بنیانگذار اطلاع رسانی نوین اشتغال در ایران
خبر فوری

تازه ها

کد خبر : ۱۷۱۱۱۱
یادداشت:

آسیب به مشاغل/ کسب و کارها را دریابید!

امروز که  مقاومت در برابر دژخیم و حرامیان کلید واژه مردم و  متولیان مملکت شده و انواع برنامه های احساسی را تلویزیون برای ایجاد اتحاد ملی و مقاومت در برابر دشمنان ایران به نمایش می گذارد چه خوب است دوربین را بچرخانیم و از آن طرف قضیه هم نیم نگاهی بیندازیم .
سه‌شنبه ۰۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۹

پر واضح است که در همین اوضاع و احوال بازهم آن عده فرصت طلبان با استفاده از فضای فعلی حاکم بر جامعه در جهت سود بیشتر و ثروت اندوزی از هر راه ناصوابی سو استفاده می کنند و این بر عهده نهادهای نظارتی است که جلو این فرصت طلبی ها را بگیرند.

طبقه بازاری هم با تغییر وضعیت خیلی زود خودش را با شرایط وفق می دهد و در هر حال منافع ایشان هم تامین شده است .

کارمندان و کارگران ( بخشی از کارگران دارای امنیت شغلی ) طبق روال حقوق و مزایای خود را هر چند غیر واقعی دریافت می کنند .

اما آیا فکری به حال مشاغل آزاد و روزانه شده است ؟

بسیاری از هموطنان را داریم که دخل و خرجشان روزانه است و هر روز که مملکت تعطیل باشد آنها نگران شب خود هستند چون  در فضای تعطیلی عملا از کسب و کار خبری نیست .

اینگونه اند دست فروشان ، میوه فروشان سیار ، بنکدارانی که اجاره می دهند آنهم سرسام آور ، خانواده های مستاجر ، پیک موتوری ، فست فودی ها ، سفره خانه ها و بسیاری از هموطنان که با امید به چرخش بازار وسیله ای اقساطی خریداری کرده اند و حالا در این اوضاع و احوال نومیدانه صبح و شام به در و دیوار نگاه می کنند .

وقتی تلویزیون افرادی را نشان می دهد در بازار میوه و تره بار که خرید روزمره دارند و از دولت بابت فراوانی سیفی جات تشکر می کنند و یک موز از خوشه جدا کرده و به کودکش داده پدر و مادر خانواده هایی که گفتیم دردشان دو چندان شده بغض خود را فرومی خورند و صحبت کردن از جنگ برای آنها مثل سوهان روح است .

مثل این است در میان قحطی زدگان سودان شب شعر با حضور بهترین شعرا برگزار کنیم یا بهترين فیلم سینمایی را برایشان نمایش بدهیم!

یکی از همسایه ها که هر روز صبح با چرخ دستی از راه  سبزی فروشی دخل و خرج زندگی را با سه فرزند و اجاره نشینی می داد دیروز پرسیدم ولایت نرفتی؟

با بغض گفت: میدونی فلانی ، گریه کردن هم شکم سیر و جیب پر پول می خواهد؟!

شاهد بودی که من هر سال بعد از تعطیلی مدارس زن و بچه را می فرستادم ولایت و خودم تاسوعا عاشورا می رفتم ، خدارا هم هزار بار شاکر م ولی الان نگران قسط وسایل جهیزیه دخترم هستم ..

اجاره خانه و مخارج روزمره و هزار و یک بدبختی دیگر ...

در این اوضاع و احوال به من حقوق یک کارگر ساده را هم اگر بدهند می دانم که آب باریکه ای سر ماه هست ولی اینجوری خواب و خوراک ندارم ...

مشت نمونه خروار است.

این مردم شجاع که همه جوره پای نظام ایستاده اند بیمه هم نیستند نیاز به حمایت دارند .

خانه کارگر و اصناف می توانند ایشان را شناسایی کنند و با کمک دولت  بودجه ای برای کمک ماهیانه به این بخش از جامعه در نظر بگیرند .

برای گذر از این گردنه سخت همه باهم و پشت هم باید باشیم و گرنه در حق بخشی از جامعه  جفا می شود .

به امید پیروزی و سربلندی ایران عزیز در مقابل دشمن بی شرف کینه توز .

# سیدرضا فیض آبادی

# روزنامه نگار

ارسال نظرات