تازه ها
به گزارش بازارکار، مجتبی شریعتی نیاسر، مترجم کتاب بهمن در راه است و معاون سابق آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در نشست نقد و بررسی این کتاب از پنجمین دوره طرح ملی فصل سخن که به همت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی تهران برگزار شد، با تأکید بر ضرورت ایجاد چندین تحول در نظام آموزشی کشور، اظهار کرد: نخستین مصداق آن تحول در در نظام یاددهی و یادگیری است. از سالهای پیش از انقلاب تاکنون آموزشهای سنتی حضوری بوده بدین نحوه که دانشجو و استاد بر سر کلاس درس حاضر میشدند پس از ارائه مطالبی که شاید با طرح پرسشی از سوی دانشجو هم همراه باشد آزمونی برگزار و نمراتی داده میشد، بهعبارتی کلاسهای درس استادمحور بودند و همچنان استادمحور باقیمانده است حال آنکه باید نظام آموزشعالی از استادمحوری به دانشجومحوری تغییر کند.
وی با بیان اینکه با گذشت سالها حتی شکل کلاسهای آموزشی تغییری نکرده است، ادامه داد: در کشورهای پیشرفته صندلیها گرداگرد چیده شدهاند و دانشجو و استاد با یکدیگر بحث و گفتوگو کنند تا نقد و اصلاح و در پی آن یادگیری انجام شود. حال اگر استادی در ایران چنین رفتار کند مورد انتقاد قرار میگیرد.
مترجم کتاب بهمن در راه است، تحول در برنامهریزی را دومین مصداق تحول در نظام آموزشعالی کشور برشمرد و افزود: من از دوران کودکی بخاطر دارم که مدارک تحصیلیث به لیسانس، فوقلیسانس و دکترا محدود میشد که امروز هم چنین است این در حالی است که من بیش از ۳۰ سال پیش که در انگلستان تحصیل کردهام مدلهای متنوعی از مدارک تحصیلی وجود داشت؛ اما ما امروز در صورت وجود مشکل به دانشجو مدرک فوقدیپلم ارائه میکنیم.
*طرح ایده ادغام دانشگاههای مهارتی کشور و راهاندازی دانشگاه ملی مهارتی در وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری
رئیس دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه تهران، با اشاره به راهاندازی دانشگاههای مهارتی چون دانشگاه جامع علمی کاربردی و فنی حرفهای طی ۲ دهه گذشته تاکنون در کشور، گفت: زمانی در وزاتخانه موضوع ادغام آنها و تشکیل دانشگاه ملی مهارتی مطرح بود که بنا بر عللی اجرایی نشد.
وی، با اظهار تأسف از اینکه با راهاندازی دانشگاههای مهارتی فرهنگ آن در جامعه ایجاد نشد، در ادامه خاطرنشان کرد: امروز دختران پسران ما بهعلت فقر فرهنگی در اینباره حاضر نیستند در این دانشگاهها تحصیل و مدرک تکنسین اخذ کنند اما در مقابل حاضریم به تکنسین خارجی حقوق ارزی و دلاری بدهیم تا پیچ و مهره صنعتی کشور را سفت کند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با تأکید بر ضرورت کوتاه شدن زمان تحصیل دانشجویان از مقطع کارشناسی تا دکترا گفت: باید دوره ۴ ساله لیسانس نظیر دیگر کشورهای پیشرفته کوتاه شود. بهعنوان مثال در کشورهای خارجی بهخصوص برای دانشجویان مستعد و تاپ دورههایی وجود دارد بدیننحو که یک مقطع سر کار هستند در مقطع دیگری تحصیل میکنند اما در مقابل دورههای فولتایم ۳ ساله هم وجود دارد.
*انتقاد از وجود آییننامه مدیریتی واحد برای همه دانشگاههای کشور
شریعتی، سومین تحول را تفکیک دانشگاهها برشمرد و افزود: زمانی در کشور حدود ۲۸۰۰ دانشگاه وجود داشت که ۶۰۰ دانشگاه آنرا حذف کردیم و هماکنون حدود ۲۰۰۰ دانشگاه در کشور فعالیت دارند، غیر از دانشگاههای آزاد و غیر انتفاعی بقیه دانشگاهها یک آییننامه مدیریتی در آنها حاکم است این در حالی است که نباید همه دانشگاهها را با یک مقیاس سنجید پس تحول در نظام مدیریتی یک ضرورت است.
وی، با تأکید بر اینکه آییننامه مدیریتی دانشگاههای تهران و بزرگ کشور باید متفاوت از دانشگاههایی در مناطقی چون سراوان و ایلام باشد، ادامه داد: باید به دانشگاههایی چون دانشگاه تهران که نماد آموزشعالی کشور است توجه ویژهای شود. چرا همیشه در دنیا دانشگاههایی چون آکسفورد، کمبریج، ام.آی.تی، برکلی، استنفورد، میشیگان و برخی دانشگاههای ژاپن در توکیو مطرح هستند چون این دانشگاهها استثنائاً مورد توجه حمایتی ویژه دستگاههای اجرایی و حکومتی هستند که این تحول در نظام اجرایی را میخواهد.
معاون سابق آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور، در ادامه توضیح داد: باید به این دانشگاهها اجازه داد با جامعیت به همه رشتهها ورود جدی داشته باشند و دورههای کلاسیک برگزار کنند.
شریعتی، تحول در نظام حکمرانی در آموزشعالی را چهارمین تحول ضروری دانست و خاطرنشان کرد: ما همچنان یک وزارت علوم، تحقیقات، فنآوری داریم که آموزشعالی در همه دانشگاهها را مدیریت میکند در کشور پهناوری چون ایران با تعدد مراکز آموزشعالی و جمعیت دانشجویی بیش از ۳ میلیون و ۹۰ هزار عضو هیأت علمی و با وجود تعدد زیر نظامهای آموزشی نظیر غیر انتفاعی، پیامنور، دانشگاه جامع علمی کاربردی، فنی حرفهای و ... نمیتوان یک شیوه مدیریتی را اعمال کرد و نیازمند اصلاح نظام حکمرانی هستیم.
*تأکید بر ضرورت تفویض اختیار به دانشگاههای سطح یک کشور
وی، در ادامه توضیح داد: ما باید دستکم به دانشگاههای سطح یک تفویض اختیار بدهیم باید دیوار بیاعتمادی به این دانشگاهها را پایین بیاوریم، چون همه کسانی که هماکنون نظام آموزشعالی را مدیریت میکنند از این دانشگاهها هستند. دانشگاههای بزرگی چون صنعتی اصفهان، اصفهان، شیراز در نظام آموزشعالی ریشه دارند و باید به آنها اعتماد کرد این دانشگاهها باید خودشان برای جذب عضو هیأت علمی، ایجاد رشته جدید و ... برنامهریزی کنند چرا باید مجوز آنرا دستگاه آموزشعالی صادر کند؟
مترجم کتاب بهمن در راه است، با بیان اینکه برای اینکار سیستم باید اصلاح شود، افزود: با تحول در نظام حکمرانی و تفویض اختیار به دانشگاههای بزرگ دستکم این امکان فراهم میشود که این دانشگاهها، دانشگاههای محور باشند و مدیریت دانشگاههای استانی را برعهده بگیرند.
شریعتی، تحول بعدی در نظام آموزشعالی را انطباق شغل و تحصیل برشمرد و افزود: به اعتقاد من یکی از مترقیترین مصوبه آموزشعالی در دهه گذشته طرح تحول در آموزشعالی بود که پس از طرح در شورایعالی انقلاب فرهنگی با اصلاحاتی تصویب شد اساس تحول آموزشعالی را در ۱۰ بند بود که یکی از بندهای آن انطباق تحصیل با اشتغال است که بخشی از آن به آموزشعالی و بخشی به فرهنگ جامعه و نظام حکمرانی مدیریت اجرایی کشور مربوط میشود.
وی، با ارائه مثالی توضیح داد: امروز دانشآموخته مکانیک با گرایش نانومکانیک در صنعت ما جایی ندارد، حال آنکه با تحول هماهنگ با سایر دستگاههای اجرایی و ایجاد فرهنگ آن در جامعه میتوان این مشکل را برطرف کرد.
رئیس دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه تهران، تحول بعدی را در فرآیند امر آموزش دانست و گفت: من استاد هرگز حاضر نیستم مطالب آموزشی(جزوات آموزشی) خودم را در اختیار دانشجو قرار دهم در حالیکه در دنیای کنونی این وضعیت کاملاً متحول شده است، در دنیا کلاسهای چندین هزار نفره وجود دارد بهعبارتی در حال استفاده از فضاهای دیجیتال هستند.
شریعتی، افزود: امروز شما میتوانید بهترین جزوات، مطالب و کتابهای آموزشی را از شبکههای آموزشی دنیا دریافت کنید اما متأسفانه این موضوع هنوز در ایران جا نیفتاده است من نمیتوانم کلاس درسم را با دانشجویان دیگر دانشگاهها چون امیر کبیر و ... جوینت کنم چون منع قانونی دارد و ما ملزم به رعایت آن هستیم در حالیکه با ایجاد تحول این امکان فراهم میشود کلاس حضوری من آنلاین در سراسر کشور منعکس شود.
*تشکیل جلسات مباحثه نمونه بارز دانشجومحوری در آموزشعالی
وی، ۲ ویژگی نظام آموزشی حوزوی را ارزشمند دانست و خاطرنشان کرد: یکی اینکه آموزش حوزوی مبتنی بر مشاوره است طلبهها دائماً در حال مشورت و مباحثه با یکدیگر هستند که همان نخستین تحول دانشجومحور بودن است و دوم آنکه هر طلبهای این امکان را دارد که هر مجعی را انتخاب و پای درس آن بنشیند. همه این موارد رویکردهای تحولی است که باید به آنها اندیشیده شود.
مترجم کتاب بهمن در راه است، مصداق تحول در ارتباطات بینالمللی را نوع دیگری از تحول ضروری عنوان و خاطرنشان کرد: در دنیای امروز نمیتوان از دنیای خارج فاصله گرفت اگر ما با دنیا پیش نرویم کشورهای پیشرفته به گوشیهای ما میآیند این تحول تا حدودی بحث مهاجرت را حل و یا تعدیل میکند.
شریعتی، تحول در نظام مالی و اقتصادی را آخرین نکته برشمرد و توضیح داد: بنگاه اقتصادی با اقتصاد آموزشعالی کاملاً متفاوت است. من به این موضوع که دانشگاه بنگاه اقتصادی است اعتقادی ندارم اما از آن سو به اقتصاد در آموزشعالی باور دارم. باید به اقتصاد آموزشعالی بهدرستی توجه شود.
