تازه ها
در دل روستای بالاجاده کردکوی، جایی که آسمان همیشه به رنگ آبی عمیق است و نسیم ملایم از میان درختان سرسبز عبور میکند، زنی کارآفرین با قلبی پر از عشق و امید، همچنان در پی خلق رؤیاهای جدید است. او که داستان خود را از دل کوچههای پر از خاطره این روستا آغاز کرده است، اکنون با صدای پر از شور و نشاط، به آیندهای روشنتر نگاه میکند.
به گزارش بازارکار، هر صبح که خورشید از افق بالا میآید، نور طلایی آن بر خانههای ساده و زیبای روستا میتابد و همانند نوری از امید، بر چهرهی این زن تابنده میشود. در این لحظات، انگار که زمان متوقف شده و همه چیز به هم پیوسته است؛ گذشتهای که با تلاش و پایداری رقم خورده، و آیندهای که پر از امکانهای بیپایان است.
خانم صدیقه بنیهاشمی با دستانی پُر از تلاش و دلی پُر از عشق، همچنان به راه خود ادامه میدهد. هر گامی که برمیدارد، نشانهای از اراده و پشتکار اوست. صدای چرخهای کارگاهش همچون موسیقیای دلنشین در هوای پاک روستا طنینانداز میشود و با هر گردش چرخ، قصهای جدید از امید و تلاش نوشته میشود.
در این لحظات، تمامی مرزهای واقعیت و خیال محو میشوند. او همچنان در تلاش است تا رؤیاهای خود را به واقعیت تبدیل کند، و هر روز با لبخندی بر لب و نگاهی پر از امید، به استقبال آیندهای میرود که پر از شگفتی و زیبایی است. او ثابت کرده که با عشق و اراده، هیچ چیز غیرممکن نیست و همچنان در پی خلق داستانی جدید و شگفتانگیز است.
در دل کارگاه پر جنب و جوش این زن کارآفرین در روستای بالاجاده کردکوی، بخشی از فضای کارگاه به یک موزه اشیای قدیمی تبدیل شده است که به طور شگفتانگیزی خاطرهها و گذشتهها را زنده میکند. این موزه با مجموعهای از اشیای قدیمی که شاید بسیاری از آنها دیگر کاربردی نداشته باشند، اما هر یک داستانی از روزهای گذشته روایت میکنند، تبدیل به یکی از جذابترین بخشهای کارگاه شده است.
در این موزه، هر گوشهای از فضا پر از اشیای تاریخی و نوستالژیک است. از ابزارهای قدیمی دستی که زمانی برای تولید و ساخت استفاده میشدند، تا لباسهای سنتی و پارچههایی با طرحهای اصیل که هر یک داستانی از زندگی و فرهنگ مردم این منطقه را به تصویر میکشند. این اشیا، گرچه دیگر کاربردی ندارند، اما با خود خاطراتی از گذشتههای دور و روزهای پر تلاش و امید به همراه دارند.
بینندگان با قدم زدن در این موزه، گویی به گذشته سفر میکنند و با هر شیء قدیمی، لحظاتی از تاریخ و زندگی پیشینیان را تجربه میکنند. نگاه به این اشیا، نه تنها حس نوستالژی را در دلها بیدار میکند، بلکه بینندگان را به تحسین و احترام به تلاشها و زحمات نسلهای پیشین وا میدارد.
این زن کارآفرین با ایجاد این موزه در کنار کارگاه خود، نشان داده است که چگونه میتوان بین گذشته و حال پیوندی عمیق برقرار کرد. او با احترام به تاریخ و فرهنگ، فضایی را ایجاد کرده است که علاوه بر تولید محصولات جدید، ارزشهای گذشته را نیز زنده نگه میدارد. موزه اشیای قدیمی در کارگاه او، نمادی از تلفیق سنت و مدرنیته و تلاش برای حفظ و احیای میراث فرهنگی است.
در دل این موزه، نسیمی از یادها و خاطرات قدیمی جریان دارد. اشیایی که هر کدام با خود داستانهایی از روزهای پر از عشق و تلاش به همراه دارند. نگاه به این اشیا، گویی پنجرهای به گذشته باز میکند و بیننده را در دنیایی از نوستالژی و رویا غرق میکند. خانم بنیهاشمی با دستهای پرتلاش خود، این موزه را تبدیل به مکانی کرده است که هر کسی با قدم گذاشتن در آن، قلبش پر از احساسات و خاطرات شیرین میشود. این موزه، نه تنها تجلیگر تاریخ و فرهنگ است، بلکه نمادی از عشق و احترام به گذشتهای است که همچنان در قلبهای ما زنده است.
زندگی این زن کارآفرین با تلاش و همت بینظیر خود، داستانی از پایداری و موفقیت را رقم زده است. او بیش از ۳۰ سال پیش فعالیت خود را با فروشندگی لباسهای سنتی آغاز کرد و با گذر زمان و کسب تجربیات گوناگون، به تدریج به تولید و عرضه محصولات صنایع دستی روی آورد. او با نوآوری و خلاقیت خود، تنپوشهای منحصر به فردی تولید کرد که در بازار مورد استقبال قرار گرفت. با حضور در نمایشگاههای سراسر کشور و توجه به نیاز مشتریان، محصولات جدیدی مانند سرویس آشپزخانه تولید کرد و هر چه فروش میکرد، وارد کار میکرد و پساندازی نداشت.
خانم بنیهاشمی اکنون با چالشهای فراوانی روبروست. او در همه شهرهای گلستان، ۱۰۰ نفر زیر مجموعه دارد و با وجود مشکلات سرمایه در گردش و مکان تولید اجارهای، همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهد. او هزاران نفر را آموزش داده و حتی در زمان آموزش به کارآموزها حقوق پرداخت میکند. در کنار تولید صنایع دستی، او به دوخت لباس نیز مشغول است.
این کارآفرین از مغازههای اجارهای در روستا شروع کرد و با خرید و فروش محصولات، به تدریج به کسب و کار خود رونق بخشید. در بسیاری از خانههای روستا، دستگاههای سنتی برای تولید وجود داشت، اما به مرور زمان این دستگاهها خراب شدند و مردم که دیگر علاقهای به استفاده از آنها نداشتند، این ابزارهای سنتی رااز بین رفتند یا آتش زدند. از سال ۱۳۷۹، او به صنایع دستی و تولید لحاف و تشک روی آورد و با ایدههای خلاقانه خود، اولین کسی بود که تنپوشهایی منحصر به فرد تولید کرد.
با همه این چالشها، این زن کارآفرین همچنان به تلاشهای خود ادامه میدهد و با ایدهها و نوآوریهای خود، به دنبال راهحلهایی برای بهبود وضعیت کسب و کارش میگردد. بافندگان او که بسیاری از آنها را حتی یک بار هم ندیده است، نگران فروش محصولات خود هستند و میگویند اگر او نتواند محصولات را به فروش برساند، آنها نیز دچار مشکل خواهند شد.
خوشحالی در چهره او موج میزند و او با افتخار به دستاوردهای خود، نشان میدهد که با همت و تلاش میتوان در برابر سختیها ایستادگی کرد و به دستاوردهای بزرگی رسید. این زن کارآفرین، با قدمهای استوار خود، نه تنها به اقتصاد محلی کمک کرده، بلکه به عنوان الگویی برای زنان و جوانان دیگر نیز شناخته میشود. داستان او، یادآور شجاعت و پشتکار انسانهایی است که با عشق و اراده میتوانند مسیر زندگی خود و دیگران را تغییر دهند.
چند نفر زیر مجموعه دارید و در کدام مناطق فعالیت میکنید؟
من ۱۰۰ نفر زیر مجموعه دارم که در همه شهرهای گلستان فعالیت میکنند. این افراد در تولید و فروش محصولات صنایع دستی به من کمک میکنند.
آیا تاکنون به فکر تعطیل کردن کسب و کارتان افتادهاید؟
بله، بعضی وقتها میخواهم کسب و کارم را تعطیل کنم. اما فکر میکنم اگر این کار را بکنم، همه بیکار میشوند و این مسئولیتی است که نمیتوانم از آن غافل شوم. نگرانی برای آینده کارگرها و خانوادههایشان، همیشه در ذهنم است.
چه چالشهایی در کسب و کارتان دارید؟
بزرگترین چالش من نداشتن سرمایه در گردش و مکان تولید اجارهای است. این مشکلات موجب شدهاند که فشار مالی زیادی روی دوشم باشد و ادامه فعالیتهایم دشوار شود.
چه تعداد کارآموز را آموزش دادهاید و چگونه از آنها حمایت میکنید؟
هزاران نفر را آموزش دادهام و در زمان آموزش هم به کارآموزها پول میدهم تا بتوانند بدون مشکل مالی مهارتهای لازم را کسب کنند. این کار باعث میشود که بتوانند به سرعت وارد بازار کار شوند و از تجربیات من بهرهمند شوند.
آیا علاوه بر صنایع دستی، فعالیت دیگری نیز دارید؟
بله، علاوه بر صنایع دستی، به دوخت لباس نیز مشغول هستم و ۴ نفر کارگر مستقیم در کارگاه دارم. تولید لباسهای سنتی و مدرن، بخشی از فعالیتهای من است که مشتریان خاص خود را دارد.
چگونه از دستگاههای تولید در خانهها استفاده میکردید؟
در بسیاری از خانهها دستگاههایی برای تولید وجود داشت، ولی بعد از مدتی این دستگاهها خراب شدند و از بین رفتند. با این حال، من توانستم برخی دستگاهها را تعمیر و به کار بیندازم و از آنها برای تولید محصولات استفاده کنم.
از چه زمانی به صنایع دستی روی آوردید؟
از سال ۱۳۷۹ به صنایع دستی و تولید لحاف و تشک روی آوردم. این کار باعث شد که بتوانم محصولات متنوعتری را به بازار عرضه کنم و مشتریان بیشتری جذب کنم.
چه چیزی کار شما را متمایز کرده است؟
فکر کردن به اینکه چه محصول جدیدی درست کنم و تبدیل کارم به چیزی که مورد نیاز و مطلوب مشتریان باشد، مرا متمایز کرده است. همواره به دنبال نوآوری و ارتقای کیفیت محصولاتم هستم.
آیا پساندازی دارید؟
هر چه فروش کنم وارد کار میکنم و پساندازی ندارم. تمام درآمدم را برای گسترش کسب و کار و بهبود وضعیت تولید اختصاص میدهم.
در کار تولید چه نوآوریهایی داشتهاید؟
اولین کسی بودم که تنپوشهایی منحصر به فرد تولید کردم و در نمایشگاهها با توجه به نیاز مشتریان محصولات جدیدی مانند سرویس آشپزخانه تولید کردم. این نوآوریها باعث شده که محصولاتم همیشه مورد توجه باشند.
بافندههای خود را چگونه مدیریت میکنید؟
بافندههایم را شاید یک بار هم ندیده باشم، اما آنها نگران هستند و میگویند اگر نتوانم محصولات را بفروشم، آنها نیز دچار مشکل خواهند شد. من تلاش میکنم که همیشه بازار فروش را حفظ کنم تا بافندهها و کارگرهایم دغدغهای نداشته باشند.
این زن کارآفرین، با تلاش و همت بینظیر خود، توانسته است زندگی خود و بسیاری از افراد دیگر را تغییر دهد. با وجود تمامی چالشها، همچنان به پیشرفت و نوآوری ادامه میدهد. خوشحالی در چهره او موج میزند و او با افتخار به دستاوردهایش، الگویی برای دیگران در کارآفرینی و استقامت است.
