تازه ها
به گزارش بازارکار به نقل از فارس، مؤسسه پژوهش و آموزش عالی سابقه ۵۴ ساله دارد، این سابقه یعنی انباشت تجربه، یعنی یک ضرورت مورد اعتراف بیش از ۵ دهه در نظام آموزش عالی کشور و کارکرد این مؤسسه از ابتدا به مثابه کانون تفکر آموزش عالی بوده است و تحت عنوان مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی آموزشی در دورههای ابتدایی و بعدها در مقطعی در سال ۱۳۶۸ وقتی برای تدوین برنامه توسعه کشور در بخش آموزش عالی وزارت علوم و وزارت فرهنگ آموزش عالی آن زمان با این موضوع مواجه میشود، احساس میکند باید این مؤسسه دوباره احیا شده و توسعه یابد و متولی تدوین برنامه توسعه در بخش آموزش عالی باشد. عضو هیأت علمی و استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران که پیش از این معاون پژوهشی و فناوری سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان و مدیرکل برنامهریزی و نظارت پژوهشی دانشگاه تهران بوده و در حال حاضر رئیس مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی است. طاهرینیا معتقد است اشتغال دانشآموختگان در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی پروسه و فرمولی که دارد که دانشآموختگان طبق آن پایش و رصد میشوند و میتوان گفت به طور میانگین در یکسال ۷۰۰ هزار دانشجوی فارغالتحصیل داریم؛ همچنین براساس آمارها بیشترین اشتغال در بین مقاطع مختلف در دوره دکتری است که شانس اشتغال این مقطع بیشتر است. همچنین وی تأکید میکند متأسفانه اشکالات زیادی به نظام جذب و بهکارگیری نیروی کار وارد است و هماکنون بازار کار، هوشمندی لازم را ندارد و دانش زائد را میپذیرد. مشروح گفتوگو با علی باقر طاهرینیا رئیس مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی را در زیر میخوانیم: تنها مرجع رسمی که اشتغال دانشآموختگان را پایش میکنیم پیرامون پژوهش ویژهای که در زمینه اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی داشتید برایمان بگویید. طاهرینیا: طبیعتاً دغدغه مقام معظم رهبری درباره اشتغال دانشآموختگان مربوط به همین محاسبات است که ببینیم چه تعداد از دانشآموختگان توانستهاند جذب بازار کار شوند که ما نیز همین موضوع را رصد میکنیم. ما تنها مرجع علمی هستیم که به شکل رسمی و علمی اشتغال دانشآموختگانمان را پایش میکنیم و اطلاعاتمان در این مورد جزء معتبرترین اطلاعات است. * سالانه ۷۰۰ هزار دانشجو فارغالتحصیل میشوند در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی اشتغال دانشآموختگان یکسال را پایش و فرض میکنیم دانشآموختگان ۴ سال پیش که ۲ سال سربازی رفتند و دو سال هم جویای کار بودند امروز در چه وضعیتی قرار دارند؛ بنابراین اشتغال پروسهای دارد و طبق این فرمول دانشآموختگان را رصد میکنیم. به طور میانگین در یکسال ۷۰۰ هزار دانشجوی فارغالتحصیل داریم. براساس آمارها بیشترین اشتغال در بین مقاطع مختلف در دوره دکتری است. به طوری که میتوان گفت شانس اشتغال در مقاطع بالاتر بیشتر است و برای اینکه بازار کار زنده و پویا باشد، باید نیروی تحصیل کرده با مدرکی که کفایت میکند جذب بازار کار شود و بازار کار نباید مهندس را به جای تکنسین جذب کند. به عنوان مثال اگر کار بخش خصوصی با تکنسین