امام جواد (علیه‏السلام) فرمودند: بدان كه از دید خداوند پنهان نیستى ، پس بنگر چگونه ‏ایى ولادت امام محمد تقی بر تمامی شیعیان آن حضرت مبارکباد

      
بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۷۵۵۶۲
گفت‌وگوهای کارآفرینی در دام اقتصاد توجه!

وقتی اسیر الگوریتم می‌شویم

چهارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۲

در سال های اخیر، رشد مشاغل فریلنسری و درآمدهایدیجیتال (مانند درآمدزایی از یوتیوب، تولید محتوا، پادکست و فعالیت های مشابه) در ایران تحول قابل توجهی در فرهنگ کاری ایجاد کرده است. همزمان، موجی از گفت وگوها و محتوایویدیویی با محوریت "کارآفرینی مدرن" ظهور کرده که عموماً جوانانی که توانسته اند از روش های جدید و غیرمعمول به درآمدهای بالا و دلاری دست پیدا کنند را معرفی می کند. اینپدیده ضمن ایجاد فرصت های جدید، چالش ها و پیامدهایمتعددی نیز به همراه دارد.

ابتذال محتوایی در گفت وگوها

نمایش اعداد و ارقام غیر واقعی یا دستکاری شده بدون توجه به زحمات پنهان، ریسک ها و شکست های احتمالی، القای این تصویر که موفقیت سریعو بدون تلاش فراوان ممکن است و تمرکز بر فرد به جای تیم، شبکه حرفه ای و عوامل ساختاریمؤثر در موفقیتاز جمله مواردی است که در چنین گفت و گوهایی دیده می شود. از سوی دیگر بسیار مشاهده می شود که در این محتواهای تولید شده، از اصطلاحات تکراری و کلیشه ایبدون عمق تحلیلی استفاده می شود و چالش های پیچیده کارآفرینی نیز به چند توصیه سطحیمحدود می شود. در چنین فضایی، به مسئولیت اجتماعی کارآفرینان معمولا توجهی نمی شود و آنچه مهم است، دیده شدن و درآمدزایی از مسیر "اقتصاد توجه" است.

اقتصاد توجه با ما چه می کند؟

اقتصاد توجه مفهومی است که در آن توجه کاربران به عنوان کالایی کمیاب و ارزشمند معامله می شود. در پلتفرم هایی مانند یوتیوب ،اینستاگرام و پادکست ها، الگوریتم ها عموماً محتوایی را پروموت میکنند که بیشترین تعامل را ایجاد کند، بیشترین زمان ماندگاری را داشته باشد و بیشترین اشتراکگذاری را دریافت کند. تولید محتوای واکنش‌محور، عنوان‌هایتحریک کننده مانند «یم  ماهه میلیارد شو»، تصاویراغراق‌آمیز مانند عکس‌های لوکس، ماشینهایگران قیمت ویلاهای مجلل و اعداد و ارقام شوک‌آور و تاکید بر درآمدهاینجومی از جمله مکانیزم های اقتصاد توجه در جریان تولید محتوا است.

از این دیدگاه، محتوا باید ساختاری کوتاه و فشرده داشته باشد و پیچیدگی های حذف شوند، بر کلیشه‌های احساسی تاکید کند مانند «همه  نمی‌شه» و تضادهای اغراق شده داشته باشد؛ مثلا رسیدن به ثروت زیاد در سن کم و بدون تلاش. در چنین شرایطی، شاهد داستان سرایی الگوریتم پسند در پلتفرم های ارتباطی هستیم که قهرمان داستان، شعارهای جذاب و خاص می دهد و این الگوریتم است که می پسندد قهرمان داستان در مواجهه با چالش ها به جای تحلیل و بررسی دقیق و ارائه راهکار، "به درک" را به عنوان چارچوب ذهنی خود معرفی کند.

وایرال شدن از مسیر اقتصاد توجه موجب کم‌عمقی نظام‌مندمحتوا، تاکید بر موفقیت‌ها بدون اشاره به شرایط آن و ساده‌سازی بیش از حد و نادیده گرفتن شکست‌ها می شود. در این شرایط است که محتواهای تولید شده شامل پادکست ها و ویدئوهای با موضوع کارآفرینی، شبیه به هم می شوند و به نوعی شاهد هم‌شکلی محتوایی، خواهیم بود. در نتیجه، صدای متفاوت سرکوب می شود و محتواهای عمیق تر و پیچیده تر، دیده نمی شوند و نتیجه آن، کاهش تنوع دیدگاه‌ها خواهد بود و تنها دیدگاههای الگوریتم‌پسند باقی می مانند و مخاطب نیز سطحی نگر می شود.

نکته دیگری که به آن باید اشاره کرد این است که در برخی محتواهای تولید شده شاهد بی توجهی به مسائل اخلاقی کسبوکار و همچنین ایجاد حس برتری جویی و ترویج فرهنگ نخبهگرایی افراطی و تحقیر مشاغل سنتی هستیم. به عنوان مثال در اکثر محتواهای تولید شده بر این موضوع تاکید می شود که دوره کارمندی گذشته است و گویی همه کارمندان باید همین امروز استعفا بدهند و کسب و کار خود را راه بیندازند!

البته نمی توان گفت افراد فعال در این زمینه، بر فضای کسب و کار در کشور هیچ تاثیر مثبتی نداشته اند و آنها خواسته یا ناخواسته موجب تنوع بخشی به مدل های اقتصادی، معرفیالگوهای جدید درآمدزایی در شرایط تحریم و اقتصاد دشوار، ایجاد امیدواری و انگیزه در نسل جوان برای خلق فرصت هایشغلی، ترویجفرهنگ یادگیری مهارت های جدید مرتبط با فناوری، کاهش تمرکز بر مشاغل دولتی و تغییر نگرش از جویای کار بودن به کارآفرینبودن نیز شده اند.

در مقابل، تاثیرات منفی نیز داشته اند. ناامیدیو سرخوردگی در صورت عدم تحقق موفقیت های نمایش داده شده، کاهش تابآوری در مواجهه با شکست های طبیعی مسیر  کارآفرینی ایجاددوگانگی کاذب بین "کارآفرینی مدرن" و "مشاغل سنتی"، کاهش احترام به تجربه و دانش متراکم در مشاغل با سابقه، گسترش فرهنگ نمایش ثروت و مصرف گرایی افراطی، ترویج فردگرایی افراطی به جای روحیه تعاون و همکاری و بیتوجهی به بخش های مولد و زیرساختی اقتصاد، برخی از این اثرات منفی است.

چه باید کرد؟

اگر تولیدکننده محتوا هستیم، خوب است که برای آنکه به تولید محتوای مبتذل محکوم نشویم، محتوای لایه‌بندی شده بسازیم؛ به این معنی که یک ویدیوییکوتاه جذاب همراه با لینک به مقاله/پادکست عمیق تر ارائه شود. همچنین در جریان گفت و گو، شفاف باشیم و درآمد واقعی، شکست‌ها، شانس‌ها و مزیت‌هایخاص را نیز آشکارا بیان کنیم. به جای تلاش برای راضیکردن همه مخاطبان نیز روی گروه کوچک تری که به عمق محتوا اهمیت می‌دهند تمرکز شود.

به تولیدکنندگان پیشنهاد می شود از تیترهایجذاب اما صادقانه استفاده شود، هر موفقیت را در بستر شرایط خاص آن توضیح دهند و همانطور که نقاط قوت فرد را بیان می کنند، ضعف های او را هم بگویند.

برای ما که مخاطب هستیم...

ما مخاطبان نیز باید الگوریتم حاکم بر پلتفرم ها را بشناسیم و بدانیم پلتفرم‌ها چه محتوایی را بیشتر نشان میدهند، فقط به محتوای ویرال محدود نشویمو سعی کنیم طیفی از محتواهای مشابه و متفاوت را ببینیم و بشنویم و همچنین پرسشگر باشیم و پس از مشاهده محتوا، از خود بپرسیم «چه چیزی گفته نشد؟»

در سطح سیاست گذاری کلان در کشور نیز به ایجاد اتحادیه‌های صنفی برای تولیدکنندگان محتوا در پلتفرم ها و تنظیم اصول اخلاقی مشترک، نظام رده‌بندی محتوا و تقدیر از محتوای عمیقو مسئولانه نیازمندیم.

در نهایت باید گفت که پدیده گفت وگوهای کارآفرینی مدرن در ایران، همچون هر تحول اجتماعی دیگر، دارای جنبه های مثبت و منفی است. این محتواها می توانند الهام بخش، آموزنده و راهگشا باشند، اما در صورت سقوط به ورطه ابتذال، می توانندمخرب، گمراه کننده و تفرقه انداز شوند. کلید بهره گیری از فرصت های این پدیده و کاهش تهدیدهای آن، در تعادل، واقعگرایی و مسئولیت پذیری نهفته است.

جامعه ایران  نیازمند گفت وگوی سازنده بین نسل ها و مدلهای اقتصادی مختلف است. موفق ترین اقتصادها آنهاییهستند که توانسته اند بین نوآوری و ثبات، بین جسارت جوانیو خردمندی تجربه و بین فردگرایی کارآفرینانه و مسئولیتاجتماعی تعادل ایجا‌د کنند. تولیدمحتوای کارآفرینزمانی مفید خواهد بود که تصویری همه جانبه، صادقانه و مسئولانه از واقعیت های کسب و کار ارائه دهد.

محمدامین صالحی نژاد/ دکتری مدیریت رسانه

ارسال نظرات