خانم بنیهاشمی از روستای بالاجاده کردکوی، با تلاش و همت فراوان، داستانی از استقامت و پشتکار را رقم زده است. با وجود چالشهای مالی، مکان تولید اجارهای و نداشتن پسانداز، او توانسته است بیش از ۱۰۰ نفر را در شهرهای مختلف گلستان زیر پوشش خود قرار دهد و هزاران نفر را آموزش دهد.
نوآوریها و خلاقیتهای او در تولید صنایع دستی و لباسهای سنتی، باعث شده تا محصولاتش مورد توجه مشتریان قرار گیرد و در بازارهای مختلف به فروش برسد. او با عشق به کار و مسئولیتپذیری، حتی در شرایط سخت نیز به پیشرفت و نوآوری ادامه داده و همواره به دنبال بهبود وضعیت کسب و کارش است.
این زن کارآفرین با ایجاد اشتغال و آموزش به دیگران، نه تنها به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه کمک کرده، بلکه الگویی برای زنان و جوانان دیگر نیز به حساب میآید. داستان زندگی او نشاندهنده قدرت اراده و پشتکار انسانهایی است که با عشق و امید میتوانند مسیر زندگی خود و دیگران را تغییر دهند.
او با افتخار به دستاوردهایش، خوشحالی و رضایت را در چهرهاش به نمایش میگذارد و نشان میدهد که با همت و تلاش، میتوان در برابر سختیها ایستادگی کرد و به دستاوردهای بزرگی رسید.
خوشحالی در چهره این زن کارآفرین موج میزند. او با تمام سختیها و چالشها، از هر لحظه زندگیاش لذت میبرد و با افتخار به دستاوردهایش مینگرد. هر طلوع خورشیدی که بر فراز روستای بالاجاده کردکوی میتابد، نشان از امید و عشقی دارد که در دل این زن تابناک است.
او با قلبی پر از عشق به کار و مردم، همچنان به راه خود ادامه میدهد. قدمهای استوار او نه تنها به اقتصاد محلی کمک کرده، بلکه به عنوان الگویی برای زنان و جوانان دیگر نیز شناخته میشود. داستان او، یادآور شجاعت و پشتکار انسانهایی است که با عشق و اراده میتوانند مسیر زندگی خود و دیگران را تغییر دهند.
با هر نسیم ملایمی که از میان کوچههای بالاجاده میگذرد، او داستان خود را به یاد میآورد و با لبخندی بر لب، به آیندهای روشن و پر از امید مینگرد. این زن کارآفرین، با دستانی پُر از تلاش و دلی پُر از عشق، همچنان در پی خلق رؤیاهای جدید و دستیابی به افقهای بلندتر است. او ثابت کرده که با عشق و اراده، هیچ چیز غیرممکن نیست. هر روزی که به استقبال آن میرود، پر از امید و شادی است و او با افتخار به مسیری که طی کرده، مینگرد.
زندگی این زن پرتلاش از روستای بالاجاده کردکوی، نشاندهندهی اراده، امید و عشق به هنر و فرهنگ است. با تلاش و پشتکار بینظیر خود، او توانسته از یک فروشنده ساده به یک تولیدکننده موفق صنایع دستی تبدیل شود که بیش از ۱۰۰ کارگر زن را تحت حمایت خود قرار داده است. این زن نمونه با ایجاد فرصتهای جدید برای زنان روستا، بهبود معیشت آنها و تقویت حس همبستگی و اعتماد به نفس در آنها، به الگویی بینظیر برای تمامی زنان و دختران ایران تبدیل شده است.
داستان زندگی او، گواهی است بر این که با ایمان به خود و تلاش مستمر، میتوان به هر آرزویی دست یافت و نه تنها زندگی خود، بلکه زندگی دیگران را نیز تغییر داد. این زن با پشتکار و ارادهای فولادین، همچنان به مسیر موفقیت و پیشرفت ادامه میدهد و الهامبخش زندگی بسیاری از افراد خواهد بود. داستان او به ما یادآوری میکند که هر چالشی، فرصتی برای رشد و پیشرفت است و با همدلی و تلاش مشترک، میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت.
ارسال نظرات