راه میافتد قاعدتاً نباید مهندس جذب کند؛ متأسفانه در بخشهای صنعتی و خصوصی به این نکته توجه نمیشود و یک دانش زائد در حوزه کار وجود دارد. * فارغالتحصیلان مقطع دکتری شانس بیشتری برای اشتغال دارند پیرامون دانش زائد بیشتر برایمان بفرمایید. طاهرینیا: مفهوم دانش زائد این است که یک گروه صنعتی، مهندس استخدام میکند ولی در ازای آن کار تکنسین از این فرد میخواهد؛ بنابراین در این صورت نیاز نبوده که این فرد لیسانس بگیرد بلکه میتوانسته با همان مدرک تکنسین و کاردانی وارد بازار کار شود. متأسفانه اشکالات زیادی به نظام جذب و بهکارگیری نیروی کار وارد است. دانش زائد یعنی انتظارات و نارضایتی بیشتر و فرصت کاری که از دست رفته است. در حال حاضر طبق آمارها مقطع دکتری با ۶۷ درصد شانس اشتغال بیشتری دارد و بعد از آن اشتغال در حوزه تحقیق و توسعه و حوزههای مختلف. به عنوان مثال فردی پس از سالها مدرک دکتری کسب میکند به امید اینکه بتواند بهرهوری خوبی داشته که متأسفانه با بازار کار خوبی مواجه نمیشود و با مدرک لیسانس استخدام میشود که این همان دانش زائد است. در حال حاضر فارغالتحصیلان اشتغال در مقطع دکتری ۶۷ درصد، کارشناسی ارشد ۵۷ درصد است و کاردانی که باید بیشترین اشتغال را داشته باشد، کمترین اشتغال را دارد که در کل حدود ۳۳ درصد است دانش زائد یعنی دانشی که به کار بازار و بازار هدف نیامده است ولی شخص از منابع دولت استفاده کرده و برای آن دانش، وقت گذاشته و عمرش را هدر داده و مدرک گرفته است. در حال حاضر فارغالتحصیلان اشتغال در مقطع دکتری ۶۷ درصد، کارشناسی ارشد ۵۷ درصد است و کاردانی که باید بیشترین اشتغال را داشته باشد، کمترین اشتغال را دارد که درکل حدود ۳۳ درصد است. بازار کار هوشمندی لازم را ندارد چرا مقطع کاردانی کمترین اشتغال را دارد؟ طاهرینیا: هم اکنون بازار کار، هوشمندی لازم را ندارد و دانش زائد را میپذیرد. دلیل اینکه فارغالتحصیلان کاردانی بیکاریشان بیشتر است یک دلیلاش به فرهنگ حاکم بر بازار کار برمیگردد و دلیل بعدیاش نیز به فرهنگ حاکم به خانوادهها بازمیگردد که این خانوادهها تحصیلات بالاتر را نشانه شخصیت اجتماعی، منزلت اجتماعی و طبقه اجتماعی میدانند؛ لذا اساساً از اول تکنسین را نمیپذیرند. بیکاری تکنسینها تابع عوامل مختلفی است و اگر فرهنگ کلی نسبت به کسب و کار اصلاح شود خانوادهها و تکنسینها میپذیرند که بعد از گذراندن یک مقطع تحصیلی دیگر ادامه تحصیل نیاز ندارند و با حضور در بازار کار میتوانند به خوبی رشد کنند. علوم پزشکیها بیشترین شانس اشتغال را دارند در حال حاضر کدام رشتههای تحصیلی شانس اشتغال بیشتری دارند؟ طاهرینیا: طبیعتاً حوزه علوم پزشکی با حدود ۶۳ درصد شانس بیشترین اشتغال را در بین حوزههای مختلف دارد. بعد از آن نیز بیشترین اشتغال برای رشتههای علوم انسانی با ۴۵ درصد، فنی و مهندسی با ۴۱ درصد و درنهایت کشاورزی، علوم پایه و هنر است. زمانی که به بازار کار توجه داریم این اعداد معنا و مفهوم دارد، اما باید توجه داشته باشیم بخش عمدهای از علوم پایه تربیت پژوهشگر و حرکت در مرزهای علم است؛ بنابراین رشته فیزیک و رشتههای مختلفی داریم که حرکت در مرز دانش را تعقیب میکنند. رتبه یک اشتغال مربوط به دانشگاه فرهنگیان است در بین زیرنظامها کدام دانشگاهها بیشترین اشتغال را دارند؟ طاهرینیا: قطعاً بیشترین اشتغال مربوط به دانشگاه فرهنگیان با ۹۸ درصد است که نبود این ۲ درصد هم مربوط به ریزش، انصراف و عدم مراجعه دانشجویان است؛ بنابراین با توجه به متعلق خدمت بودن، رتبه یک اشتغال مربوط به دانشگاه فرهنگیان است و بعد در حوزه وزارت بهداشت، دانشگاه علمی کاربردی و دانشگاه آزاد است. البته ناگفته نماند دانشآموختگان دانشگاههایی مانند آزاد و علمی کاربردی قبل از ورود به دانشگاه شاغل هستند و زمانی که فارغالتحصیل میشوند دانشآموخته شاغل محسوب میشوند ولی دانشجویان فنیوحرفهای فارغالتحصیل هنرستان هستند و قبل از ورود به دانشگاه شاغل نبودهاند که دانشآموختگان شاغل این دانشگاه در اصل دانشآموخته خالص شاغل تلقی میشوند در حالی که دانشآموختگان دانشگاههای علمی کاربردی و آزاد از قبل شاغل بودهاند. اعطای بورس دکتری پیوسته به دانشجویان وزارت علوم برای برخی رشتههای تحصیلی که مازاد هستند و بازار کار خوبی ندارند چه اقدامی انجام داده است؟ طاهرینیا: حمایت از رشتههایی که به حوزه علوم نظری و محض مربوط میشود، ناظر به بازار کار نیست. طبیعی است وظیفه دولت، حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی این است که تابع رشتههای علوم انسانی در رشتههای خاص باشد و حمایت از این رشتهها برآمده از ارادهای خاص از ایدولوژیهای جمهوری اسلامی است. علوم ریاضی، مادر رشتههایی است که فنی و مهندسی است ولی متأسفانه جامعه برای رشتههای علوم پایه مانند ریاضی هزینه نمیکند. دولت باید برای این رشته هزینه کند و دانشجویان را به ادامه تحصیل در این رشته دعوت کند تا دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی دیگر نگران شغل نباشند. یکی از بهترین اقداماتی که وزارت علوم انجام داده اعطای بورس تحصیلی به رتبههای کنکور برای تحصیل در دانشگاههای خاص است. همچنین برای تحصیل دانشجویان در رشتههای خاص بورس دکتری پیوسته تعریف کرده تا افرادی که در رتبههای برتر در رشتههای ریاضی، فیزیک و فلسفه تحصیل میکنند از ابتدا بورس پیوسته دکتر شوند و حقوق دریافت کنند که خوشبختانه کار بسیار عاقلانهای است. در سنوات گذشته بیشترین کاهش را در داوطلبان ریاضی و فیزیک شاهد بودیم که در ۴-۲ سال دیگر نیز شاهد خالی شدن صندلیهای رشتههای علوم محض خواهیم شد. اگر کشوری در رشتههای علوم محض پیشرفت نکند به هیچ وجه در رشتههای فنیومهندسی، صنایع دفاعی و امنیتی رشد نخواهد کرد. ریشه صنایع دفاعی ما در علوم ریاضی و رشتههای بیس و مبنایی است که باید آنها را تقویت کنیم. ایجاد گروه مطالعات نظری در پژوهشگاه از اقدامات ویژهای که در پژوهشگاه برای حل مشکلات نظام آموزشی عالی انجام میدهید برایمان بگویید. طاهرینیا: یکی از دغدغههای مهم ملی و بینالمللی این است که آینده دانشگاهها چه میشود؟ همه نگران هستند با تحولات پیرامونی حوزه هوش مصنوعی و فناوری آینده دانشگاهها دستخوش چه تغییرات بنیادینی خواهد بود؟ در نظامهایی مانند جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام ایدئولوژیک، آرمانهای بلندی مثل آرمانهای تمدنسازی و افق تمدنسازی داریم و حتماً باید از هم اکنون طرحی درمورد دانشگاههای آینده داشته باشیم. اینکه دانشگاه آینده در جمهوری اسلامی ایران، آینده دانشگاه در سپهر ایران اسلامی چه مختصاتی خواهد داشت، این دغدغه مهمی است. در مؤسسه پژوهش برنامهریزی آموزش عالی، در حال ایجاد گروه پژوهشی جدیدی تحت عنوان «گروه مطالعات نظری» هستیم. گروه مطالعات نظری در آموزش عالی، با استفاده از اعضای هیأت علمی در رشتههای فلسفه اسلامی، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه و کلام و رشتههایی از این دست شکل میگیرد و اینها میآیند، طراحی کلی نسبت به دانشگاه تراز انقلاب اسلامی برای آینده به ما ارائه میدهد. این کار یک کار زیربنایی، تحولی و اساسی است. در مؤسسه پژوهش برنامهریزی آموزش عالی گروههای فعلی ما، گروههایی متناظر با گروههای پژوهش بینالملل هستند، گروههای اقتصاد آموزش عالی، مدیریت آموزش عالی متناظر با رشتههای بینالمللی هستند. گروهی که ناظر به دغدغه و مأموریت نظام جمهوی اسلامی باشد. در حال تأسیس گروهی که دغدغه معماری دانشگاه سازگار با زیست بوم ایرانی اسلامی را داشته باشند، هستیم. از این گروه انتظار داریم چارچوب و سازه نرم دانشگاه تراز انقلاب اسلامی را برای ما طراحی کند. دانشگاهها باید در تراز انقلاب اسلامی و تمدنساز باشند این دانشگاه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ طاهرینیا: تجربه جهانی نشان میدهد که نسلهای مختلف دانشگاهی نسخه بلااثری برای حیات دانشگاهها است. ابتدا باید دانشگاه کارآفرین، بعد دانشگاه مسؤولیتپذیر و بعد از آن دانشگاه سبز داشته باشیم که اینها نسخههای تسکینی موقت هستند. دانشگاهی که انتظار و نیاز داریم در تراز انقلاب اسلامی و تمدنساز باشد، فراتر از این مؤلفههای ادبیات نسلهای دانشگاهی است. ۵ نسل دانشگاهی آموزش محور، پژوهش محور، کارآفرین، مسؤولیتپذیر و دانشگاه سبز داریم که خوب هستند ولی هیچکدام کافی و جامع نیستند. اساساً نظامات تألیف نسلهای دانشگاهی حاکی از آن است که این تألیف انقضایی است؛ یعنی تاریخ مصرف ندارد و انفعالی است؛ یعنی به بیرون نگاه میکند تا طبق نیازها یک نسخه بپیچد. اقتضایی است؛ یعنی در حال حاضر چه چیزی نیاز داریم. دانشگاه تراز تمدن اسلامی دانشگاه تمدنساز و تراز انقلاب اسلامی، دانشگاهی فرانسلی است و افق دوردست را میبیند. دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، دانشگاه چند ساحتی است؛ یعنی دنیای مردم را آباد و آخرتش را هم ارتقاء دهد و به تعالی بشر، انسان، اخلاق، محیط پیرامون و زیست بومش کمک کند. دانشگاه کارآفرین در بهترین حالت، کارگاه است. یک کارگاه برای تولید پول و خلق ثروت دیگر بیشتر از این نمیخواهد. دانشگاه در تراز تمدن اسلامی، دانشگاهی است که اخلاق و معنویت را در کار پیشرفت و توسعه میخواهد و دانشگاه مدل زیست بوم جمهوری اسلامی ایران باید برخوردار از اخلاق، معنویت، توسعه و پیشرفت باشد. پروژه چند ماهه یا چند ساله است؟ طاهرینیا: در حال ایجاد گروه پژوهشی هستیم و این گروه همیشه هست. انشاءاله ظرف چند ماه آینده پذیرش اعضای هیأت علمی را انجام میدهیم و گروه اعضای هیأت علمی شکل میگیرد و کار مطالعاتیاش را انجام میدهد. این کار مبنایی است، کاری نیست که در بازه زمانی یک تا ۶ ماهه جواب بدهد. طراحی دانشگاه سازگار با زیست بوم ایران؛ یعنی تدوین سند تحول آموزش عالی کشور است. جامعه باید توجه به علم را در دستور کار قرار دهد عدم ارتباط دانشگاه و صنعت را در چه میبینید؟ طاهرینیا: در ادبیات حوزه علم و فناوری، سابق بر این از یک ارتباط خطی صحبت میشد و آن ارتباط خطی بین صنعت و دانشگاه بود که باعث تشکیل دفاتر علم و صنعت شد. در این رابطه صنعت، دانشگاه را و دانشگاه، صنعت را مقصر میداند. این ارتباط اساساً نباید خطی باشد. گره کار اینجاست که ارتباط را خطی تعریف کردیم و هر دو طرف هم، طرف مقابل را مقصر میدانند، در حالی که این ارتباط، ارتباط چهارضلعی است و خطی نیست بلکه یکطرف آن دانشگاه و طرف دیگر صنعت و طرف دیگر جامعه و از یک طرف آن دولت قرار گرفته است. ارتباط بین صنعت و جامعه زمانی برقرار میشود که دولت هم وسط باشد، ارتباط دانشگاه و صنعت تمام مشکلات را حل نمیکند؛ بلکه دانشگاه باید با جامعه در ارتباط باشد. جامعه باید دغدغه دانشگاه را داشته باشد ارتباط بین صنعت و جامعه زمانی برقرار میشود که دولت هم وسط باشد. ارتباط دانشگاه و صنعت تمام مشکلات را حل نمیکند؛ بلکه دانشگاه باید با جامعه در ارتباط باشد. جامعه باید دغدغه دانشگاه را داشته باشد. امروزه یکی از کلیدواژههایی که در ادبیات علمی مهم است و باید به آن توجه کرد، مردمیسازی علم است. مردمیسازی علم یعنی چه؟ یعنی اینکه جامعه باید نسبت به رویدادهای علمی حساسیت داشته باشد و از اتفاقات خوب علمی خرسند شود و از ناکامیهای علمی ناخرسند باشد. این میشود جامعهای که علم در آن جامعه نهادینه و مردمی شده است. جامعهای که در آن علم نهادینه و مردمی شده باشد، دانشمندان و معلمانش هم تکریم میشوند و تولید علم را افتخار میدانند. یکی از کارهایی که ما باید روی آن کار کنیم و رسانه اینجا بازیگر اصلی است، مردمیسازی علم است. برای مردمیسازی یک بخش مسؤولیت با جامعه است که نسبت به اتفاقات علمی و پیشرفتهای علمی حساس باشد، تعقیب کند، واکنش داشته باشد. یک مسؤولیت بزرگ هم متوجه خود دانشگاهها است، دانشگاهها هم از حریم محصول، از ادبیات تخصصی، از ادبیات دانشگاهی بیرون بیایند و علم را به زبان ساده به مردم عرضه کنند. به این گفته میشود؛ ترویج علم. برای مردمیسازی علم، دانشگاه باید ترویج علم را در دستورکار قرار بدهد. جامعه باید توجه به علم را در دستورکار قرار دهد. مثال روشن این است استاد فلسفه ما وقتی میآید در رسانه؛ فلسفه برای کودک آموزش میدهد، این یعنی مردمیسازی علم از سمت دانشگاه. در بسیاری از کشورهای دنیا صنعت در دانشگاه نمایندگی دارد. اصلاً ساختمان دارد، دوستان ما که تجربه بینالمللی دارند میگویند در دانشگاهی مانند کره، شرکتهای بزرگ خودرویی ساختمانهایی دارند که هم در آن خدمات علمی، پژوهشی و آزمایشگاهی ارائه میدهند و هم به دانشجویان کمک میکنند تا در صنعت موفق شوند. فارس: در ایران هم دانشگاه جامع علمی کاربردی را داریم که وقتی به فرد مجوز تأسیس میدهد که اشتغال دانشجو داشته باشد. طاهرینیا: بحث علمی و کاربردی ایجاد واحدهایی در جوار صنعت است. یعنی میگوییم شما شرکت نساجی دارید که کنار آن یک واحد علمی و کاربردی به آن میدهیم تا کاردانیهای مرتبط به نساجی را آموزش و تحویل صنعت دهد.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات