
تازه ها
صنایع بینیاز از مهاجران | تاثیر افغان ها محدود به بر بازار کار خدماتی

به گزارش بازارکار از بازار، در ماههای گذشته، با اجرای سیاستهای سختگیرانه دولت در ساماندهی مهاجران غیرقانونی، جریان قابلتوجهی از خروج اتباع افغانستانی از ایران شکل گرفته است. این تحول اجتماعی، پرسشهایی جدی را در محافل اقتصادی برانگیخته مبنی بر اینکه آیا خروج گسترده مهاجران میتواند موجب اختلال در عملکرد صنایع کشور شود؟ آیا صنعت ایران به این نیروی کار وابسته بوده؟ و آیا خلأ نیروی انسانی ناشی از این خروج، تولید را با مشکل مواجه کرده است؟
طبق برآوردهای رسمی، جمعیت مهاجران افغان حاضر در ایران بین ۶ تا ۸ میلیون نفر برآورد میشود که حدود ۴ میلیون نفر از آنها فاقد مجوز قانونی اقامت هستند. براساس گزارشهای رسانهای، تا پایان تیرماه ۱۴۰۴، بیش از ۸۰۰ هزار نفر از این مهاجران ایران را ترک کردهاند، که اکثریتشان شامل اقامتنداشتهها و شاغلان غیررسمی بودهاند. از مجموع کل مهاجران شاغل، حدود ۴۳۳ هزار نفر دارای اشتغال رسمی ثبتشده در سامانههای بیمهای بودهاند.
بیژن پناهی زاده معتقد است که بررسی از صنایع فولاد و معدن نشان میدهد این بخشها با اتکا به نیروهای متخصص داخلی، کارگران فنی آموزشدیده و کادر رسمی، روند تولید خود را حفظ کردهاند و خروج مهاجران تأثیری بر برنامههای جاری و ظرفیت عملیاتی نداشته است. درواقع، برخلاف فضای عمومی رسانهای، صنعت ایران به طور ساختاری وابستگی معناداری به کارگران مهاجر نداشته است
بیژن پناهی زاده عضو هیات مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در گفت و گو با بازار گفت: در ارزیابی سهم مهاجران افغان در بازار کار، دادهها نشان میدهد بیش از ۷۰ درصد آنها در مشاغل خدماتی، ساختمانی، کشاورزی و فیزیکی مشغول به کار بودهاند. توزیع تقریبی اشتغال آنان به این ترتیب است که ۵۳ درصد در حوزه ساختمان و پروژههای عمرانی، ۱۹ درصد در صنایع خرد و کارگاهی، ۱۱ درصد در کشاورزی، و کمتر از ۱ درصد در حوزه معدن و صنایع بزرگ هستند. از طرف دیگر حضور آنها در صنایعی مانند فولاد، پتروشیمی، خودروسازی، تولید قطعات صنعتی و انرژی بسیار محدود و عمدتاً غیرتخصصی بوده است.
وی افزود: بررسی از صنایع فولاد و معدن نشان میدهد این بخشها با اتکا به نیروهای متخصص داخلی، کارگران فنی آموزشدیده و کادر رسمی، روند تولید خود را حفظ کردهاند و خروج مهاجران تأثیری بر برنامههای جاری و ظرفیت عملیاتی نداشته است. درواقع، برخلاف فضای عمومی رسانهای، صنعت ایران به طور ساختاری وابستگی معناداری به کارگران مهاجر نداشته است؛ بهویژه در حوزههایی که به مهارت فنی، ایمنی صنعتی و بهرهبرداری دقیق نیاز دارد.
پناهی زاده تاکید کرد: با این حال، برخی نهادهای فعال در حوزه خدمات شهری و ساختوساز از افزایش هزینههای نیروی انسانی خبر دادهاند. کاهش دسترسی به کارگران فیزیکی، منجر به رشد نسبی دستمزدهای پروژهای در بخشهایی چون نظافت شهری، پروژههای ساختمانی و کشاورزی شده است. در چنین شرایطی، لزوم تدوین سیاستهایی برای جایگزینی نیروی کار داخلی، استفاده از مدلهای مهاجرت کنترلشده یا تربیت نیروی نیمهماهر داخلی بیش از پیش محسوس شده است.
این عضو خانه صنعت، معدن و تجارت ایران تاکید کرد: در همین چارچوب، نکتهای کلیدی در افق بلندمدت صنعت ایران مطرح میشود و آن هم ضرورت تمرکز بنگاههای اقتصادی بر حفظ، تقویت و آموزش نیروی متخصص است. در شرایطی که بازار جهانی با رقابت شدید در بهرهوری صنعتی مواجه است و صنایع داخلی برای حفظ سهم بازار به نوآوری و کیفیت نیاز دارند، وابستگی به کارگران فیزیکی یا آموزشندیده نهتنها پایدار نیست، بلکه هزینهساز نیز خواهد بود. بنگاهها باید استراتژیهایی برای نگهداشت سرمایه انسانی متخصص خود تعریف کنند، طرحهای آموزشی درونسازمانی را ارتقا دهند و مسیر ارتقای مهارت نیروی کار را پیگیری کنند. از سویی، نهادهای دولتی نیز باید با طراحی مشوقهای استخدام، تسهیلات آموزشی و اصلاح نظام مهارتآموزی فنی و حرفهای، زمینه رشد نیروی داخلی و کاهش فشارهای مهاجرتمحور را فراهم سازند.
موضوع نیروی انسانی در صنعت ایران، دیگر صرفاً یک مسئله اجرایی نیست بلکه به یکی از محورهای استراتژیک توسعه صنعتی بدل شده است. صنایع کشور، بهویژه در حوزههای رقابتی همچون انرژیهای نو و فناوریهای پیشرفته، برای حفظ سطح تولید، ارتقای کیفیت و دستیابی به بهرهوری مطلوب، نیازمند نیروی کار حرفهای، آموزشدیده و ماندگار هستند
وی تاکید کرد: در سطوح خدماتی خلأ ناشی از نیروی مهاجر احساس شده، اما راهکار اصلی مقابله با آن، صرفاً در جستجوی جایگزین نیست؛ بلکه باید بهعنوان یک فرصت برای بازسازی بنیانهای توسعه نیروی انسانی به آن نگاه کرد. در مجموع، برخلاف برخی تصورات، خروج مهاجران افغان تأثیر ساختاری و قابلملاحظهای بر بخشهای کلیدی صنعت ایران نداشته است. آسیبهای احتمالی محدود به حوزه خدمات شهری، پروژههای ساختمانی و کشاورزی بوده و قابل جبران از طریق اصلاح سیاستهای نیروی انسانی هستند. آنچه در میانمدت اهمیت بیشتری دارد، نه خروج مهاجران، بلکه وضعیت نظام تربیت نیروی متخصص، بهرهبرداری هدفمند از سرمایه انسانی داخلی، و همراستاسازی سیاستهای اشتغال با نیازهای تولید صنعتی کشور است. صنعت ایران برای حفظ پایداری، به نیروی متعهد، آموزشدیده و ماندگار نیاز دارد؛ نه صرفاً کارگران روزمزدی با مجوزهای موقت.
پناهی زاده گفت: افزون بر آنچه گفته شد، موضوع نیروی انسانی در صنعت ایران، دیگر صرفاً یک مسئله اجرایی نیست بلکه به یکی از محورهای استراتژیک توسعه صنعتی بدل شده است. صنایع کشور، بهویژه در حوزههای رقابتی همچون انرژیهای نو و فناوریهای پیشرفته، برای حفظ سطح تولید، ارتقای کیفیت و دستیابی به بهرهوری مطلوب، نیازمند نیروی کار حرفهای، آموزشدیده و ماندگار هستند.
براساس این گزارش، خروج نیروهای افغان در صنعت و تولید ایران تاثیری ندارد. اما در مقطع کنونی فرصتی فراهم شده تا نقش آموزش فنی و حرفهای بیش از پیش برجسته میشود. تدوین برنامههای مهارتافزایی متناسب با نیازهای صنعت، همکاری میان بنگاهها و مراکز آموزش، و تعریف مسیرهای ارتقای شغلی میتواند ضمن افزایش سطح آمادگی نیروی داخلی، وابستگی به نیروی خارجی کممهارت را کاهش دهد. همچنین اصلاح مقررات بیمهای، تسهیل مجوزهای اشتغال، و طراحی انگیزههای ماندگاری برای نیروهای آموزشدیده از الزامات این مسیر است.
تجربه جهانی نیز نشان میدهد آن دسته از کشورهایی که در مقاطع مشابه با کمبود نیروی مهاجر مواجه شدهاند، توانستهاند با تکیه بر نظامهای کارآموزی، جذب جوانان، و تقویت سرمایهگذاری آموزشی، نه تنها شکاف نیروی کار را پر کنند، بلکه بر مزیتهای داخلی خود بیفزایند. ایران نیز میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی، نهادهای مهارتی موجود، و تجربیات بنگاههای موفق، این مقطع را به سکوی بازطراحی نیروی انسانی صنعتی بدل سازد. در نهایت، آنچه امروز در صنعت ایران اهمیت دارد، نه صرفاً واکنش به خروج مهاجران، بلکه تعریف یک راهبرد بلندمدت برای توسعه سرمایه انسانی است. راهبردی که بر تخصص، ماندگاری، و هماهنگی با نیازهای واقعی تولید استوار باشد. خروج افغانها، با تمام چالشهای جانبی، فرصتی برای بازاندیشی در سیاستهای اشتغال، آموزش و بهرهوری در صنعت ایران فراهم کرده که اگر با نگاه راهبردی به آن نگریسته شود، میتواند منشأ تحولی پایدار باشد.
ارسال نظرات