وی، با بیان اینکه علم باید نافع باشد نه به معنای انتفاع شخصی بلکه به مفهوم سرمایه ملی، گفت: علمی که به ثروت و فنآوری تبدیل نشود سودمند نیست. بارها این مطلب را بهدرستی شنیدهایم که ایران در دنیا در زمینه نانو ، بیو و ... در رتبههای نخست جهانی قرار دارد اما این رتبه در تولید دانش است یا در تبدیل دانش به فنآوری و تبدیل آن به ثروت است؟ اگر چنین نیست باید بازنگری داشته باشیم. تا علوم نانو و بیو در سطح ملی سودمند باشد.
*وجود آموزشهای دیجیتال ویژگی دانشگاههای نسل ششم
معاون سابق آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور، در بخشی از سخنانش درباره نسلهای مختلف دانشگاهی توضیح داد: نسل اول دانشگاه دانشگاههای آموزشی، نسل دوم آموزشی و پژوهشی، نسل سوم آموزش، پژوهش و فنآوری محور، نسل چهارم آموزشی، پژوهشی، فنآوری و کارآفرینمحور و نسل پنجم آموزشی، پژوهشی، فنآوری،کارآفرین و جامعهمحور بودند و بالاخره نسل ششم علاوهبر همه این ویژگیها آموزشهای دیجیتال را هم بههمراه دارند.
در ادامه این نشست، دکتر حسین عباسیان، عضو هیأت علمی گروه مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی، با بیان اینکه برای نقد و بررسی یک کتاب باید نویسنده کتاب هم حضور داشته باشد، در ادامه اظهار کرد: نکات در جلسه نقد و بررسی مطرح میشود که نویسنده را متوجه زوایای دیگر موضوع میکند. البته در کتابهای ترجمهشده نمیتوان زیاد بر روی محتوا صحبت کرد.
وی، بحث درباره محتوای کتاب را منوط به حضور خود نویسندگان کتاب دانست و خاطرنشان کرد: در کتابهای ترجمه اگر نقد و بررسی هم انجام شود باید درباره اصول ترجمه باشد. برای کتابهای ترجمه باید به فضایی که کتاب به نگارش در آمده است و به فشارهای اقتصادی در تمام حوزهها بهویژه آموزشعالی توجه داشت.
*کتاب «بهمن در راه است» تلنگری برای مدیران آموزشعالی کشور است
این عضو هیأت علمی گروه مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی، با بیان اینکه کتاب یک پیشینه علمی دارد و بر مبنای اصول علمی نوشته شده است، افزود: در جلسه پیشفرضهایی مطرح شد از یک دید این موضوع صحیح است اما به زعم من قرار بر این نبود که نویسندگان کتاب جامع آموزشعالی را تألیف بکنند که به تمام زوایای آن بپردازند این کتاب قرار است تلنگری برای مسئولان نظام آموزشعالی باشد تا با دیدگاههای سنتی به مدیریت ادامه ندهند.
عباسیان، با بیان اینکه دکتر شریعتی در زمان تصدی پست مسئولیت در وزارتخانه دغدغههای اصلی دانشگاه را دیده و تجربه کردهاند، در ادامه خاطرنشان کرد: از اینرو این کتاب را کتابی دیدند که قابلیت ترجمه را داشته است، خانم احتشام دانشجوی منتقد هم مطرح کردند ما اگر بخواهیم تنها به جنبههای مالی نگاه بکنیم و بیشتر بحثهای اقتصادی را پیش ببریم موضوع و رسالت اصلی دانشگاه یعنی علم و دانش را بهعنوان یک کالا و دانشجو را مشتری صرف بدانیم شاید زاویه دیگر بحث علمی که بحث معنویت و خدمت به جامعه است بهدست فراموشی سپرده شود، البته بخشی از این موضوع به نداشتن تجربه در حوزه آموزشعالی مربوط است. کسانی که در حوزه آموزشعالی فعالیت میکنند از دغدغههای اصلی آموزشعالی از جمله محدودیت منابع مالی آگاه هستند.
*با وجود محدودیت منابع مالی در آموزشعالی ناگزیر از درآمدزایی دانشگاهها هستیم
وی، افزود: زمانی دکتر شریعتی در مصاحبهاشان به موضوع خوبی اشاره کردند از ایشان پرسیده شد چرا طرح آمایشی آموزشعالی آنطور که باید و شاید به سرانجام نرسید؟ پاسخ دادند یکی از علل اصلی آن محدودیت منابع مالی بود. زمانی که با موضوع محدودیت مالی روبهرو هستیم ناگزیریم در جایی بحث درآمدزایی را در دانشگاه مطرح بکنیم.
این عضو هیأت علمی گروه مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی، ادامه داد: اگر از زاویه اقتصادی به این موضوع نگاه نکنیم نخستین کاری که دانشگاه باید به بقا و حیات خود ادامه دهد و یک سازمان برای ادامه بقا خود علاوهبر منابه انسانی به منابع مادی هم نیاز دارد.
عباسیان، با بیان اینکه گفته شود دانشگاه یک بنگاه اقتصادی است بحثی اغراقآمیز است، در ادامه تصریح کرد: اگر دانشگاه یک بنگاه اقتصادی تلقی شود و هدفش تنها مدرکگرایی باشد در کتاب عنوان شده است در اینصورت خروجی دانشگاه غیر از بحث مدرک در بازار و فضای توسعه کشور چه خواهد بود؟
وی، با بیان اینکه آقای دادگستر بهخوبی به مباحث زیربنایی سیاستگذاری اشاره کردند، در ادامه افزود: ایشان عنوان کردند ایده اصلی این کتاب از بحث تمرکززدایی آمده است. من معتقدم این کتاب کاملاً براساس زمان نگارش کتاب و فعالیتهای نویسندگان نوشته شده است و واقعیت این است نمیتوان روی بحث محتوای آن حرف خاصی زد اما میتواند برای مدیران آموزشعالی تلنگری باشد.
این عضو هیأت علمی گروه مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی، ادامه داد: اگرچه این کتاب در سال ۲۰۱۳ به رشته تحریر درآمده است اما هنوز هم میتواند راهنمای خوبی برای دستاندرکاران حوزه آموزشعالی باشد. که دستکم بتواند در مسیر توسعه کشور کمک کند.
*ترجمه کتاب «بهمن در راه است» روان و قابل فهم است
عباسیان، درباره ترجمه این کتاب گفت: این کتاب ترجمه سلیس، روان و قابل فهمی دارد که به علم، تخصص و تجربه دکتر شریعتی مربوط میشود آنچه که در کتابهای ترجمه نقد وارد است این است که واژهها و اصطلاحات آنطور باید و شاید ترجمه نمیشوند و در تمام بخشهای کتاب یکسان نیستند اما درباره این کتاب نمیتوان چنین گفت.
وی، تصریح کرد: در این کتاب همه واژههای تخصصی آموزشعالی بهدرستی و در همه بخشها یکسان ترجمه شدهاند از اینرو بهلحاظ ساختار ترجمه و توانمندی گرامری نقدی به آن وارد نیست.
این عضو هیأت علمی گروه مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی، با اشاره به بحث محدودیت منابع مالی دانشگاهها و دولت سیاستهای کنونی برای درآمدزایی دانشگاهها نکته منفی تلقی نمیشود، افزود: هماکنون دانشگاههای مادر بهویژه دانشگاههای سطح یک در موضوع درآمدزایی موفق هستند و به این قضیه ایرادی وارد نیست.
عباسیان، اظهار امیدواری کرد که برای نقد و بررسی کتابها، کتابهای تألیفی در نظر گرفته شوند که بتوان محتوای آن را با حضور نویسندگانشان نقد کرد.
زهرا احتشام، دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، هم درباره این کتاب گفت: کلیت این کتاب میخواهد به تغییرات عظیم در اقتصاد جهانی در مرحله نخست اقتصاد دانشبنیان، مسایل و مباحث ظهور فنآوریهای نوین، اکوسیستم استارتآپی و ... سپس تأثیراتی که این موضوعات میتواند در حوزه آموزشعالی و دانشگاه بگذارد، بپردازد و بهنحوی دانشگاه را مجبور به تغییر کند.
*ریشههای تز اصلی کتاب را میتوان در ادبیات علمی مدیریت آموزشعالی بررسی کرد
وی، ادامه داد: ریشههای تز اصلی کتاب را هم میتوان در ادبیات علمی مدیریت آموزشعالی بررسی کرد. دقیقاً آنجایی که ما از نسلهای مختلف دانشگاهی در ادبیات مدیریت آموزشعالی صحبت میکنیم. یعنی از ۵۰ سال گذشته (نیمه دوم قرن ۲۰ ) از نسل سوم دانشگاهی به بعد که نسل کارآفرینی دانشگاه بود و سپس دانشگاههای منطقهای با هدف کمک به توسعه منطقهای تشکیل شد و نسل پنجم دانشگاه که فنآوری در آن مطرح بود زمزمههای آن از قرن ۲۱ آغاز شد و در نهایت نسل ششم دانشگاه یا همان دانشگاههای دیجیتالی بود.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، با بیان اینکه متن این کتاب ساده، روان و عامهپسند است، ادامه داد: اگر ادبیات علمی آن کنار گذاشته شود ما بسیار ملموس و عینی میتوانیم همه مطالب این کتاب را در جامعهای نزدیک به خودمان یعنی همان دانشگاه تهران لمس کنیم. اما چگونه؟ کسی که کتاب را برای نخستین بار مطالعه میکند در مرحله نخست دانشگاه تهران را نظیر همان دانشگاهی میداند که دقتی به تغییرات زیر بهمن ندارد و قرار است به یکباره بهمن سقوط کند.
احتشام، افزود: شاید این تصور از آنجا در ذهن افراد متبادر میشود که همچنان نقطه قوت دانشگاه تهران، همان برند و سابقهاش است یا اینکه دانشگاه تهران به دورههای تماموقت ۴ ساله و سپس دورههای طولانیمدت تحصیلی تأکید دارد و یا این دانشگاه، مهارتهای لازم را به دانشجویانش بهمنظور ورود به محیط و بازار کار نمیآموزد. پس نتوانسته ارتباط تنگاتنگی با اکوسیستم استارتاپی برقرار کند.
محسوس بودن تغییرات تدریجی در مدیریت دانشگاه تهران
وی، ادامه داد: بهعبارتی المانهای ظاهری دانشگاه تهران این تصور را در ذهن خواننده ایجاد میکند که این دانشگاه هم از همین دانشگاههاست اما با نگاه دقیقتر و موشکافانهتر در مییابیم که بسیاری از مسایل این دانشگاه بهتدریج تغییر کرده است بهعنوان مثال دانشگاه تهران یک مرکز آموزش ضمن خدمت داشت که دغدغهاش آموزش کارکنان دانشگاه تهران بود اما چند سالی است که بهسمت کانون ارزیابی تغییر کرده است و دغدغه این کانون عقد قرارداد با شرکتها و سازمانهای بزرگ است تا در این راستا نمایشگاه کار برگزار کند.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، برگزاری دورههای آموزشی آزاد در دانشکدههای مختلف از دیگر تغییرات دانشگاه تهران طی این سالها برشمرد و افزود: راهاندازی رشتههای جدید، نظیر رشته مدیریت آموزشی با گرایش سازمانی با هدف حل مسایل کاربردی، برگزاری دورههای آموزشی پارهوقت و ... است.
احتشام، با بیان اینکه با این تغییرات درونی بسیاری از سبکها هم در حال عوض شدن هستند، ادامه داد: در نسلهای مختلف دانشگاهها تغییراتی رخ داده است، همیشه در تغییرات اجتماعی و هم در کنشهای اجتماعی در تغییرات نسلی دانشگاهها این تغییر و تحولات همواره بوده است که متأسفانه یکسری از دانشگاهها از آن جا ماندهاند.
وی، با بیان اینکه اما یکسری از دانشگاهها توانستهاند این تغییرات را مدیریت کنند، تصریح کرد: همه دانشگاهها در مرحله نخست مقاومت در برابر تغییر را داشتهاند اما دانشگاههای پیشرو با مدیریت تغییر کار را پیش بردند. واژه بهمن شاید ترسناک باشد اما تغییر همیشه بوده است برای برخی ترسناک و برای عدهای کاملاً طبیعی و امکانپذیر.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، با بیان اینکه باید به کل کتاب نگاهی پراکتیو و هالوستیک داشت، گفت: در بخش نخست کتاب پیشفرضهای مرسوم در دانشگاههای مدرن عنوان شده است براساس این پیشفرضها میپذیریم که تغییراتی در حال رخ دادن است و ما باید خود را با این تغییرات سازوگار کنیم.
*دانشگاه یک بنگاه اقتصادی است از پیشفرضهای کتاب بهمن در راه است
احتشام، درباره پیشفرضها هم توضیح داد: یکی از این پیشفرضهای اساسی آن است که دانشگاه یک بخش اقتصادی نظیر سایر بخشهای اقتصادی جامعه است بهعبارتی یک بنگاه اقتصادی است حتی در بخشی از کتاب عنوان میشود باید از قوانین سازمان تجارت جهانی پیروی کند.
وی، اینکه علم یک کالای قابل فروش است را پیشفرض دوم برشمرد و افزود: براساس سومین پیشفرض یادگیری فرآیند پردازش دادههاست همان چیزی که در مدیریت دانش بسیار معروف است چهارمین پیشفرض دانشجو را مشتری میداند و دانشگاه باید مشتریمحور باشد.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، ادامه داد: براساس پنجمین پیشفرض دانشگاه موظف است نسبت به کسب و کارها و شرکتهای تجاری و سازمانهای بزرگ پاسخگو باشد. گمان نمیکنم کسی با این ۵ پیشفرض مخالف باشد و کسی که نسلهای دانشگاهی را مطالعه بکند به این پیشفرضها میرسد.
احتشام، با بیان اینکه با یک بازتأمل باید دریابیم ما میتوانیم این پیشفرضها را تحمل بکنیم؟ گفت: بهعنوان مثال گفته میشود یادگیری فرآیند پردازش دادههاست و چنین عنوان میکنند که موسساتی ایجاد شده است که دیتاها را بهخوبی جمعآوری میکنند سپس پردازش و به مرحله دانش میرسانند و حتی به شرکتها مشاوره میدهند و به این خاطر نقش دانشگاهها کمرنگ میشود.
*این پیشفرض یادگیری فرآیند پردازش دادههاست بر مبنای انسانشناسی است
وی، با بیان اینکه این پیشفرض(یادگیری فرآیند پردازش دادههاست) بر مبنای انسانشناسی است، افزود: چون معتقد هستند مغز انسان کار پردازش را انجام میدهد و هوش مصنوعی را در آینده جایگزین انسان میکنند چون باور دارند انسان جز این نیست پس یادگیری هم جز این نخواهد بود که شما دیتا را به اطلاعات و سپس دانش تبدیل کنید.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، در ادامه خاطرنشان کرد: حال این پرسش مطرح میشود طبق این دیدگاه اگر یک هوش مصنوعی تولید شود که بتواند بهترین اشعار با بیشترین کیفیت و آرایههای ادبی و بهترین مضامین ادبی را به انسان تحویل دهد در اینصورت ما نیازی به حضور دانشجویان بر سر کلاسهای درس استاد فرهیخته و برجسته شفیعی کدکنی داریم؟ طبق این پیشفرض ما بینیاز هستیم.
احتشام، در ادامه تصریح کرد: زمانی گفته میشود علم یک کالای قابلفروش است یعنی علمی که میتواند درآمدزایی داشته باشد علم ارزشمندی است که در جای جای این کتاب به آن اشاره شده است. ناگزیر از تدریس برخی علوم(بدون درآمدزایی) نظیر تاریخ و باستانشناسی در دانشگاه هستیم اما در کتاب بیان میشود ارزش رشتههای فنی، هنری و مهارتی بیشتر شده است.
وی، در ادامه توضیح داد: چون پیشفرض این است که علم قابلفروش است یعنی اگر شما علمی داشتید که نتوانستید درآمد داشته باشید این علم ارزش ذاتی ندارد. زمانی مراکز علمی تمدنی ما که اتفاقاً علما در آن مراکز تحصیل میکردند از فقیرترین اقشار جامعه بودند چون به فروش علم اعتقادی نداشتند و معتقد بودن زکات علم در اختیار مردم قرار دادن است پس این افراد طبق این پیشفرضها ارزش چندانی ندارند.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، با بیان اینکه هماکنون دانشگاههای مدرن این افراد را طرد میکنند، گفت: این دانشگاهها برای ضریب دادن به علم و تکنیکی که درآمد داشته باشد ضریب بیشتری میدهد و یا در تقسیمبندی به آن دانشکدهای که توانسته درآمد بیشتری داشته باشد ضریب بیشتری در سیاستگذاری و ارزشگذاری میدهد.
*با ۵ پیشفرض کتاب بهمن در راه است علم ارزش ذاتی خود را از دست میدهد
احتشام، با بیان اینکه با این توضیحات علم ارزش ذاتی خود را از دست داده است، افزود: آیا واقعیت چنین است و با مبانی علمی ما همخوانی دارد؟ وقتی گفته میشود دانشگاه به بخش اقتصادی تبدیل شده است این صحیح است یا باید گفت دانشگاه یک نهاد تربیتی است؟ که باید برای آن سازوگار مالی تعریف شود؟
وی، ادامه داد: در برخی موارد ادبیات مدرن اشاره میکند اگر دانشگاه نتواند پول خود را در بیاورد تعطیلی آن بهتر است آیا واقعاً مبانی ما اینچنین است؟ وقتی ملاصدرا میگوید اگر روح انسان بخواهد مراتب صعودیاش از عالم مادی و مثالی به عالم ملکوت برود همین کافی است که با استادی با وجود گسترده تعامل پیدا کند و در محضر استاد زانو بزند. که با این پیشفرض نظریه ملاصدرا اصلاً قابل توجیه نیست.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، افزود: شاید این تصور ایجاد شود که شما با دانشگاه پویا و ایجاد تعامل با محیطهای استارتآپی مخالفید و باید همگی کنار گذاشته شوند. نه چنین نیست منظور من این است که با توجه به شرایط موجود و پارادایمیکه در آن قرار داریم این فوریت ایجاب میکند که ما هم خود را سازوگار کنیم اما بهعنوان یک فرد متخصص و فرهیخته تصور نکنید نقطه مطلوب این است. بهعبارتی اگر ما دانشگاهی با همه مختصات این کتاب و ادبیات مدرن داشتیم نقطه ایدهآل نیست در حالحاضر شرایط اقتضاء میکند که اینچنین خود را سازوگار کنیم.
احتشام، با بیان اینکه بهلحاظ مبانی انسانشناختی از بین رفتن ارزش ذاتی علم و تبدیل شدن دانشگاه به یک بنگاه اقتصادی ایدهآل ما نیست، در ادامه خاطرنشان کرد: و یا یادگیری صرفاً فرآیند پردازش دادههاغ تلقی شود شاید پرسیده شود مطلوب چیست؟ که این بحث مفصلی است که زمان اجازه صحبت در اینباره را نمیدهد.
*تأکید بر ضرورت همراهی تغییرات جهانی در آموزشعالی توأم با نسخه تمدنی و ایدهآلی
وی، با بیان اینکه کتاب شرایط وضع موجود را نقد کرده است، افزود: لازم به ذکر است اگر ضرورت و شرایط فعلی جهان ما را ناگزیر از ایجاد این تغییرات کرده است اما نباید فراموش کنیم که ما باید نسخه تمدنی و ایدهآلی هم داشته باشیم که ما به نقطهای نرسیم که حتی به گفته اندیشمندان تربیتی فرانسوی دانشگاه بهجای پاسخگویی به مردم به شرکتهای تجاری پاسخگو باشد.
این دانشجوی دکتری مدیریت آموزشعالی دانشگاه تهران، ادامه داد: به اعتقاد بسیاری از دانشمندان دنیا که در کتابی ذکر کردهاند دانش ذاتی علم و دانشگاه در حال از بین رفتن است و دانشگاه به یک بنگاه تولید ثروت تبدیل شده است در حالحاضر خود اندیشمندان غرب هم از این موضوع نگران هستند.
احتشام، توضیح داد: هدف از بخش دوم صحبتهایم این است پیشفرضهای مطرح شده در نسلهای جدید دانشگاهها مطرح میشود باید با مبانی انسانشناختی ما همخوانی داشته باشد و غفلت از این مورد سبب میشود امروز نظیر بسیاری از اندیشمندان منتقد غرب از این موضوع متأسف باشیم. علم ارزش ذاتی خود را از دست بدهد و یادگیری به یادگیری ماشینی تبدیل شود.
وی، اظهار امیدواری کرد که نسخه به روز مدیریت تغییر همگام با نسخههای مدیریت تمدنی آیندهنگر را داشته باشیم.
*ایده اصلی کتاب تمرکززدایی از پارادایمهای متأخر سیاستگذاری
در ادامه این نشست، محمدرضا دادگستر، دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، با بیان اینکه ایده اصلی این کتاب بر تمرکززدایی یکی از پارادایمهای متأخر سیاستگذاری است، افزود: این ایده از اواخر دهه ۱۹۷۰ با وقوع بحرانهای مالی در غرب بروز و ظهور کرد و تا سال ۲۰۱۹ پیش از پاندمی کرونا که به تغییر پارادایم سیاستگذاری جهانی منجر شد پارادایم غالبی بود ما در نظام سیاستگذاری خود بهشدت از این پارادایم متأثر هستیم و قصد داریم بهسمت آن حرکت کنیم.
وی، با بیان اینکه این پارادایم درباره زوال دانشگاه سنتی قرن بیستم صحبت میکند، در ادامه توضیح داد: همگام با تغییرات جهانی اقتصاد مأموریتهای دانشگاهها هم دچار تغییر و تحولاتی شده است. به نقل از نویسندگان کتاب ایده اصلی آن این است که دانشجو مشتری است دانشگاه باید با این دید بهسمت آموزش دانشجو حرکت کند و در کتاب دائماً از مفاهیمی چون مهارتآموزی و مهارتهای کاربردی صحبت میشود.
این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، افزود: در کتاب اشاره میشود دانشگاه جایی نیست که دانشجو متوقف بماند دانشجو باید پس از دانشگاه وارد بازار کار شود و در آنجاست که مهارتهای او سنجیده میشود.
دادگستر، در ادامه توضیح داد: پیش از انتشار کتاب در سال ۲۰۱۳ ایدههای آن ذیل یک مقاله در موسسه تحقیقات سیاست عمومی بریتانیا از اندیشکدههای مطرح بریتانیا مطرح شد و کتاب در شرایطی منتشر شد که بریتانیا و غرب داشتند از رنجهایی که بحران ۲۰۰۸ بر آنها وارد کرده بود خارج میشدند بحرانی که نشان داد که اجرای ایدههای قبل تا چه میزان باید با دقت بیشتری پیگیری شود تا بتوئانند از بحران خارج شوند.
وی، با تأکید بر اینکه کتاب یکسری کاربردهایی برای کشورهایی با اندیشههای سنتی بر دانشگاهها دارد، گفت: از گذشته تاکنون در کشورهایی نظیر ایران دانشگاه محلی برای فعالیت دانشجویی و دانشجو بودن و یک فعالیت ذوقی بوده است و هزینههایشان را پرداخت نمیکردند چون وجود منابع ثروتی چون نفت سبب میشد تحصیل در دانشگاه ارزان یا رایگان باشد. که این باعث میشد ما با فضای آمریکا و بریتانیا فاصله زیادی داشته باشیم که در آن کشورها دانشجو ملزم به پرداخت هزینه تحصیلیاش است.
این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، ادامه داد: این کتاب شاید بتواند برخی سوءبرداشتها از دانشگاه را در ذهن نظام سیاستگذاری آموزشعالی ایران مرتفع کند و مشخصاً نشان دهد دانشگاه هم تا حدی یک بنگاه اقتصادی است و همیشه نمیتواند بر پایه ثروت نفت اداره شود و باید تا حدودی هزینههایش را در آورد.
*در کتاب «بهمن در راه است» به شبکهسازی، مهمترین کارکرد دانشگاه توجهای نشده است
دادگستر، درباره ابهامات کتاب هم چنین گفت: بهعنوان مثال نویسندگان دانشگاه را جایی میبینند که صرفاً آموزش ارائه میدهد و مدرک صادر میکند و به کارکرد صدور مدرک توجه بسیاری دارد اما به مهمترین کارکرد دانشگاه که همان شبکهسازی است توجهی ندارد.
وی، در ادامه توضیح داد: در دانشگاه شماری دانشجو و استاد در محل برای ارائه و دریافت آموزش حاضر میشوند و محلی برای ملاقات نخبگان است که آینده کشور در دستان این افراد است. این صرفاً محدود به ایران نیست از سال ۱۷۲۱ تاکنون بریتانیا ۵۶ نخستوزیر داشته که از این تعداد ۴۲ نخستوزیرش در دو دانشگاه آکسفورد و کمبریج تحصیل کردهاند.
این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، با بیان اینکه آینده کشور در جایی است که افراد دست به شبکهسازی میزنند، در ادامه خاطرنشان کرد: در اینجا آینده زندگی خود را تعیین میکنند در این کتاب به این کارکرد دانشگاه توجه نشده است نویسندگان بیشتر به ادامه مسیر توجه داشتهاند. نقد دوم به این کتاب تفکیک بین رشتههاست این کتاب مشخصاً درباره یکسری رشتههای فنی که آینده آنها در شرکتها رقم میخورد صحبت میکند از اینرو بسیار به مباحث مهارتآموزی و آموزش کاربردی اشاره دارد و خیلی نمیتواند به دغدغههای رشتههای علوم انسانی و علوم پایه توجه و برطرف کند.
*این کتاب نسخه واحدی برای درآمدزایی رشتهها ارائه نمیدهد
دادگستر، با بیان اینکه کتاب مشخصاً نسخه سیاستی برای درآمدزایی ارائه نمیدهد و ماهیت رشتههای علوم انسانی و علوم پایه هم چنین است که سریعاً به درآمدزایی منجر نمیشود، گفت: چه بسا بسیاری از رشتههای علوم انسانی و علوم پایه در تمام عمر فعالیت خود به هزینههای پژوهشی تخصیصیافته از سوی دولت وابسته باشند، اما دولت این هزینه۲ها را تقبل میکند حتی در آمریکا که نهایت ایده بازار آزاد است بنیاد ملی علوم برای بسیاری از پروژهها بودجه تعیین میکند و این پروژهها بهشدت با ملاحظاتی فراتر از بازار نظیر امنیت ملی آمریکا یا بهعنوان مثال حفاظت از سیاره زمین مرتبطند.
وی، با بیان اینکه در این موارد ما نمیتوانیم دغدغههای درآمدزایی را مطرح کنیم، در ادامه خاطرنشان کرد: رشتهای نظیر تاریخ که نمیتواند بازار کار مناسبی داشته باشد اما چون حامل هویت ملی و پیشینه بشر است دولت باید تا حدی هزینهاش را تأمین کند ون نوعی خیر عمومی را تحقق میبخشد.
این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، درباره نقد دیگر این کتاب هم گفت: این پرسش مطرح میشود که آیا کارکرد دانشگاه تنها مهارتآموزی است و آیا واقعاً باید به این سمت برود و تولید علم را بهنفع مهارتآموزی فدا کند؟ مشخصاً نویسندگان در این کتاب از این ایده طرفداری نمیکنند اما آنچنان به ارزش مهارتآموزی، کاربردیسازی و درآمدزایی توجه شده است که بسیاری از اوقات از اهمیت تولید علم غفلت شده است.
دادگستر، با بیان اینکه بسیاری از ایدههای این کتاب در سال ۲۰۱۳ مورد استفاده قرار گرفته است، در ادامه تصریح کرد: در سال ۲۰۲۰ همزمان با پاندمی کرونا آموزش مجازی در ایران و جهان مورد توجه قرار گرفت که این نویسندگان به آن توجه جدی داشتند اما آموزش مجازی تا چه توانسته اهداف آموزشی را محقق کند؟ دانشجویانی که در کلاسهای سنتی حضوری آموزش دیدند به مراتب کیفیت آموزش بهتری داشتهاند.
وی، خاطرنشان کرد: توماس نیکلز در کتاب «معرکه تخصص» در سال ۲۰۱۶ اشاره میکند نظام آموزشعالی متأثر از همین ایدههای بازارسازی طی سالهای اخیر بهشدت گسترش یافته است کالجهای خصوصی در شهرهای کوچک دورههای تحصیلات تکمیلی را راهاندازی کرده و مدارک ارشد و دکترا صادر میکنند چیزی که مدت۲هاست در ایران با آن مواجه هستیم تورم مدرک در آمریکا هم به راه افتاده است.
این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، ادامه داد: نویسنده عنوان میکند دانشجو طی ۴ سال در دانشگاه عمرش را تلف میکند اما اینکه تا چه میزان ایده بازار سرمایهسازی به نفع اقتصاد و جامعه داشته باشد هنوز مشخص نیست. در ایران هم تا حد زیادی متأثر از این ایدهها بودهایم بهنحوی که مشخصاً نهادسازی معاونت علمی ریاستجمهوری و بنیاد ملی نخبگان طی یک دهه اخیر کوشیده حمایتها را به سمت شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها ببرد و یک نوع فضای نابرابری ایجاد شده است که محوریت این حمایتها بهسمت رشتههای فنی خاص بوده است. بهعنوان مثال مهندسی کامپیوتر که بسیار به آن توجه شده است.
*تأکید معاون پیشین علمی ریاستجمهوری بر درآمدزایی رشتههای علومانسانی
دادگستر، ادامه داد: معاون علمی پیشین عنوان کرده بودند که رشتههای علوم انسانی باید از بازار درآمدزایی داشته باشند و از صنایع اسباببازی، فرهنگی و صنایع خلاق که علوم انسانی قابلیت ورود به آن را دارند سخن گفتند. اما این ایده تا چه میزان کارآمد بود؟ هنوز در اینباره ابهاماتی وجود دارد. سایز اکوسیستم استارتآپی ما تا چه میزان است؟ تا چه میزان توانسته به کل اقتصاد منفعت برساند؟ شاید بسیار پر سر و صدا باشد و خدمات زیادی ارائه کند اما در قبال صنایع سنتی هنوز موفق نبوده است.
وی، ادامه داد: باید توجه داشت آموزش پولی در بسیاری از مراکز آموزشی از قبیل دانشگاههای آزاد، پیامنور، غیر انتفاعی و حتی دانشگاههای دولتی در دورههای شبانه، بینالملل دورههایی که دانشجو ملزم به پرداخت هزینه است تا چه میزان اثرگذار و کارآمد بوده است؟ عملاً خروجی پردیسها و دورههای آموزشعالی پولی چه بوده است؟ و تا چه میزان برای جامعه مفید بوده است؟
به نق از ایسنا این دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران، یادآور شد: باید توجه داشت که کار ویژه دانشگاه صرفاً مهارتآموزی نیست چه بسا دانشآموختگان این مهارت را در خارج از محیط دانشگاه فرا بگیرند پس اجازه بدهید دانشگاهها مرزهای سنتی و مورد احترام خود را داشته باشند در عین اصلاحات لازم را انجام دهیم و بهسمت نوعی مهارتآموزی و بازارسازی منطقی حرکت کنیم و به آن سمت نرویم که ارزشهای اساسی دانشگاه مورد مخاطره قرار گیرد.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات