تازه ها
مالکیت فکری، ستون پنهان توسعه فناوری و موتور محرک اقتصاد دانشبنیان
مهدی عباسی رئیس پارک علم و فناوری البرز جهاد دانشگاهی و مسئول دبیرخانه سیاستگذاری، ترویج و توسعه مالکیت فکری پارکها و مراکز رشد کشوردرگفت وگویی اختصاصی با بازراکار، امروز بیتردید یکی از بنیادیترین مؤلفههای رشد و توسعه پایدار کشورها، توجه عمیق و هدفمند به اقتصاد دانشبنیان است. تجربه دو تا سه دهه اخیر جهان بهروشنی نشان میدهد که برخورداری از منابع طبیعی و زیرزمینی، اگرچه یک مزیت است، اما بهتنهایی تضمینکننده توسعه و پیشرفت نخواهد بود. کشورهایی وجود دارند که علیرغم بهرهمندی گسترده از منابع خدادادی، نتوانستهاند جایگاه شایستهای در اقتصاد جهانی به دست آورند.
در مقابل، کشورهایی را میبینیم که تقریباً فاقد منابع طبیعی هستند؛ نه معادن قابلتوجه دارند و نه از مواهب زیرزمینی گسترده برخوردارند، اما امروز بازیگران اصلی اقتصاد جهانی بهشمار میروند. راز موفقیت این کشورها، حرکت آگاهانه و مستمر به سوی اقتصاد دانشبنیان و تولید محصولاتی مبتنی بر دانش، نوآوری و فناوری بوده است؛ محصولاتی که توانستهاند بازارهای جهانی را فتح کرده و ارزش افزودهای چندبرابری خلق کنند.
متأسفانه در کشور ما نیز بارها شاهد آن بودهایم که مواد اولیه و محصولات خام صادر میشوند، سپس با افزودن دانش و فناوری در کشورهای دیگر، همان محصولات با قیمتی چندین برابر دوباره به بازار داخلی بازمیگردند. این چرخه معیوب، نهتنها مانع خلق ارزش افزوده در داخل کشور میشود، بلکه وابستگی فناورانه را نیز تشدید میکند.
در سالهای اخیر، با تأکیدات راهبردی مقام معظم رهبری، توجه به اقتصاد دانشبنیان در کشور پررنگتر شده است. هرچند میزان تحقق عملی این سیاستها نیازمند بررسیهای دقیق و مستقلی است، اما آنچه مسلم است این است که نجات اقتصاد کشور و قرار گرفتن در تراز کشورهای پیشرفته جهان، بدون توجه جدی به اقتصاد دانشبنیان ممکن نخواهد بود.
البته تحقق اقتصاد دانشبنیان صرفاً با شعار و اراده شکل نمیگیرد؛ این مسیر نیازمند ابزارها و زیرساختهای مشخص است. یکی از مهمترین و در عین حال مغفولماندهترین این ابزارها، مالکیت فکری است؛ مفهومی که گاه با عنوان مالکیت معنوی نیز از آن یاد میشود.
مالکیت فکری نقش اساسی در صیانت از داراییهای نامشهود ایفا میکند. واقعیت این است که در شرکتهای فناور و دانشبنیان، داراییهای فیزیکی تنها بخش کوچکی از ارزش واقعی شرکت را تشکیل میدهند. اگر به شرکتهایی نظیر اسنپ، دیجیکالا و نمونههای مشابه نگاه کنیم، ارزش اصلی آنها نه در ساختمان و تجهیزات، بلکه در دانش، الگوریتمها، برند و نوآوریهایشان نهفته است؛ داراییهایی که گاه ارزشی چندین برابر داراییهای فیزیکی دارند.
صیانت مؤثر از این داراییها، زمینهساز رشد پایدار شرکتهای فناور و ایجاد اعتماد در اکوسیستم نوآوری است. در غیر این صورت، بیتوجهی به مالکیت فکری میتواند در بلندمدت به تضعیف اقتصاد دانشبنیان و آسیب به آینده فناوری کشور منجر شود.
برای درک سادهتر این موضوع، میتوان مالکیت فکری را با سند مالکیت یک خودرو مقایسه کرد. تا زمانی که سند خودرو به نام فرد ثبت نشده باشد، هرچند از آن استفاده کند، مالک قانونی آن محسوب نمیشود. سند مالکیت است که امکان فروش، انتقال، بیمه و بهرهبرداری اقتصادی را فراهم میکند. در حوزه فناوری نیز، ثبت و تثبیت مالکیت فکری همان نقشی را ایفا میکند که سند رسمی برای داراییهای فیزیکی دارد.
وجود این سند، پیششرط شکلگیری بازار فناوری، انتقال دانش فنی، بیمه داراییهای نامشهود و حتی تعریف مفاهیمی همچون افت ارزش فناوری است. بدون سند مالکیت فکری، عملاً امکان ورود فناوری به چرخه اقتصادی وجود نخواهد داشت.
در همین راستا، دبیرخانه مالکیت فکری که مسئولیت آن به جهاد دانشگاهی و پارک علم و فناوری البرز واگذار شده است، مأموریت دارد از مرحله شکلگیری ایده تا دستیابی به دانش فنی، مسیر ثبت و صیانت از داراییهای فکری فناوران را تسهیل کند و سندی معتبر در اختیار آنها قرار دهد.
از سوی دیگر، نمایشگاههایی نظیر نمایشگاه ملی هفته پژوهش و فناوری، اگرچه ممکن است از نظر تعداد مخاطبان عمومی یا سرمایهگذاران با برخی نمایشگاههای تجاری قابل مقایسه نباشند، اما دارای یک مزیت راهبردی و بسیار ارزشمند هستند و آن شبکهسازی میان فناوران است.
این نمایشگاهها بستری برای ارتباط، همافزایی و شکلگیری تیمهای مکمل فراهم میکنند. یکی از اصول بنیادین اقتصاد دانشبنیان، کار تیمی است. قرار نیست یک شرکت فناور بهتنهایی همه مسیر را طی کند؛ از توسعه فناوری و بازاریابی گرفته تا ورود به بازارهای بینالمللی، هر بخش نیازمند تخصص و تیم حرفهای خود است.
متأسفانه یکی از چالشهای رایج در زیستبوم فناوری کشور، نگاه تکنفره و خودبسنده برخی شرکتهاست؛ نگاهی که با تجربه جهانی اقتصادهای موفق دانشبنیان همخوانی ندارد. پیشرفت در این مسیر، نیازمند تقسیم کار، همکاری و اعتماد متقابل است.
اگر بخواهیم این مسیر را با مثالی ساده توصیف کنیم، اقتصاد دانشبنیان شبیه یک مسابقه دو امدادی است. فناور ممکن است بخش نخست مسیر را با سرعت و دقت طی کند، اما برای رسیدن به خط پایان و ورود موفق به بازارهای جهانی، باید مشعل را به نفرات بعدی بسپارد. تنها در سایه این همکاری زنجیرهای است که محصول نهایی میتواند به موفقیت جهانی دست یابد.
بر همین اساس، همواره به فناوران توصیه میشود که در نمایشگاهها صرفاً به حضور پشت غرفه خود اکتفا نکنند، بلکه با بازدید از سایر غرفهها، گفتوگو، تعامل و شبکهسازی، بستر همافزایی و رشد مشترک را فراهم آورند.
ارسال نظرات