تازه ها
سید سجاد پادام در کانال شخصی خود در پیامرسان ایتا نوشت: در رابطه با مردمیسازی و جهش تولید صحبت فراوان است، اما اینجا بهاختصار چند نکته کوتاه مرقوم میشود.
اول اینکه این موضوع از دو منظر قابلیت پیگیری و تقویت دارد. یکی از منظر راهبردی و یکی از منظر تاکتیکی. منظر راهبردی منظر بلندمدت است و نیاز به تغییر نگرش سیاستگذار دارد. ما باید در منظر راهبردی تلاش کنیم شرایط و سازوکاری فراهم شود که مردم مشارکتشان در اقتصاد واقعی بیشتر شود.
منظور از مشارکت، نرخ مشارکت فعالیت اقتصادی مرسوم نیست، منظور این است که مردم سهامدار کسبوکار محل فعالیت خود باشند، البته منظور چیزی شبیه به سهام عدالت هم نیست، چون مردم در سهام عدالت با اینکه از طریق یک دبیرخانه و به صورت غیرمستقیم تأثیراتی از جنس انتصابات و... دارند، اما همچنان تأثیر مؤثری بر عملکرد شرکتها ندارند، ما فکر میکنیم از طریق توسعه بخش تعاون میتوان و باید مردم را در تصمیمات کسبوکارهای محل فعالیت خود شریک کرد. مردم باید کسبوکار را از خود بدانند، تا سرنوشت کسبوکار برای آنها مهم باشد و سرنوشت آنها هم برای کسبوکار مهم باشد.
در سرمایهداری همین مدل فعلی کسبوکارهایمان، تکریم انسانها اتفاقی است، اما در تعاون ما با فرآیندی مواجه هستیم که انسان و کارگر در آن تکریم میشود، بنابراین از منظر راهبردی فکر میکنیم مشارکت مردم اینگونه در اقتصاد بیشتر شود و منجر به تقویت تولید و علقه به تولید و اقتصاد کشور شود.
اما از منظر تاکتیکی که از منظر نتیجه، منظر اقدامات کوتاه مدت ماست و باید بر این اساس دولت اقداماتی را در اولویت بگذارد که مردم بیشتری به سرمایهگذاری رغبت داشته باشند. مهمترین این اقدامات تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار است که انصافاً در دولت، وزارت اقتصاد به سختی برای تسهیل این مجوزها جنگیده است و امسال لازم است همه دستگاههای اجرایی تا حد ممکن تعارض منافع را کنار بگذارند و دسترسی مردم به مجوزها را تسهیل کنند.
برخی اقدامات دیگر مانند امتناع از تصمیمات خلقالساعه در بخشنامهها و... یا غیر جذاب کردن بازارهای موازی تولید که بدیهی هستند و الان نیاز به پرداختن ندارد.
اما اقدامات دیگری که در کوتاه مدت میتوان انجام داد این است که دولت اگر یک کیکی در اختیار دارد تلاش کند این کیک به افراد بیشتری اصابت کند. برخی اینجا یک دوگانه درست میکنند که ما منابع را بدهیم به یک بخش خصوصی قوی و بزرگ بهتر نیست تا اینکه بدهیم به هزار تولیدکننده خرد؟ منظور بنده ایستادن میان این دوگانه نیست.
منظور این است که در وهله اول باید سازوکاری پیشبینی کرد که زنجیرههای تولید در کشور تکمیل شود (جایی که ارزش افزوده و ظرفیت اشتغال فراوانی دارد) و در مرحله بعد این کیک به گستره بیشتری از کسبوکارهای کوچک و متوسط رسانده شود.
بهعنوان مثال اگر دولت قرار است تسهیلاتی به تولیدکنندگان بدهد باید مقرراتی وضع شود که هر کسبوکار بیش از یکبار از تسهیلات دولت استفاده نکند، مقرراتی وضع شود که بخشی از این تسهیلات حتماً به مجوز اولیها داده شود، یا کارمندان دولت و بانکها خود از اخذ این تسهیلات ممنوع شوند تا این تسهیلات به کسبوکارهای بیشتری برسد و مردم بیشتری رغبت به حضور در تولید کشور پیدا کنند. البته همچنان تأکید میشود حرف اصلی در میانمدت همان اصلاح رویکرد راهبردی است و حتی اگر پیشنهادی اجرایی در این خصوص وجود داشته باشد، میتوان با استفاده از ظرفیتهای موجود آن را به اطلاع مسئولان ذیربط رساند تا تعاون نه به عنوان ضلع سوم بلکه به عنوان ضلع اصلی اقتصاد کشور بتواند جای خود را بین مردم باز کند.
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات