تازه ها
درست کارکردن، رعایت وجدان و تعهد کاری، عرق به کار و حرفه، داشتن تخصص و دلسوز بودن که به نوعی از آن به عنوان فرهنگکار در کشور ما یاد میشود. مفاهیمی که امروزه شاید توجه زیادی به آن نمیشود. نگاه به کار اغلب سازنده نیست چرا که هیچگونه ارزش افزودهای ایجاد نمیکند و بسیاری به صورت روزمره فقط آن را انجام میدهند. گرچه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این فرهنگ در روزگار کنونی و در جامعه ما بسیار کمرنگ شده است به گونهای که (کار) نه تنها مفهوم و قداست خود را از دست داده که باعث شده تا با کاهش بهرهوری درکار، رونق اقتصادی کشور را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
لقمه حلال در زندگی ایرانیها
لقمه حلال همیشه مهمترین و باارزشترین ویژگی فرهنگ کار در بین ما مسلمانان و بخصوص ایرانیها بوده است. لقمه حلال در کیش ما به دنبال خود برکت میآورد. لقمه حلال فرزند نیک به ما هدیه میدهد. این نوع نگاهِ بخصوص باعث میشد، نانآور خانواده، کار را به مثابه عبادت بداند ازاین رو نمود این تلقی در زندگی به غایت با امید و خوشبختی همراه بود گرچه هنوز هم در بخشی از جامعه این دیدگاه باقی است اما، سالهاست که دیدگاه قالب در این زمینه تغییر کرده است. در جامعه کنونی با کارمندان و کارگرانی مواجه هستیم که تا زمانی که مدیر یا کارفرما در کنار یا بالای سرشان است خود را چنان مشغول کار نشان میدهند که انگار کوهی از کارها روی دوش آن هاست، اما به محض خروج مدیر یا مسئول مربوطه به راحتی وظیفه خود را فراموش میکنند و مشغول کارهای شخصی خود میشوند. موضوعی که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان همان حلقه مفقوده نگاه صحیح سنتی به معنویت کارو لقمه حلال یاد میکنند.
این موضوع به حدی اهمیت دارد که دی ماه سال گذشته، سند «برنامه ارتقای فرهنگ کار و تلاش» از سوی شورای فرهنگ عمومی ابلاغ شد. سندی که به گفته «محمد چکشیان» معاون فرهنگی، اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نقشه راهی برای تمامی دستگاههای مرتبط با حوزه فرهنگ کار به شمار میرود.
ارائه خدمات اجتماعی، آموزشهای فرهنگ کاری، اهتمام به ورزش کارگری، تلاش برای پایین آوردن نرخ آسیبهای اجتماعی و توجه به موضوعات فرهنگی جامعه کار و تولید از جمله برنامههایی است که در این سند به آن اشاره شده است.
فرهنگ کار در دیگر کشورها
برخلاف آنچه که در کشور ما رایج شده، فرهنگ کار در کشورهای توسعه یافته بسیار متفاوت است. در چنین کشورهایی عموما معنویت و فرهنگ کار به معنای قداست، حرمت و آنچه که ما از گذشتههای دور به آنها اعتقاد داشته ایم وجود ندارد و بیشتر فضای کاری برگرفته از نگاهی پراگماتیسمی (عملگرایانه) است. در این کشورها کارمندان و کارگران به شدت نسبت به بهره وری کار خود مقید هستند و تمام تلاش خود را برای انجام آن به کار میگیرند چرا که هم قانون به شدت با اهمال و کمکاری برخورد میکند، هم فرد به تدریج در آن جامعه صنعتی در کار متمرکز، نهادینه شده است.
این الگو نشان میدهد که به زبان ساده، زمانی که فرهنگ کار نهادینه شود کار به عنوان یک ارزش تلقی میشود و همه افراد جامعه در سطوح مختلف کارکردن را مسیر توسعه موزون جامعه میدانند و از طریق درست کار کردن به توسعه اقتصادی کمک میکنند.
