد نمیشه. من شخص متعصبی نیستم، الان سوئیس رو نگاه کن با چهار زبان رسمی کار می‌کنند مشکلی هم ندارند. از چیزی هم نمی‌ترسند».

جمع‌بندی

یافته‌های پژوهش نشانگر آن است که کولبری به مثابه شکلی از امرار معاش در نواحی مرزی غرب ایران معلول زمینه‌های ساختاری ویژه است. کولبری نه محصول انتخاب اقتصادی حسابگرانه کولبران و نه نتیجه طبیعی اقتصاد محلی، بلکه پدیده‌ای تحمیلی است.

کولبری یک برساخت سیاسی است و نمی‌توان آن را به پدیده‌ای صرفاً اقتصادی تقلیل داد. در عین حال نمی‌توان از وجوه فرهنگی کولبری غفلت کرد. در روایت مشارکت‌کنندگان، کولبری به عنوان شکلی از تقسیم فرهنگی کار تفسیر و توصیف شده است.

در افق ذهنی و روایت کولبران، کولبری با کرد بودن پیوند خورده است و کولبری پیشه‌ای مختص کرد‌ها شناخته می‌شود که بر آن‌ها تحمیل شده و محصول محرومیت از قدرت و به حاشیه افتادگی سیاسی است.

بر مبنای شواهد و مصادیق میدانی، مناطق کردنشین در حاشیه مناسبات قدرت قرار گرفته و سیاست توزیع نقش‌ها، کرد‌ها را به نقش‌های حاشیه‌ای محدود ساخته است و توازن بین تکالیف انتظار حاکمیت از مردم و حقوق نقش انتظار مردم از حاکمیت در مناطق کردنشین به هم خورده است و بر پنداشت عمومی نادیده انگاشتی سیاسی و اقتصادی سایه افکنده است.

ارسال نظرات