
تازه ها
نیروی کار و فرصتهای از دسترفته

فراوانی نیروی انسانی در کنار فقر فرصتهای شغلی.بر اساس نظریههای بازار کار، اشتغال پایدار نیازمند تقاطع سه مؤلفه کلیدی است: تقاضای فعال از سوی بخشهای مولد، مهارتهای متناسب از سوی عرضهکنندگان کار و محیط کلان اقتصادی با سطحی از پیشبینیپذیری. در ایران، هر سه ضلع این مثلث دچار اعوجاج است.تقاضا برای نیروی کار بهدلیل ناپایداری اقتصادی، محدودیتهای بینالمللی و فرسودگی ساختار تولید، نوسانی و شکننده است. در سمت عرضه، نظام آموزش عالی همچنان با شکاف مزمن میان آموزش و نیازهای بازار مواجه است، و در سطح کلان، سیاستگذاری اقتصادی فاقد افق بلندمدت و مبتنی بر مدیریت بحران است.اگرچه برخی آمارها از کاهش نسبی نرخ بیکاری جوانان حکایت دارد، این کاهش بیشتر بازتاب نوعی انصراف خاموش از مشارکت اقتصادی است تا نشانهای از بهبود واقعی. آنچه در متون اقتصاد توسعه به «بیکاری پنهان» یا «یأس ساختاری» تعبیر میشود، در بازار کار ایران بهوضوح قابل مشاهده است: جوانانی که یا به مشاغل موقتی و فاقد امنیت شغلی پناه میبرند، یا از اساس از ورود به بازار کار صرفنظر میکنند.نکته مهمتر، ماهیت بخشهایی است که جذبکننده نیروی کار جواناند. رشد اشتغال عمدتاً در حوزههایی مانند خدمات غیرمولد، حملونقل اینترنتی یا فعالیتهای نامنظم دیجیتال اتفاق افتاده است؛ بخشهایی که گرچه از انعطاف برخوردارند، اما در بلندمدت امنیت، بیمه، ارتقای شغلی و ثبات درآمدی را تضمین نمیکنند. به زبان دقیقتر، اقتصاد ایران در حال تولید فرصتهای شغلی بیکیفیت است؛ چیزی که اقتصاددانان آن را «اشتغال شکننده» مینامند.برای عبور از این وضعیت، صرفاً سیاستهای حمایتی یا مداخلات کوتاهمدت کافی نیست. باید به سوی بازتعریف نقش دولت در اقتصاد، اصلاح محیط نهادی کسبوکار، و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان گام برداشت. همچنین، بازنگری در ساختار آموزش عالی بهنحوی که مهارتمحوری را جایگزین مدرکگرایی کند، از الزامات دوران جدید است.جوان ایرانی نه با تنبلی که با تنگنای ساختاری مواجه است. مهم آن است که سیاستگذار این واقعیت را به رسمیت بشناسد و از نگاه دستوری و آمارسازیهای صوری فاصله بگیرد. چرا که اشتغال، نه صرفاً یک متغیر اقتصادی، بلکه سنگبنای امنیت روانی، پویایی اجتماعی و انسجام ملی است.
جعفر رضایی – مدیرمسئول عصر رسانه
ارسال نظرات