مفهموم فرهنگ کار
اصطلاح فرهنگ کار از دو واژه فرهنگ و کار تشکیل شده است. اگر بخواهیم معانی آنها را در کنار هم قرار دهیم میتوان فرهنگ کار را با ترکیب این دو تعریف این گونه بیان کرد؛ فرهنگ کار، مجموعهای از ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیتهای مرتبط با تولید و یا ایجاد ارزش افزوده است.
گذشته از این؛ فرهنگ کار بدون «کار» عملی، مفهومی ندارد. شاید برای همین باشد که فرهنگ کار در پیشرفت و توسعهیافتگی کشورها اهمیت بالایی دارد. اگر فرهنگ کار در جامعهای ضعیف باشد و افراد شاغل در آن به انجام کارهای مفید و مولد تمایلی نداشته باشند این روند باعث کاهش راندمان کاری و هدر رفت منابع میشود و میتواند جامعه را دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ... کند. به بیان دیگر فقر اقتصادی منجر به فقر فرهنگی و فقر فرهنگی نیز فقر اقتصادی را بیشتر میکند.
علی اصلانی، کارشناس حوزه کار در گفتگو با ایسنا، درباره ضرورت ارتقای فرهنگ کار میگوید: معتقدم داشتن فرهنگ کار مهمترین عامل ایجاد شغل است و اشتغال پیش از آنکه به وام و نقدینگی نیاز داشته باشد، مستلزم وجود روحیه کار است.
فرهنگ کاری که در حال فراموش شدن است
هادی موسوی نیک، مدیرکل اسبق مرکز مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار، اما از زاویه دیگری به مساله فرهنگ کار نگاه میکند. وی در پاسخ به افرادی که معتقدند فرهنگ کار بین ایرانیها چندان جا نیفتاده است میگوید: در گذشته فرهنگ ما براین اساس استوار بود که باید کار کرد و نان حلال به دست آورد تا هم چرخ اقتصاد جامعه بچرخد و هم فرزندان آنها با نان حلال بزرگ شوند و در نهایت جامعهای پاک دست داشته باشیم. ولی امروز این فرهنگ بسیار کمرنگتر شده است و دیگر کارکردن معنای قدیمی خود را از دست داده است. حتی گروهی مدعی اند که ایرانیها تنبل شده اند و دیگر چندان اهل کار کردن نیستند. اما من به جد با این نظریه مخالفم. برای اثبات آن هم مثالهای فراوانی وجود دارد. مثلا کشاورزی که در دمای بالای ۴۰ درجه و زیر نور مستقیم خورشید به سختی روی زمین کار میکند، یا رانندهای که از صبح تا شب در خیابانهای گرم و دود آلود و پرترافیک زحمت میکشد تا هزینه زندگی اش را تامین کند، یا حتی کارمندان دولتی که برای تامین هزینههای زندگی، شغل دوم و سوم دارند، همه و همه نشان از آن دارد که ایرانیها برخلاف تصور رایج، پشتکار زیادی دارند.
وی ادامه میدهد: بخشی از مشکلات ما در بحث فرهنگ کار، به اقتصاد غیررسمی بر میگردد. به این معنا که کارگران و شاغلان در کشور ما در تلهای با بهره وری کم گیرکرده اند. مثلا کشاورز یا کارگران خدمات خرد، مجبورند عمدتا به شکل غیررسمی و با حقوقی نه چندان منصفانه و بدون داشتن بیمه و مزایا کار کنند. برای همین وقتی این تبعیضها را میبینند و کاری از دستشان برنمی آید به طور ناخودآگاه انگیزه شان برای کارکردن پایین میآید و به قول معروف دل به کار نمیدهند.
این کارشناس بازار کار با تاکید براینکه نظام انگیزشی ما توجهی به این موضوع ندارد که باید به نیروی کار خوب پاداش داد میگوید: مثلا کارمندان دولت به میزان تلاششان حقوق نمیگیرند بلکه براساس ساعت کار و اضافه کاری دریافتی دارند.
وی میافزاید: از سویی همین کارمند یا کارگرد شاهد است که هر چقدر تلاش میکند با حقوقی که دریافت میکند نمیتواند از پس تورم برآید و برای آینده خود برنامه ریزی کند. برای همین معتقدم دولت برای اقشار ضعیفتر جامعه مزدبگیران باید حمایت بیشتری داشته باشد نه اینکه حمایتها به گونهای باشد که جنبه اعانهای داشته باشد.
وی در مورد اینکه الگو قرار دادن پیشینیانی که با علاقه و عشق کار میکردند و معتقد به حلال و حرام بودند چقدر میتواند در تصحیح فرهنگ کار در دوره کنونی موثر باشد؟ میگوید: قطعا این الگوها موثر است. اینکه جوانان درک کنند که پدرانشان چطور کار میکردند و چه دیدگاه و اعتقادی نسبت به کار داشتند بسیار میتواند موثر باشد. درست مثل اینکه اگر جوانان ما تحصیلات همراه با مهارت کار داشته باشند، این برای نسل بعدی بسیار تاثیر گذار است. اما وقتی جوان ما میبیند که حتی اگر استاد دانشگاه هم شود، با حقوقی که میگیرد نمیتواند از پس حداقلهای زندگی اش برآید، مسلما کمتر به مسایلی مانند بهره وری و کار با کیفیت توجه میکند!
لزوم توجه دولتها به فرهنگ کار
حمید حاج اسماعیلی، کارشناس بازار کار و اشتغال معتقد است یکی از دلایل تغییر کردن فرهنگ کار در کشور ما به نوعی در شیوهها و سیاستهای دولتها بر میگردد. سیاستهایی که به انحای مختلف، انگیزه درست کار کردن را از جوانان گرفته است و با تکرار این رویه، در رفتن از زیر بار کار جایگزین فرهنگ کار شده است. وی در این زمینه میگوید: علت اینکه نظام سرمایه داری نسبت به نظام سوسیالیستی پیشی گرفته این بوده که در این نظام مردم نقش آفرینی غیرقابل انکاری را دارند. به زبان ساده نظام سوسیالیستی برمبنای یکسری دستورها بنا شده است، ولی نظام سرمایه داری براساس خلاقیتهای فردی و توجه به استعدادها و استفاده از نظرات نخبگان اداره میشود.
این کارشناس بازار کار معتقد است: البته ما در سیاست گذاریهای کلان مسیر اشتباهی را در پیش نگرفته ایم، ولی موضوع این است که کارها را به دست آدمهایی سپرده ایم که به زبان تبلیغ باور داشتند و مرد عمل نبودند. مثلا در مورد همین تعاونی ها، از مقوله فرهنگ کار، باعث میشود که مشارکت مردم زیاد شود که این خودش به نوعی کار فرهنگی تلقی میشود. دوم اینکه از طریق تعاونی ها، از ظرفیتهای مردمی برای ایجاد اقتصادی مولد استفاده میشود.
وی با بیان اینکه بدون استفاده از ظرفیتهای فردی و به تبع آن، ارتقای فرهنگ کار، توسعه کشور امکان پذیر نیست میگوید: واقعیت این است که الان توجهی به فرهنگ کار وجود ندارد، چون سیستم مدیریتی کشور و همچنین سیستم صنعتی و تولیدی، نگاه از بالا به پایین به کارگر و مالکیت کار دارند. موضوعی که باعث میشود تا انگیزه نیروی کار از بین برود و نیروی کار، فرسوده شود و در نهایت کاهش بهره وری را شاهد باشیم.
حاج اسماعیلی نگاهی نیز به موضوع نقش نظام آموزشی در ارتقای فرهنگ کار دارد و میگوید: از گذشته یکی از نقدهایی که به نظام آموزشی وارد بوده این است که این نظام، مهارت محور نیست. یعنی به دانش آموزان مهارت لازم برای وارد شدن به بازار کار را آموزش نمیدهد. برای همین اکثر جوانان هم اینک در مشاغلی مشغول به کار هستند که ارتباطی با تحصیل آنها ندارد. همین مساله باعث سرخوردگی و نا امیدی آنها میشود و عاملی است برای اینکه فرد، تلاش چندانی نکند تا وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهد. راهکار چنین مسالهای نیز این است که دانشگاههای کاربردی و غیردولتی را توسعه دهیم و در کنار آن دروس کارآفرینی را نیز به لیست دروس دانش آموزان اضافه کنیم. حتی با وجودی که به خود نهادها و سازمانها اجازه دادیم که نیروی متخصص خودشان را داشته باشند، باز هم در این امرچندان موفق نبودیم. نتیجه چنین رویهای این شده که شاهد فارغ التحصیلها و بیکارانی هستیم که اگر هم وارد بازار کار شوند، به دلیل آنکه از مهارت کافی برخوردار نیستند، نمیتوانند به خوبی از پس وظایفشان برآیند و برای همین به جای آنکه به روی کیفیت کارشان تمرکز کنند، برای آنکه کارشان را از دست ندهند، به انحای مختلف از زیر کارشان شانه خالی میکنند و سعی در توجیه آن دارند، یا میخواهند پلههای ترقی را به شیوههای دیگری بالا روند!
وی از وضعیت اشتغال زنان به عنوان نمونهای دیگر از دلایل کمرنگ شدن فرهنگ اصیل کار یاد کرده و میگوید: یکی از نتایج بازار آشفته کاری امروز ما این است که باعث شده تا زنان بسیار بیشتر از مردان به دنبال درس خواندن باشند. اما بعد از فارغ التحصیل شدن اکثرا مجبورند با حقوق و مزایایی به مراتب پایینتر از مردان کار کنند و حتی کارهای به مراتب کم ارزشتر به آنها واگذار شود. برای همین از شیوه کارکردنشان اصلا راضی نیستند و همین امر باعث شده تا تنها چیزی که برای مردان و زنان شاغل ما اهمیت نداشته باشد، فرهنگ کار و تکریم ارباب رجوع یا به قول ما ایرانیها همان فرهنگ به دست آوردن نان حلال و رزق با برکت باشد.
در عوض این افراد به خاطر جو فرهنگی حاکم بر جامعه، بیشتربه دنبال کارهای به قول معروف با پرستیژ هستند. برای همین وقتی حس میکنند وظایفی که به عهده آنها گذاشته شده، از دید جامعه و به غلط جزء مشاغل کم اهمیت هستند، انگیزه شان را برای درست انجام دادن آن حرفه و شغل از دست میدهند، کار به معنای یک فعل ارزش زا، معنای خود را برای آنها از دست میدهد. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته اصلا شغل کم ارزش و بی پرستیژ و پست معنایی ندارد و هر کس در هر حرفهای که هست تلاش میکند تا کارش را به بهترین نحو انجام دهد. ضمن اینکه نهادهای نظارتی نیز کاملا بر این مساله اشراف دارند. این همان فرهنگ کاری است که مد نظر ما و شماست.
به رغم پارهای از نظرات موجود در جامعه هنوز کار به عنوان پدیدهای ارزشمند تلقی میشود و در فرهنگ ملی ما نیز جایگاه بسیار با ارزشی دارد. ادبیات مملو از مطالبی است که مشوق و مؤید پرکار بودن انسان است. تعلیم و تربیت، اخلاق و فرهنگ ایرانی نیز همواره بر این نکته تأکید داشته است که کار، سرمایه جاودانی انسان است و جا دارد تا از این نگرش به عنوان یک فرصت برای تحول استفاده شود. نکته قابل تحمل آنکه مدیران سازمانها نقش خطیری در تحول فرهنگ کار برعهده دارند. این درست نیست که تا فرهنگ کار در کل جامعه اصلاح نگردد تغییر در فرهنگ کاری یک سازمان معنی نداشته باشد.
امروزه براساس پشتوانههای نظریات جامعه شناسانه و روان شناسانه میتوانیم ادعا کنیم که اگر در یک نظام تولید صرفاً قوانین خشک و بیروح در تولید حاکم باشد؛ بازدهی مطلوبی نخواهیم داشت. اما اگر اصول و نظام مدیریتی و نظام کار، بر یک فرهنگ ثابت و استوار و در واقع فرهنگ مثبت کار استوار باشد، میتوان به یک تولید خوب و بهرهوری بالا امیدوار بود. به عبارت دیگر درست است که ماشین، ابزار و تکنولوژی ارزشمند است، اما فکر، خلاقیت و فرهنگ کار مثبت در کنار این ابزارها سبب ثبات تولید و ایجاد فرهنگ مثبت میشود.
همه مشاغل مقدسند
حمیدحاج اسماعیلی، کارشناس بازار کار و اشتغال میگوید: این در حالی است که براساس فرهنگ غنی کار در کشورما، از منظر فرهنگی، کار مقدس است. برای همین هیچ کس حق ندارد فردی را به خاطر اینکه مثلا راننده یا نگهبان یا مقنی است تحقیر کند، ولی در عمل خودمان سالهاست که به این چالش دامن میزنیم. مثلا سالهاست که کارهای سخت مثل کشاورزی یا دامداری یا ساخت و ساز با کمک نیروهای خارجی و اتباع انجام میشود درحالیکه کسی به دنبال این نیست که چرا ایرانیها تمایلی به انجام این کارها ندارند؟! در دنیا وقتی در مورد فرهنگ کار صحبت میشود، همزمان به دنبال انواع روشها و شیوههایی هستند که کارمندان و هموطنان شاغل آنها نسبت به کار و اداره کشورشان «عرق» داشته باشند و با تعصب برای آن کار کنند. در این میان اولین انتقاد به دولتها وارد است. چون این بحث حاکمیتی است. ولی واقعیت این است که در حال حاضر اکثر مشاغل را اتباع در اختیار گرفته اند در حالیکه این مساله نه تنها امنیت عمومی و ملی ایران را به خطرمی اندازد که باعث میشود تا همان فرهنگ رنگ و رو رفته کاری که داریم هم از اندک اندک از بین برود و محو شود و معنای خود را از دست بدهد!
لزوم اصلاح زیرساختها در فرهنگ کار
هادی موسی نیک، مدیرکل اسبق مرکز مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار میگوید: از قدیم به ما میگفتند هر چقدر تلاش کنی و هر چقدر که عرق بریزی همان قدر پول نصیبت میشود. این همان فرهنگ کاری در کشور ما بود. اما الان هر کسی بهتر دلالی را بلد باشد، موفقتر است. یعنی باید بلد باشی تا با نوسانات بازار خودت را بالا بکشی و پولت را چند برابر کنی. مثالی دیگر در این زمینه را میتوانید در کار کردن بانوان ببینید. براساس گزارشهای منتشر شده، سهم بانوان در بازار کار ۱۵ نفر است. یعنی از هر ۱۰۰ زن ایرانی فقط ۱۵ نفر آنها شاغل هستند. دلیل این امر تنبلی خانمها نیست. بلکه علت آن همین بحث فرهنگی کار در جامعه ماست. اینکه زنان از شرایط کارکردن در جامعه، تبعیضهای کاری و ... راضی نیستند و برای همین ترجیح میدهند با وجودیکه علاقه به کار کردن دارند یا سالها درس خوانده اند، در همان منزل خانه داری کنند. اصولا اصلاح مباحث فرهنگی حوزه کار، احتیاج به اصلاح زیر ساختها و قوانین کار دارد چرا که حقیقتا در این بخشها خلأهایی جدی داریم. تا این مشکلات رفع نشود، وضعیت بازار کار و کیفیت کارکردن شاغلان هموطنان ما، تغییری نخواهد کرد!
کارآفرینان آینده
مطالب بیشترآگهی استخدام
مطالب بیشتر
ارسال نظرات